صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چالش‌های سیاسی- امنیتی فراروی افغانستان

-

چالش‌های سیاسی- امنیتی فراروی افغانستان

افغانستان طی سالهای گذشته با چالشهای امنیتی- سیاسی عمده روبرو بوده است. پس از 2014 مسئولیتهای امنیتی از نیروهای بینالمللی به نیروهای افغان واگذار شد که این موضوع هزینه سنگین انسانی بر این نیروها تحمیل نمود. در سالهای گذشته تروریستها در فصل زمستان از جبهات جنگ به پناهگاههای خود در کشورهای منطقه میرفتند تا ازیکطرف نیروهای جنگی این گروهها آمادگی خود را برای نبردهای سال جدید کسب کنند و سطوح رهبری این گروهها در فصل زمستان به تدوین استراتژی جنگی خود برای سال جدید میاندیشیدند. فصل زمستان فعلی با توجه به مسائل همچون مذاکرات صلح، آینده نظام سیاسی افغانستان، نتایج انتخابات پارلمانی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 98 متفاوتتر از زمستان سالهای قبل است. مهمترین پرسش این است که افغانستان در سال 2019 در حوزه سیاسی و امنیتی با کدام چالشها روبرو خواهد بود؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش نیاز است که معادلات امنیتی و سیاسی منطقه و کشورهای همجوار افغانستان مورد بررسی قرار گیرد. افغانستان به لحاظ ژئوپلیتیکی از ترتیبات امنیتی منطقه جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه متأثر است. در حوزه جنوب آسیا دو عامل عمده میتواند بر مسائل امنیتی افغانستان تأثیر عمده داشته باشد. یکی از این عوامل بنیادگرایی در جنوب آسیا است. بنیادگرایی اسلامی از دهه 90 قرن بیستم در پاکستان، هند و بنگلادش رشد چشمگیر داشته است. افغانستان ازجمله کشورهای بهشدت مذهبی و محافظهکار در جهان اسلام است که هر نوع تحولات فکری و ایدئولوژیکی در جهان اسلام میتواند در افغانستان تأثیر داشته باشد. ازآنجاییکه افغانستان در همجورای با شبهقاره هند واقعشده است، رشد بنیادگرایی اسلامی و تروریسم در این منطقه میتواند تأثیرات عمیق بر مناسبات امنیتی و سیاسی افغانستان داشته باشد. در جنوب آسیا تنها بنیادگرایی اسلامی تهدید به شمار نمیرود بلکه ناسیونالیسم هندو که طی سالهای گذشته بسیار قدرتمند شده است، نهتنها میتواند بر امنیت جنوب آسیا تأثیرگذار باشد بلکه میتواند ثبات سیاسی و امنیتی بزرگترین دموکراسی جهان را با تهدید مواجه نماید. به هراندازه که ناسیونالیسم هندو به اسلامستیزی رو بیاورد به همان پیمانه بنیادگرایان اسلامی از این وضعیت سود میبرند و برای جذب نیرو در بین اقشار مختلف مخصوصاً روستائیان و کسانی که بیشتر با تعلیمات مذهبی انس گرفتهاند، به تبلیغات دست خواهند زد و در این راستا می توانند بر پیچیدگی مسائل امنیتی بی افزایند.
عامل دومی که میتواند از ناحیه جنوب آسیا بر اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان تأثیرگذار باشد عبارت است از رقابت منطقهای هند و پاکستان. ازآنجاییکه افغانستان با پاکستان دعوای سرزمینی دارد، پاکستان برای مداخله در امور افغانستان از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد زیرا وقتی در افغانستان صلح و ثبات حاکم باشد، از منظر سیاستمداران پاکستان مسأله خط دیورند مطرح خواهد شد و این مسأله برای امنیت ملی و تمامیت ارضی پاکستان مشکلآفرین است و ازاینرو پاکستانیها نمیخواهند در افغانستان نظام سیاسی قدرتمند که گرایش منطقهای بهسوی هند داشته باشد شکل بگیرد. پاکستان درراه رسیدن به اهداف خود در افغانستان از بنیادگرایان اسلامی مانند طالبان و گروههای دیگر تروریستی استفاده میکند. این گروهها نیازمند پایگاه در خاک پاکستان هستند و این مسأله برای آن کشور اهمیت حیاتی دارد و از طریق این گروهها که تهدید اساسی برای ثبات افغانستان و هند به شمار میروند، استفاده مینماید تا این دو کشور (افغانستان و هند) در موضوعات دیورند و کشمیر در مقابل پاکستان آسیبپذیر باشند.
