صفحه نخست » مقالات » نگاهی به وضعیت آموزشی زنان در افغانستان
نگاهی به وضعیت آموزشی زنان در افغانستان
- نویسنده: دیوید جی روف /مترجم: عبدالله غفاری
قسمت اول این مقاله قبلا در روزنامه افغانستان ما نشر گرديده است، براي مطالعه قسمت اول به شمارة قبلي يا وبسايت روزنامه مراجعه نماييد.
یکی از متقاعد کننده ترین موارد اقدام به بازسازی سیستم تحصیلات عالی در افغانستان، تحصیل زنان است. یکی از محورهای عمده در تمامیمصاحبهها و هماهنگ با تجربه شخصی من در افغانستان، تآکید بر تحصیل زنان است. به عنوان مثال، یک مقام ارشد وزارت تحصیلات عالی از اهمیت نام نویسی زنان پرده برداشت. با این وجود، در اسناد سیاستگذاری اطلاعات دقیق و مفصلی راجع به چگونگی افزایش مشارکت زنان و اطمینان از افزایش دسترسی دختران به تحصیل نیامده است. مصاحبهها نشانمیدهد هنوز هم تهدیدهای امنیتی وجود دارد و نرخ بالای ترک تحصیل در سطوح ابتدایی از تعداد دخترانی که به دنبال تحصیلات عالی هستندمیکاهد.
در حالی که در منافع اجتماعی تحصیل زنان تردیدی نیست، بالابردن نام نویسی، مهیاسازی دسترسی برابر به مکاتب، رفع ناامنی و افزایش تعداد استادان و مدیران زن چالش برانگیز است. منافع اقتصادی و اجتماعی مرتبط با تحصیل زنان رفته رفته آشکارترمیشود. به عنوان مثال سرمایه گذاری در زنان منجر به شتاب توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی از طریق کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش مصونیت غذاییمیگردد. شاید کمتر کشوری به اندازه افغانستان از تحصیل زنان نفع ببرد. متاسفانه، افغانستان یکی از نامساعدترین مناطق در سطح جهان برای دسترسی زنان به تحصیلات عالی باقی مانده است. در این بین نبود زیر ساختهای فیزیکی مناسب مانند مکاتب، حاکمیت هنجارهای سنتی و قبیلوی، باورهای دینی افراطی و کم کاری نهادهای رسمیو غیر رسمی در تلطیف فضای جنسی از عوامل عمده ادامه وضعیت مذکور است.
افغانستان عمده توجه خود را بر بالابردن نام نویسی زنان در تحصیلات عالی تا مرز 30 درصد متمرکز ساخته است. امروزه محافظه کاری پایدار جامعه افغانی محدودیتهایی را برای برخورداری دختران از تحصیل به بار آورده است؛ زیرا والدین بی شماری مایل نیستند به دختران نوجوان خود اجازه شرکت در مکاتب متوسطه یا موسسات تحصیلات عالی را بدهند. ام سی دانیل بیانمیدارد که در سطح جهان "سهم زنان در آموزش عالی (یعنی تعداد زنان ثبت نام کننده به عنوان درصدی از کل دانشجویان) از پایین ترین رقم، 17 درصد در جمهوری کنگو به بالاترین رقم، 64 درصد در لاتویا در نوسان است. به هر حال افغانستان نزدیک به پایین ترین درصد نام نویسی قرار دارد؛ طبق اظهارات بانک جهانی حدود 19 درصد. دلائل اصلی نابرابری در آموزش عبارت اند از: فاصله مکانی به موسسه تحصیلات عالی، ناامنی، امکانات و تسهیلات ناکافی و قیودات و هنجارهای فرهنگی. بهبود در دسترسی زنان به آموزش مناسب در بالابردن نام نویسیها در تحصیلات عالی حائز اهمیت ویژه است.
آموزش ابتدایی و متوسطه برای زنان به عنوان بستر قبلی آماده سازی برای تحصیلات عالی از کمبودهای جدی رنجمیبرد. در 2009، طبق برآورد محققین، نزدیک به 2.1میلیون دختر در مکاتب ابتدایی حضور داشتند. اکثریت جمعیت کودکان واجب التعلیم (سنین 6-7) افغانستان را که از دسترسی به امکانات آموزشی اساسی محروم اند، دختران تشکیلمیدهد (نزدیک به 70%). نام نویسی برای دختران بین دوران ابتدایی و دوران متوسطه به طرز بدی کاهشمییابد. حتی با انجام اصلاحاتی در آموزش ابتدایی، در اکثر مکاتب برای دختران تنها تا صنف شش وجود دارد و فرصت شرکت در دوران متوسطه برای دختران محدودمیشود. تنها 5 درصد دختران مکاتب ابتدایی قادراند صنف دوازده را تمام کنند. فراهم سازی تحصیلات مرغوب برای زنان، نیاز به تآمین امنیت آنان را برجسته میسازد.
