صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تاثیر نهادها بر رشد اقتصادی

-

 تاثیر نهادها بر رشد اقتصادی

اینکه چه عواملی باعث رشد و توسعه در کشور میشود از جمله مباحثی است که بسیاری از دانشمندان در این باره نظر دادهاند. به عنوان مثال مدلهای رشد در نیم قرن اخیر دچار دستخوش تغییرات بسیار زیادی بوده است. مثلا  در ابتدا دانشمندان بر این باور بودند که سرمایه فیزیکی و نیروی کار موتور رشد و توسعه اقتصادی محسوب میشود. بعد از اینکه این مدل با انتقادهای زیادی روبه رو شد، در بین سالهای 1986 تا 1992 نظریات دیگری در باب رشد و توسعه اقتصادی بیان شد. برخلاف نظر قبلی اینبار به بحث دانش و سرمایه انسانی به عنوان عوامل اصلی رشد و توسعه در یک کشور پرداخته شد. اما این مدل نیز به مرور زمان دچار معایب و انتقادات خاص خود شد که همین امر باعث شد که نگاهها به تدریج به سوی نهادها جلب شود. داگلاس نورث از جمله دانشمندانی بوده است که در زمینه نهاد و اثرات اقتصادی آن مطالعات زیادی کرده است. داگلاس نورث با نوشتن چندکتاب از جمله کتاب « تغییرنهادی و رشد اقتصادی» باعث جلب توجه بسیاری از اندیشمندان به مباحث نهادی و تاثیر آن بر رشد اقتصادی شد. اما انتشار کتاب داگلاس نورث با عنوان» نهادها، تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی» تبیین بسیار دقیقی از تاثیر نهادها بر عملکرد اقتصادی داشت که باعث جلب توجه بسیاری از دانشمندان گردید و در نهایت نیز در سال1993 جایزه نوبل اقتصادی را از آن خود کرد.
نهاد چیست؟
امروزه همگان بر این باور هستند که توسعه اقتصادی بدون توجه به نهادها امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر هرچند استفاده از دانش، تکنولوژی و سایر ابزارها موجب پیشرفت اقتصادی میشود اما اگر نهادها به درستی در یک کشور عمل نکند قطعا شاهد توسعه در آن کشور نخواهیم بود. داگلاس نورث نهادها را این چنین تعریف میکند: « نهادها قوانین بازی در جامعه هستند یا به عبارت دقیقتر نهادها قیدها و محدودیتهایی هستند که توسط انسانها ایجاد شده است که رابطه متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهند. در نتیجه نهادهای قوی و محکم باعث افزایش انگیزه به افراد برای ایجاد مبادلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میشوند. نهادها گاهی به سازمانها(مثلا بانک به عنوان یک نهاد مالی) گاهی به قوانین پایهای که بر روابط بین افراد حکم فرماست(نهاد مالکیت خصوصی)، گاهی به یک فرد یا یک موقعیت(رئیس جمهور یا ریاست جمهوری) اطلاق شده است. داگلاس نورث نهادها را به دو دستهی نهادهای رسمی و غیررسمی تقسیم بندی میکند. نهادهای رسمی تمامی قوانین، مقررات، حقوق و ساختارهای رسمی اجتماع را در برمیگیرد و نهادهای غیر رسمی مانند فرهنگ، آداب و رسوم، سنتها، اعتقادات و...
نهادها در فرآیند توسعه اقتصادی دچار تغییرات و تحول میشوند به طوریکه نهادهایی که فاقد کارایی لازم هستند ممکن است از دور خارج شوند و جای خود را به نهادهایی که دارای کارایی و باعث افزایش بهرهوری میشوند بدهند. اما نکته مهم در این موضوع این است که نهادهای رسمی(منظور همان قانون و مقررات حاکم بر یک کشور) میتواند به راحتی و آسانی تغییر کند. مثلا تغییر قوانین بانکی، تغییر ساعت کاری یک اداره، تغییر میزان پرداخت مالیات، تغییر