ژئوپلیتیک آسیای مرکزی با توجه به مساله انرژی و بنیادگرایی اسلامی میتواند بر ثبات سیاسی و امنیتی افغانستان تأثیرگذار باشد. ازآنجاییکه آسیا مرکزی به لحاظ نفت و گاز یکی از غنیترین مناطق جهان محسوب میشود و دولتهایی این منطقه بهاندازهی قوی نیستند که بتوانند از مداخلات کشور قدرتمند مانند ایالاتمتحده، روسیه و چین در این منطقه جلوگیری کنند؛ بنابراین منطقه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی مستقیماً تحت تأثیر سیاست خارجی کشورهای قدرتمند جهان قرار دارد. بنیادگرایی اسلامی مخصوصاً جنبش اسلامی ازبکستان و اخیراً داعش در این منطقه جهان تهدیدات مهم برای کل منطقه شمرده میشود. ثبات سیاسی و امنیتی افغانستان و آسیای مرکزی در یک رابطه دوسویه قرار دارد. هرگاه ثبات سیاسی و امنیتی در افغانستان برقرار باشد، کشورهای آسیای مرکزی از ناحیه جنوب کمتر آسیبپذیر خواهد بود. به همین ترتیب آشوب و ناآرامیهای آسیای مرکزی بهراحتی میتواند به افغانستان سرایت نماید. کشورهای صادرکننده انرژی و قدرتهای غربی میتوانند از بیثباتی آسیای مرکزی سود ببرند اما کشورهای روسیه، چین و هند میتوانند از ناحیه بیثباتی آسیای مرکزی با چالش بیشتر از ناحیه انرژی و مسائل امنیتی روبرو شوند. آسیای مرکزی و افغانستان از ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی همدیگر نفع میبرند و به همین ترتیب مشکلات امنیتی و سیاسی یکی بر دیگری تأثیر منفی دارد.
خاورمیانه در نوار شکننده ژئوپلیتیک جهانی قرار دارد که از زمان تضعیف عثمانی و آغاز مداخلات غرب در این ناحیه دچار بحران و بیثباتی سیاسی بوده است. افغانستان به لحاظ ژئوپلیتیکی کمتر از ناحیه خاورمیانه متأثر است اما عامل مهم دیگری که بر مناسبات افغانستان با این ناحیه جهان تأثیر مهم دارد عبارت است از اسلام سیاسی. در جریان جنگ سرد اسلامگرایی در خاورمیانه رشد چشمگیر داشته است و با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تشدید سیاستهای بنیادگرایانه عربستان سعودی از دهه 1980 به اینطرف، بنیادگرایی اسلامی یکی از شاخص های مهم امنیتی و سیاسی منطقه بوده است. افغانستان به لحاظ اعتقادی رابطه مستحکم با این ناحیه ژئوپلیتیکی دارد؛ بنابراین افغانستان از مناسبات سیاسی و امنیتی این منطقه بهشدت متأثر است ولو حتی دولت افغانستان تلاش نماید از مسائل این منطقه دوری جوید، اما ارتباطات اعتقادی مردم افغانستان با عربستان سعودی و ایران بهصورت ناخواسته افغانستان را درگیر تنشهای خاورمیانه مینماید.
