صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به وضعیت آموزشی زنان در افغانستان

-

نگاهی به وضعیت آموزشی زنان در افغانستان

راه اندازی مجدد معارف و تحصیلات عالی برای دولت مردان افغانستان یک اولویت به حساب میآید. یکی از اهداف اصلی، ارائه آموزش رسمی برای دختران در مناطقی است که در آنها دسترسی به آموزش در گذشته ممنوع بوده است. به آموزش دختران و زنان و توسعه متوازن معارف توجه ویژه صورت گرفته است. تحصیلات عالی زنان در دهههای اخیر به طرز بدی متاثر شده بود.
زنان به عنوان یک اقلیت دانشگاهی به تحصیلات عالی در دهه 1950 دسترسی پیدا کردند. هرچند شرکت زنان در تحصیلات عالی در دهه 1980 افزایش یافت. در اوائل دهه 1990 سهم زنان در جمعیت دانشجویان تقریبا برابر با 40 درصد بود. قبل از آن که طالبان کنترل کابل را در دست بگیرند، مدارس مختلط بودند و زنان 70 درصد معلمان، 50 درصد کارکنان خدمات ملکی و 40 درصد پرسنل طبی را تشکیل میدادند. حکومت طالبان باعث دگرگونی وسیعی در این پیشرفت شد. دختران توسط طالبان که از سال 1996-2001 بر کشور حاکم بودند، از رفتن به مکتب منع شدند. بعد از آن که طالبان زنان و دختران را از رفتن به مکاتب بازداشتند، زنانی که قبلا به مکتب میرفتند یا در مکاتب کار میکردند مجبور به توقف فعالیتهایشان شدند. در دهه 1990 طالبان تقریبا کنترل تمام افغانستان را در دست گرفتند. بلافاصله پس از تصرف کابل در سپتامبر 1996 طالبان به تنظیم فرمانهایی پرداختند که زنان را از کار، شرکت در مکتب یا رفتن به اماکن عمومیبه شمول شفاخانهها و کلینیکها بدون پوشیدن برقع یا بدون همراهی یک مرد بالغ از اقارب نزدیک (محارم) منع میکرد.
با در نظرداشت قیودات فرهنگی، زندگی برای مردان و زنان کاملا متفاوت است، مردان در حوزه امورات بیرون و عمومی مشغول اند، در حالی که زنان در امورات منزل و شخصی مصروف اند. آن گونه که در 2009 توسط پژوهشگران یادآوری شده است، "در جهان مناطق کمی یافت میشود که در آنها زنان نسبت به افغانستان از حقوق کمتری برخوردار باشند". بیش از 90 درصد زنان در افغانستان بی سواد اند؛ اکثر آنها اجازه ترک منزل یا کار در بیرون از خانه را ندارند؛ تنها 5 درصد دخترانی که در مکاتب ابتدایی ثبت نام میکنند موفق میشوند از صنف دوازده فارغ شوند.
آن گونه که أن مک دانیل بیان میدارد "ایدئولوژیهای جنسیتی و حمایت از حقوق زنان به لحاظ فرهنگی و ارزشی از اهمیت بالایی برخوردار است و بر شکل گیری وضعیت زنان در کشورها تاثیر میگذارد". جامعه افغانی از نظر خصوصیت پدر سالار (صلاحیت و اختیار در دستان مسن ترین مرد  قرار دارد)، پدر تبار، (میراث بری داراییها و موقعیت اجتماعی از کانال مردان صورت میگیرد) و پدر بومی (زنان مجبوراند به محل زندگی شوهر نقل مکان دهند) است. افزون بر این، به نظر میرسد دین با زنان در مساله آموزش در سطح جهانی همبستگی دارد. افغانستان عمیقا مذهبی و به لحاظ فرهنگی محافظه کار است و در آن حقوق زنان از چالشهای عدیده ای رنج میبرد. دین به عنوان  بستری برای پذیرش فرهنگ نابرابری جنسیتی به کار میرود و کشورهای مسلمان از برابری کمتر و حضور کمتر زنان در تحصیلات عالی برخوردارند.