تعرفههای گمرکی و.... اما نهادهای غیر رسمی که شامل آداب و رسوم، اصول و قواعد، هنجارهای رفتاری و مجموعه قوانین عرفی  هستند به راحتی قابل تغییر نیستند و چه بسا حتی در برابر تغییرات نیز مقاومت از خود نشان بدهند و یا اگر تغییراتی نیز داشته باشند به صورت خیلی کند و آهسته این کار صورت میگیرد. به عنوان مثال فرهنگ دریوری در سرکها، فرهنگ عدم ایجاد آلودگی صوتی و یا فرهنگ مشارکت زنان در تصمیمگیری های سیاسی ، اجتماعی و... از جمله این موارد است. باید به این نکته توجه داشت که در صورتی میتوان به رشد و توسعه اقتصادی در کشور دست یافت که هم نهادهای رسمی و هم نهادهای غیر رسمی با یکدیگر و متناسب با هم باید تغییر کنند و رو به تکامل پیش بروند. اگر یکی از این دو متناسب با یکدیگر رشد نکند قطعا دچار یک ناهماهنگی خواهیم شد. به عنوان مثال اگر ما بهترین قوانین در حوزه مالکیت خصوصی و فکری را وضع کنیم ولی اگر مردم کشور بیشتر تشویق به تنبلی و تنپروری شده باشند به هیچ وجه تغییری باز صورت نخواهد گرفت(نهادهای رسمی تکامل پیدا کرده اند ولی نهاد غیر رسمی تغییرات نداشته است).
بنابراین میتوان گفت که نهادها میتوانند باعث افزایش سرعت توسعه و یا به عنوان ترمزی در جهت توسعه شناخته شوند. مقایسه نقش نهادهای اجتماعی در فرآیند توسعه در کشورهای چین و ژاپن نشان میدهد که این نهادها در چین مانع پیشرفت کشور شدهاند در حالی که همین نهادها نقش مهمی در پیشرفت و توسعه ژاپن داشتهاند.
کاهش نا اطمینانی مهمترین نقش و عملکرد نهادها
بنابراین اینکه نهادها بر عملکرد اقتصادی تاثیر میگذارند چندان جدالبرانگیز نیست و همگان آن را پذیرفتهاند. این نکته نیز چندان محل منازعه نیست که عملکرد متفاوت اقتصادها در طول زمان اساسا متاثر از تغییر و تحول نهادها است. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که نقش نهادها در رشد و توسعه اقتصادی چگونه است؟ بدون شک کاهش نااطمینانی از جمله مهمترین اهداف نهادها میباشد. داگلاس نورث بیشتر از هر کس دیگری به نقش نهادها به عنوان ابزاری در جهت کاهش نااطمینانی اشاره دارد. با افزایش پیشرفتهای صنعتی، روابط انسانها با یکدیگر به شدت بیشتر شد و همین افزایش روابط بین انسانها باعث کاهش اطمینان و اعتماد بین آنها شد، در نتیجه مجبور به ایجاد نهادها در جهت جلوگیری از نااطمینانی و نا اعتمادی شکل گرفت. به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته قوانین سفت و سختی در جهت جلوگیری از رشوه توسط کارمندان دولت وضع شده است که همین مورد باعث افزایش اعتماد و جلوگیری از ایجاد فساد و باندبازی در بین ادارهجات دولتی شده است.
به طور خلاصه میتوان گفت که توسعه فرآیندی پویا و متحول است که بر ارزشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه مبتنی است و به صورت تدریجی، آگاهانه و اختیاری صورت میگیرد. بنابراین نمیتوان آن را کورکورانه تقلید کرد و یا به صورت مکانیکی آن را از یک مکان به مکان دیگری انتقال داد. ما نیز در کشور افغانستان اگر بخواهیم به معنای واقعی توسعه دست پیدا کنیم باید نهادهای بسیاری قوی در جهت نظارت بر عملکرد افراد و سازمانها داشته باشیم تا از این طریق شاهد کاهش نااطمینانی در بین مردم باشیم تا بتوانیم قطار توسعه کشور افغانستان را  بر روی ریل اصلی خود به حرکت در بیاوریم.

دیدگاه شما