اکثر زنان افغان در مناطق روستایی زندگیمیکنند. نابرابری تحصیلی به لحاظ جنسیتی در افغانستان در فقیرترین، ناامن ترین و دورافتاده ترین مناطق دارای شدت بیشتری است. طبق گفتههای شاگردان دختری که با آنها مصاحبه کردم و اظهارات سایرین، مکاتب دخترانه در مناطق روستایی سوزاندهمیشود و دختران به خاطر رفتن به مکتب با تهدیدات جدی مواجه اند. مساله ای که توسط دیگر محققین نیز ثبت و گزارش شده است. مقامات وزارت تحصیلات عالی که با آنها مصاحبه کردم بیان داشتند "به باور ما همه زنان افغانستانمیخواهند تحصیل کنند. اما وضعیت سیاسی تا حدودی مانع تکمیل این پروسه شده است. مثل ولایت من، اگر ما مکتبی را اعمار کنیم، گروههای یاغی پس از یک هفته آن را به آتشمیکشند". نبود امنیت برای زنان یکی از چالشهای عمده در افغانستان به حسابمیآید. برای گسترش تحصیل زنان به ارائه خدمات نیاز است. خدمات فوق شامل خدمات صحی در محیط دانشگاه، خوابگاههای امن برای اقامت و سرویس ایاب و ذهاب مطمئن برای زنانمیگردد.
یکی دیگر از فاکتورهای مربوط به تحصیلات عالی دختران، مساله افزایش تعداد استادان، اعضای کدر علمیو هیآت رهبری دانشگاهها از بین زنانمیباشد. تجربه شخصی من میگوید تعداد محدود استادان زن چالشهایی را برای دختران در تحصیلات عالی به همراه دارد. از سوی دیگر، حضور استادان زن به عنوان مشاور و الگوی عملی، نقش مهمی را در تحصیلات عالی دختران بازیمیکند. آنگونه که یکی از استادان زن در دانشگاه کابل در مصاحبه با ما عنوان کرد "برای زنان، تحصیل در خارج از کشور گاهی تنها گزینه دستیابی به مدارج علمیبالاتر است". او در ادامه گفت "وقتی شاگردان دختر دیدند که من لیسانسم را در خارج از کشور گرفته ام، 4 یا 5 سال قبل به منمیگفتند چگونه به خارج رفتم-مگر چنین چیزی ممکن است؟-اما حالامیگویند اگر فرصتی مهیا شود شاید ما هم رفتیم! -اگر شما توانسته اید چرا ما نتوانیم. هنوز هم بر سر راه زنانی که به دنبال مدارج علمی بالاتر هستند، موانع متعددی وجود دارد. آن گونه که یک مقام وزارت تحصیلات عالی بیان داشت "اکثر خانوادهها اجازه نمیدهند زنانشان به خارج از کشور مسافرت کنند و برنامههای تحصیلات تکمیلی را به پایان برسانند". وزارت متوجه این مشکل شده است و در حال بررسی گزینههای مختلفی است تا از آن طریق بتواند به معرفی فرصتهای بهتری برای زنان بپردازد. طبق گفتههای او "ما به این نتیجه رسیده ایم تا برای آن عده از زنان داوطلب که قادر به تکمیل تحصیلات عالی خود در خارج نیستند، امکانات لازم برای دورههای ماستری را فراهم کنیم، به این معنا که آنهامیتوانند در داخل کشور تحصیل کنند".
اظهارات نهایی دختر دانشجویی که با او مصاحبه کردم به بهترین وجه علاقه و تقاضا برای تحصیل زنان را در بین نسلهای جوان تر بیانمیکند: "مطلب اصلی حقوق زنان است. از این که به زنان فرصت دادهمیشود خوشحالم. به دنبال همین هستیم. هر جلسه ای که در هر دانشکده ای با رضایت و هماهنگی دولت گرفتهمیشود باید بر مساله حقوق زنان تاکید شود. مساله بسی مهم است. مردم فکرمیکنند چون دختر است نباید به حرفش گوش داد. اما آن دختر باید بداند که لیاقتی بهتر از این نوع برخوردها را دارد".
دیدگاه شما