صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

محوریت دولت افغانستان در مذاکرات صـلح

-

محوریت دولت افغانستان در  مذاکرات صـلح

قرار است روز دوشنبه هفته آینده، دور پنجم مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان در کشور قطر برگزار گردد، این نشست که در ادامه نشستهای قبلی، میان نمایندهگان آمریکا و طالبان در حال برگزاری است رایزنیهای در مورد چشم انداز صلح را بیش از قبل تقویت میبخشد؛ هر چند در اداوار گذشته، ابهام ماهوی در تداوم روند این نشستها حرف و حدیثهایی را در قبال داشت و کش و قوسهایی میان جامعه سیاسی – مدنی کشور مبنی بر اینکه نشستهای صلح باید با محوریت دولت افغانستان برگزار گردد، به وجود آمده بود؛ اما با این حال، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا در مورد صلح افغانستان در نشست دو شنبه هفته آینده خواستار شرکت نمایندهگان دولت در این پروسه شده است، این در حالیست که قبلا گروه طالبان از نشست رو در رو با دولت سر باز میزدند و خواهان گفتگوی دو جانبه میان این گروه و ایالات متحده آمریکا میشدند، تجربه در کشورهای پسا منازعه و درگیر نبردهای داخلی ثابت ساخته است که گفتمان صلح در بسا موارد با میانجگری کشورهای منطقه، در ابتدا دولت را متقاعد ساخته تا به مذاکرات با شورشیها اعلان آمادهگی کند؛ سپس گروههای شورشی نیز به این مسئله تن داده و مشترکا سنگ بنای صلح را در کشور شان تهداب گذاری کرده اند، البته در بعضی از کشورهای در حال منازعه، استثنائات نیز وجود دارد که یگانه راه حل پایان معضل، توسل به زور بوده است و از این طریق دولت توانسته است شورشیها را به اجبار و توسل به زور با اقدام نظامی سرکوب کنند، مثال واضح در این امر، میتوان کشور تاجکستان را نام برد که دولت این کشور با اقدام به قوه قهریه، توانست مخالفان مسلح این کشور را متواری سازند و اقتدار امنیت داخلی را به دست بیاورند.
دولت به عنوان مظهر اراده اکثریت قاطع نفوس کشورها، دارای وجهه و مشروعیت داخلی و بین المللی است که مبنای تشکیل و اقتدار آن، اراده قاطبه مردم است، بنا بر این هرنوع گفتمان ملی و بین المللی، مبنی بر جنگ و صلح و یا هم ترک مخاصمه از صلاحیتهای دولت است که در حال حاضر گروههای مختلف با درک این امر، بر اشتراک دولت در این پروسه تآکید بیشتر دارند، البته همه میدانیم که جنگ افغانستان به لحاظ ژئوپولیتیکی و ماهوی، پیچیدهگی های عمیقی را در خود پرورانده است که نیازمند اجماع ملی و منطقوی در راستای تحقق و دسترسی به صلح هستیم؛ چون بسیاری از کشورهای منطقه و جهان منافع و مضراتی را در این قبال پیشبینی می-نمایند، که با احتساب آن، تشریک مساعی، اشتراک و اتحاد دیدگاههای متعارض و متضاد در تسریع این روند نقش به سزایی دارد، جنگ و نزاع افغانستان متفاوت از منازعات داخلی سائر کشورها باریکیهای زیادی دارد که تنها گزینه نظامی نمیتواند راه حل آن باشد؛ بلکه توجه به نیازهای افغانستان شمول و اینکه هنوز بسیاری از ولسوالیهای ما، بی خبر از عمق و ماهیت دولت سازی و دولت داری است نیازمند ترحم اند، آنان در پشت پرده چنین نا آگاهی، شکار و طعمه مخالفان مسلح دولت قرار میگیرند که با استفاده از آنان در گزینه نظامی، با دولت وارد جنگ میشوند، بنا بر این صلح فراگیر بر علاوه اینکه جنگهای داخلی را پایان میبخشد؛ بلکه زمینه فعالیتهای تخریبی از اشخاص و افرادی که منافع خود را فقط در موجودیت بحران و جنگ میبینند نیز خاتمه مییابد، صلح به عنوان نیاز همگانی، نقش تعیین کننده در ثبات و توسعه دارد، افغانستان به عنوان ثقل محوری کشورهای منطقه، اهمیت اقتصادی را والایی دارد که بسیاری از کشورها خواهان سرمایه گذاری در کشور اند که بسا موارد به دلیل نبود امنیت و ثبات و چشم انداز روشن، از آینده سرمایهگذاریها به تأخیر انداخته میشود.
