صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت وحدت سیاسی در افغانستان

-

ضرورت وحدت سیاسی در افغانستان

انسجام  یا  وحدت سیاسی، یکی از ضرورت های بنیادین در راستای تدوام حیات سیاسی  فصل جدید  افغانستان محسوب می شود  در شرایط کنونی کشور،  رسالت ملی و تاریخی گروه ها، احزاب و نخبگان سیاسی افغانستان  فراتر از خواست ها و مطلبات  سیاسی حزبی، قومی و گروهی  شان مطرح  است. وحدت سیاسی جامعه  به معنای یک پارچگی گروه ها، احزاب و نخبگان سیاسی  در محوریت اصول و ارزشهای بنیادین و حیاتی  است که  ریشه در منافع، استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، حفاظت و حراست از  کلیت نظام سیاسی کشور دارد، وحدت سیاسی به معنای یکسان سازی سیاسی نیست، وحدت سیاسی  زمانی  در یک جامعه شکل می گیرد  که گروه ها، احزاب و نخبگان  سیاسی جامعه  با وجود دیدگاه ها و نگرش ها ی متکثر  و متفاوت سیاسی در محوریت  مصلحت های کلان و مسائل استراتژیک ملی،  همگرایی  و اجماع سیاسی  داشته باشند، منافع ملی را بر منافع شخصی، حزبی و تیمی شان مقدم بدارند، در هر جامعه ی  یک سلسله  ارزشهای بنیادین یا غیر قابل عبور وجود دارد که هیچ گروه یا حزب سیاسی  و کار گذاران حکومتی حق ندارند که  از ارزشهای مذکور  عبور نماید.
بنا براین، هر شهروند سیاسی و غیر سیاسی این کشور در برابر استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و حفظ نظام سیاسی  یا به تعبیر دیگر ارزشهای بنیادین این سر زمین مکلفیت دارند، مکلفیت  و مسئولیت شهروندی آنها  نقطه اشتراک و همگرایی تمام کنشگران سیاسی کشور را شکل می دهد. بر این اساس، مبانی  وحدت سیاسی جامعه عبارت از  ارزشهای حیاتی و غیر قابل عبور است که  در این شرایط حساس کشور،  باید گروه ها و نخبگان افغانستان عطف توجه نموده  و این کشتی سرنوشت مشترک را به سمت ساحل نجات  رهنمود سازنند.
اما با کمال تأسف، کشتی سرنوشت سیاسی افغانستان  هنوز هم طوفان زده است  و یک  عدهی هم  به فکر سکانداری  این کشتی هستند. گاهی  از سر ناگزیری،  یک روز به ساز سیاسی مسکو می رقصند و روز دیگر به آهنگ دلنیشن کشور امارات و پاکستان و حکومت موقت  دل خوش می نمایند و با موضع گیری های عقده مندانه سیاسی خواسته و یا نا خواسته  به فاصله های ملی دامن می زنند و برایند آن برجسته شدن خطوط سیاست های قوم محورانه فردی و تقابل ملت با دولت را فراهم می سازد،  خود محوری های سیاسی برخی از نخبگان سیاسی جامعه، از جمله  چالشهای هستند که وحدت سیاسی جامعه را نشانه گرفته و موجب پراکندگی و تشتت  بازیگران عرصه ی سیاست در  این کشور گردیده است. در این میان،  نقش نظام بین المللی در تضعیف وحدت سیاسی  جامعه ی ما نیز قابل انکار نیست، برخی از گروه ها،  نهاد های سیاسی، فرهنگی و رسانه های جمعی در کشور فعالیت دارند  که در سایه و پشت سر شان دست های ناپیدا و پنهان برخی ازکشورهای  منطقه ای وجود دارد که به هر دلیلی نمی خواهند و نمی گذارند یک محوریت سیاسی مقتدر و واحد در افغانستان شکل بگیرد، کشورهای مزبور بخوبی می دانند که افغانستان متحد و یک پارچه برای دیگران باج سیاسی نخواهد داد، برای کشورهای خارجی جاسوسی نخواهد کرد و برای منافع بیگانگان تلاش نخواهد نمود  و ابزار سیاسی و فرهنگی دیگران نخواهد شد، از همین جهت است که وحدت سیاسی و ملی  افغانستان برای  برخی از کشورهای  منطقه ای  هزینه ای سیاسی و اقتصادی دارد و  برای شکستن   افغانستان واحد تلاش می نمایند و زمینه منازعات سیاسی نیابتی را دامن می زنند که یکی از نشانه های آن  طرح تشتت وحدت سیاسی افغانستان و سرازیر شدن پول های کلانی است که  در انتخابات های این کشور  به صورت آشکار،  بدون داشتن منبع واقعی به شکل فدیه ی  زمینی یا آسمانی نازل می شود، به نحوی  به مصرف می رسد که  نتایج و پیامد های آن جزء نفاق و تشتت سیاسی  و حمایت از مافیایی سیاسی و اقتصادی هیچ ثمره ی دیگری برای ملت افغانستان ندارد، بنابراین؛ رسیدن به وحدت سیاسی در افغانستان نیازمند خود گذری و خردمندی سیاسی بجای خود محوری و عوام فریبی  سیاسی است. تا زمانی که  گروه ها، احزاب و نخبگان سیاسی جامعه از منیت های قومی و نژادی، سمتی و منطقه ای، زبانی و خانوادگی عبور نکنند،  رسیدن به وحدت سیاسی در افغانستان، دشوار به نظر می رسد.

دیدگاه شما