حال در پاسخ به پرسش مطرحشده میتوان اینگونه بیان داشت که افغانستان در سال 2019 در باب مسأله صلح با طالبان، انتخابات ریاست جمهوری و ثبات سیاسی کشور با چالشهای عمده روبرو خواهد بود زیرا مذاکرات صلح افغانستان از کنترل دولت افغانستان خارجشده است و تبدیل به یک ابزار منطقهای شده که تمامی بازیگران مهم منطقه در تلاشاند از مسأله صلح افغانستان نهایت استفاده کنند و صلحی را که خواست خودشان هستند بر افغانستان تحمیل نمایند نه آن صلحی که مردم افغانستان میخواهند. طالبان و سایر بنیادگرایان اسلامی تبدیل به پاشنه آشیل افغانستان و اهرم فشار در دستان کشورهای مهم منطقه شده است. در سال 2019 موضوع صلح افغانستان به یکی از مهمترین دغدغه منطقهای استراتژیستهای پاکستان، ایران، عربستان سعودی، هند، روسیه و قطر تبدیل خواهد شد که در این میان پاکستان و عربستان سعودی در یک جناح و مابقی کشورها در جناح دیگر قرار دارند. مسأله مهم دیگر در 2019 برای مردم و دولت افغانستان انتخابات ریاست جمهوری و دموکراسی در این کشور است. این انتخابات از جهات مختلف حیاتی محسوب میشود. هرگاه این انتخابات بهصورت نسبی با شفافیت همراه باشد میتواند حمایت مردم را نسبت به دولت در افغانستان افزایش دهد. عدم شفافیت این انتخابات نهتنها برای دموکراسی نوپای افغانستان مرگبار خواهد بود بلکه میتواند افغانستان را به بیثباتی سیاسی و امنیتی بکشاند و حتی میتواند موجودیت نظم سیاسی مستقر را با چالش روبرو نماید. به لحاظ امنیتی سال 2019 برای مردم و دولت افغانستان یک سال خونین خواهد بود زیرا مسأله صلح با طالبان و انتخابات ریاست جمهوری مطرح است. طالبان برای تآمین نمودن منافع و نفوذ خود در مذاکرات نهایت تلاش خود را به خرج خواهند داد تا از یک موقف قوی وارد مذاکره شوند. طالبان برای تقویت موقف خود نیازمند راهاندازی قتل و کشتار بیشتر خواهد بود تا ازیکطرف مردم و دولت افغانستان را مجبور نمایند تا به خواستههای آنها توجه جدی نماید و از طرف دیگر قتل و کشتار بیشتر توسط طالبان میتواند جامعه بینالمللی را مجاب نماید که بیشتر به خواسته طالبان توجه کنند.
ازآنجاییکه افغانستان برای انتخابات ریاست جمهوری آماده میشود، طالبان و تمامی بازیگران خارجی که به نحوی از تحکیم دموکراسی در افغانستان هراس دارند، تلاش خواهند نمود که انتخابات افغانستان با مشکل روبرو شود. هرگاه انتخابات بهصورت شفاف و درست برگزار شود برای طالبان و تمامی تروریستهایی که انتخابات را برای چرخش قدرت در افغانستان قبول ندارند، یک شکست محسوب خواهد شد. مخالفان منطقهای آمریکا تلاش میکنند انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با چالش بیشتر همراه شود زیرا با این امر تصور میکنند میتوانند برای جهانیان بگوید که مداخلات آمریکا در افغانستان کارساز نبوده و خبری از دموکراسی در افغانستان نیست تنها دخالت واشنگتن بیثباتی سیاسی و امنیتی برای افغانستان به بار آورده است.
بنابراین سال 2019 برای دولت و مردم افغانستان یک سال پر چالش خواهد بود. بر سیاسیون افغانستان است که دست از ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی و دامن زدن به قومگرای بردارند و به دموکراسی احترام بگذارند تا باشد انتخابات ریاست جمهوری 98، مذاکرات صلح افغانستان و مبارزه با تروریسم به نحوی انجامپذیرند که بتواند برای آینده نظام سیاسی و مردم افغانستان سودمند باشد.

دیدگاه شما