اکنون که فرصت و زمینه طلایی صلح به میان آمده است، ما بیشتر از هر کشور دیگر از آن نفع میبریم، توجه جامعه جهانی به این پروسه و دایر شدن نشست مونیخ، بیانگر آن است که دیپلماسی دولت در جلب توجه حمایت بین المللی از دولت افغانستان فراگیر و همه جابنه است، توضیحات رئیس جمهور غنی در نشست مونیخ، و پیامدهای ناشی از افراط گرایی توانست اذهان مقامات جامعه جهانی را به افغانستان معطوف دارد، بعد از نشست مسکو و واکنش جامعه مدنی و شهروندان کشور مبنی بر غیاب دولتمردان در این پروسه، طالبان نیز در قبال روند صلح تغییر موضع داده اند؛ اعتراضات مردم افغانستان بر علاوه تشریک دیدگاه رئیس جمهور غنی مبنی بر چشم انداز صلح و سهیم شدن طالبان در قدرت هر گونه بهانه را از ذهن نمایندهگان این گروه به دور کرد، آقای غنی در نشست مونیخ با صراحت بیان داشت اگر طالبان میخواهند قدرت را در کنترل بگیرند فضای رقابت سالم در انتخابات پیشرو به روی آنان باز است در صورتی که موفق شوند از طریق رقابتهای دموکراتیک قدرت را در اختیار بگیرند ما حاضریم قدرت را به صورت مسالمت آمیز در اختیار آنان قرار دهیم، طالبان نیز با درک اهمیت موضوع و این که از راه جنگ نمیتوان به خواستههای اساسی شان دست یافت به گفتگوهای صلح خوشبین اند؛ آنان با تمام وجود درک میکنند که مردم افغانستان با تمام توان از نظام موجود حمایت میکنند و امارت طالبانی، یک نسخه مطرود و کهنه برای مردم افغانستان است که کسی از آن دل خوشی ندارند؛ لذا این نکته را به خوبی درک میکنند که در صورت تداوم حیات شان، راهی جز گفتگوهای مسالمت آمیز و پیوستن به روند دموکراتیک ندارند؛ بنا بر این میتوان گفت که اتحاد و همدلی شهروان با دولت، میتواند پیامدهای موثر و کارساز داشته باشد که نتایج ابتدایی آن را بعد از جلسات مسکو تا کنون شاهد بودیم که چگونه توانست رویکردهای منطقوی و داخلی را نسبت به صلح تغییر دهد، بعضی کشورهای همسایه که حامی طالبان هستند و در این پروسه سعی داشتند دولت را به انزوا بکشند و ابتکار عمل به دست طالبان بیافتد نیز پالیسی شان در این زمینه به ناکامی منجر گردید و اکنون در مذاکرات قطر فاز جدیدی از گفتگوهای صلح در حال اجرا است، زیرا در موازنه تغییر صد و هشتاد درجهی پدیدار گشته و اکنون بر خلاف دیدگاه بعضی جریانهای داخلی و بعضی کشورهای همسایه توپ در میدان حکومت است، قبلا طالبان در این زمینه پیش شرط میگذاشتند و گاهی هم با هیأت حکومت حاضر به مذاکره نمیشدند، ولی در حال حاضر حکومت افغانستان برای اشتراک در پروسه صلح، پیش شرط میگذارد و این بیانگر تغییر موازنه به محوریت دولت است که میتوان گفت تشریک دیدگاه متحدانه دولت و مردم ابتکار عمل را از دست سائر طرفها به سمت خود معطوف داشت، پیش شرط حکومت مبنی بر اشتراک در گفتگوی قطر که به روز دوشنبه هفته آینده برگزار میگردد، تداوم این روند با محوریت دولت افغانستان است اگر طالبان این مورد را نپذیرند که قطعا میپذیرند باید همیشه در انزوا قرار گیرند و همچنان در کوهها و بیابانهای بی آب و غذا سپری کنند، طالبان نیز به این نتیجه رسیده اند که بعد از خروج نیروهای بین المللی از کشور جنگ شان بی هدف است و تداوم آن میتواند پیامدهای زیانبار برای این گروه داشته باشد.
راه حل: طالبان، جامعه جهانی و کشورهای همسایه، همهگی به این نتیجه رسیده اند که حمایت از نظام موجود خط قرمز مردم افغانستان است و دست آوردهای این نظام طی هجده سال تا کنون ثمره خون مردم این مرز و بوم است که با تمام توان از آن محافظت خواهند کرد؛ لذا وجهه حقوقی و روند سیاسی پروسه صلح، در بطن دولت نهفته است و هیچ گروه و کشوری بدون حضور نمایندهگان حکومت افغانستان نمیتواند مشروعیت حقوقی و سیاسی به این پروسه ببخشد و طالبان نیز با درک از عمق مسئله، چارهی جز گفتگوی رو در رو با نمایندهگان دولت و پذیرش خطوط اساسی و ارزشهای قانونی حکومت افغانستان ندارند؛ لذا عقلانیت و منطق ایجاب می-کند که این گروه نه تنها چارهی جز گفتگو با جانب حکومت ندارد؛ بلکه مکلف اند که قانون اساسی و نظام موجود را نیز بپذیرند، بر میتابد که روند حمایت مردمی در لحظه لحظه جریان پروسه از نظام موجود ادامه داشته باشد در کوتاهترین مدت، شاهد تغییر دیدگاه طالبان در قبال پیوستن به نظام موجود خواهیم بود و بن بستی که این گروه با آن مواجه شده اند فقط با پیوستن به پروسه صلح میتوانند خود را نجات بدهند.

دیدگاه شما