صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تغییر گروه‌های مرجع در افغانستان

-

تغییر گروه‌های مرجع در افغانستان

معروف است که یک اسپ از روز اول اسپ زاده میشود؛ ولی تا انسانشدن یک نوزادانسان، راه طولانی در پیش بوده و یادگیریهای زیادی ضرورت میباشد. جامعهشناسان معتقدند که انسانها اجتماعیاند یعنی هم در یادگیری کنش و کردار، هم در آموختن عقاید و افکار، هم در فراگیری مهارتهای جمعی و انسانی ، شدیداً وابسته به جمع و جامعه میباشد. پروسه کسب تواناییها و مهارتهای زندگی جمعی را جامعه شناسان جامعه پذیری یا اجتماعیشدن مینامند. در فرایند جامعهپذیری (انسان شدن) افراد عوامل متعدد نقش میآفرینند که یکی از مهمترین عوامل آنان، «گروههای مرجع» اند. بنابراین گروههای مرجع در شکلدهی بینش، کنش و کردار افراد، نقش مهم و تعیین کننده دارد زیرا؛ انسانها در رفتارها و ارزیابیهای خود، همواره جهتگیریهایشان را متناسب با گروههایی که به عنوان چارچوب مرجع برمیگزینند، تنظیم میکنند. از اینجهت هم برای درک درست کنشهای افراد و هم به منظور تاثیرگذاری بر روی افراد جامعه، شناخت گروههای مرجع و تأثیرگذار جامعه، بسیار مهم و کمککننده است.
گروههای مرجع، گروههایی ایدهآل و آرمانی هستند که علاقمندان آنان، تلاش میکنند خود را از لحاظ افکار، عقاید، هنجار و رفتارشان مانند آنان بسازند. به عبارت دیگر، گروههای مرجع کسانی هستند که به نحوی بر ارزشها، باورها و رفتار دیگران اثر میگذارند و افراد در قضاوتها و اعمال خود از آنان الهام گرفته و آنان را مبنای داوری قرار میدهند.
در جوامع مختلف و حتی در دورههای مختلف، گروههای مرجع و تاثیرگذار جامعه ممکن است فرق کرده و دچار دگرگونی گردد. در جوامع سنتی و توسعه نیافته اکثراً روحانیان، بزرگان قومی و سالمندان تاثیر گذاری بیشتر دارند و طبعاً مردم نیز الگوهای ذهنی خود را از میان آنان بر میگزینند. در حالی که در جوامع توسعه یافته، الگوهای افراد بیشتر، نخبگان علمی، سیاسی، ورزشی و هنرمندان میباشند.
یکی از تغییرات اجتماعی مهمی که در چند دهه گذشته در افغانستان رخ داده است تغییر گروههای مرجع میباشد. از گذشته دور، روحانیون و گروههای مذهبی از مقبولیت بالای برخوردار بودند؛ اما در دوران جهاد،روحانیّت، نبض تحرکات اجتماعی را در اختیار داشته و سلسله جنبان وقایع اجتماعی محسوب میشدند. از همین جهت بود که رهبری تمام گروههای جهادی را دانش آموختگان علوم دینی به عهده داشتند و موازنه قدرت در بین گروههای ذی نفوذ اجتماعی نیز به نفع روحانیان تغییر یافته بود. این تغییر موازنه، سبب رواج و گسترش بیسابقه و روز افزون مدارس دینی در سراسر افغانستان شده و در نتیجه باعث افزایش طلاب علوم دینی در جامعه گردید. از طرف دیگر، ازیاد چشمگیر طلاب دینی، به نوبه خود به تشدید قدرت روحانیّت در جامعه انجامید. این امر کمابیش تا پایان حکومت طالبان ادامه پیدا کرد.
در دوران پسا طالبان و روی کار آمدن دولت موقت، نفوذ و سیطره گروه های مرجع دینی با تزلزل مواجه شد و روز به روز از بخت و اقبال عمومی آنان کاسته شده که این روند تا هنوز نیز ادامه دارد. تغییر نسلی و تحول بنیادی در هرم جمعیتی جامعه از یک طرف، گسترش روز افزون معارف و تحصیلات عالی از جانب دیگر و رشد حیرتآور رسانههای همگانی و شبکه های اجتماعی از جانب سوم، مناسبات و تعاملات اجتماعی را از اساس دگرگون ساخته و موازنه بین گروههای ذینفوذ جامعه را نیز دچار تغییرات کرده است.
امروزه در افغانستان، قشر جوان و تحصیل کرده جامعه و همچنین قشر متوسط شهری، بیشتر از آن که به روحانیّت و بزرگان قومی دل بندند، تحصیل کردگان، فعالین مدنی و چهرههای سرشناس رسانهها را به عنوان سرمشق و الگوی خود بر میگزینند.
بنابراین ساختار و چینیش اجتماعی و همچنین هرم جمعیتی افغانستان از اساس دچار دگرگونی شده و نسبت به دهههای پیشین تغییرات زیادی را شاهد بوده است. بر اینمبنا، طرح و تطبیق هر برنامه و پیشنهادی، ابتدا مستلزم توجه و شناخت این امر می باشد و بدیهی است که این امر راهکارها، شیوهها و ظرافتهای متفاوت و متناسب با خود را میطلبد.

دیدگاه شما