در افغانستان در حوزه فرصتهای تحصیلی نابرابریهای عمده وجود دارد. در 2009 محققین گزارش دادند که بیش از 90 درصد زنان در افغانستان بی سواد اند. زنان شاغل اغلب پس از ازدواج بر اثر فشارهای وارده از کار خود استعفا میدهند. زنان در افغانستان بیشتر اوقات مثل حیوانات معامله میشوند و ازدواج کودکان به عنوان یک مشکل همیشگی در کشور همچنان برجای خود باقی است. بیش از 50 درصد دختران در افغانستان در سن 15 سال ازدواج میکنند. افزون بر این محققین گزارش کرده اند که دختران به سنین 10 سال به عنوان عروس در مقابل یک کیسه آرد به وزن 220 پوند فروخته میشوند. زنان در افغانستان در معرض خشونت فیزیکی و سوء استفاده جنسی قرار دارند.
در 1998 همزمان با پنجاهمین سالگرد اعلان جهانی حقوق بشر، رئیس دانشگاه هاروارد و همکاران وی بیان داشتند "سیاستهای تبعیض آمیز سیستماتیک طالبان بر علیه زنان به شمول محدودیت آموزش، به رفاه فیزیکی، روانی و اجتماعی زنان افغان صدمه میزند. تبعیضهای این چنینی و رنجهایی که به دنبال دارد اهانتی است به کرامت و ارزش زنان افغان و انسانیت در کل". اعلامیه حقوق بشر اظهار داشت که آموزش نه تنها یک حق است بلکه برای سلامت و خوشبختی افراد شرطی لازم دانسته میشود. طالبان منکر این حق برای زنان بودند. اعلامیه جهانی حقوق بشر در راستای ارتقای کرامت و تامین خوشبختی انسانها بیان داشته است که "هر فردی حق تحصیل را دارد. تحقیقات نیز تایید کرده است که آموزش برای سلامت و کمک به افراد برای اخذ آگاهانه تصمیمات مربوط به سلامت ضروری است. هنوز هم نابرابری جنسیتی در کلیه بخشها وجود دارد اما در بخش معارف و صحت که در آنها تعداد کمیاز ارائه گران خدمت و نفع برندگان را زنان تشکیل میدهد، بیشتر محسوس است. طبق تخمینهای انجام شده توسط حکومت افغانستان در 2011، تنها 17 درصد جمعیت سن 25 سال و بیشتر، از نوعی آموزش برخوردارند و برای زنان این رقم به پایینی 6 درصد است. تجربه شخصی ام میگوید که آمارهای مربوط به برابری جنسیتی و مشارکت زنان در تحصیلات عالی اغلب اغراق آمیز گزارش میشوند. به عنوان مثال مدیرانی را دیده ام که مشارکت 20 تا 30 درصدی زنان را گزارش میدهند تا نسبت به نرخ واقعی پایین ثبت نام زنان در مقابل تفتیشهای بیشتر پنهان کاری کنند. تجربیاتی از این دست روایی و محدود اند. این بخش را با نظر یکی  از محصلین دختر دانشگاه کابل به پایان میرسانیم:
"در زمان طالبان هیچ گونه فرصتی برای ادامه تحصیل دختران وجود نداشت. هم اکنون فرصتهای بیشتری موجود است. من نهایت تلاشم را میکنم تا تحصیلات بیشتری داشته باشم و از این طریق به مردم افغانستان خدمت کنم. من حیث یک دختر، تحصیل برای من مشکل آفرین است. من با مشکلات عدیده از سوی فامیل و اقاربم که در برابر تحصیل دختران مقاومت میکنند مواجه ام. دختران در این جا میجنگند. ما میخواهیم تحصیل کنیم تا از این رهگذر برای کشورمان کاری کرده باشیم. اما خیلی سخت است. مادرم معتقد است باید ازدواج کنم و این تحصیل هیچ نفعی برای من نخواهد داشت. اوضاع وخیم است. هر روز انفجارات متعددی رخ میدهد. مردم دخترانی را که تحصیلات عالی شان را ادامه میدهند میکشند. این مساله رفتن به دانشگاه و آموزش در شامگاهان را غیر ممکن میسازد. نگاه من برای تحصیلات عالی ارمغان استقلال بیشتر برای مردم است. آموزش دختران و انتخاب شغل مورد علاقه شان باید تبدیل به یک پدیده عادی و متعارف شود. بینش و نگاه من این است."

دیدگاه شما