صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نا اطمینانی در بازارهای رای

-

نا اطمینانی در بازارهای رای

برای رای دادن باید زمان و انرژیِ هزینه کرد گرچه ممکن است حتما نیاز به این نباشد که مقدار این زمان یا تلاش خیلی فراوان باشد؛ البته این زمان یا انرژی هزینه شده، تنها منحصر به اختصاص زمان و تلاش برای رفتن به پای صندوق رای دهی و پر کردن برگه رای نیست بلکه شامل زمان بیشتر و تلاش فزونتری است که بتوان در پرتو آن به آگاهی مطلوب از کاندیداها و پالیسیهایشان دست یافت تا اگر مطابق ایده های ما است به آن رای دهیم.
به طور بالقوه، این بزرگترین وظیفه انتخابگر است. چرا که سرانجام، رای دهندگان یک دولت یا سیستم قانونگذاری را انتخاب میکنند، دولتی یا سیستمی که ممکن است احتمالا نصفی از اقتصاد ملی را برای چهار یا پنج سال بعد به پیش ببرد. این سوال که باید به چه کسی این انحصار چهارساله برای کل تولیدات بخش دفاعی، آموزشی، صحت، سیاستگذاری، یا رفاه، را بسپریم و یا سرنوشت تنظیمات و روابط بخشهای صنعت، تامین مالی، انتقالات یا امنیت عمومی، به همراه خیلی دیگر مسایل، را در دستان چه کسانی قرار دهیم، به نظر می رسد که به تلاش زیاد فکری و تحقیقی رای دهندگانی که با انتخابات مواجه هستند، نیاز دارد. 
این درست است که هر رای به تنهایی، احتمال کمی دارد که تفاوتی در برایند انتخابات، ایجاد کند حتی اگر تفاوت معناداری ایجاد کند، باز ممکن است که این رای دهنده به نتایج انتخابش دست نیابد. یک رای صادقانه برای کاندیدای حزب شکست خورده حزب کارگر، برای مثال ممکن است لیبرال دموکراتها را از داشتن رایی که اجازه دهد به آنها تا محافظه کاران را شکست دهند، باز دارد، محافظه کارانی که همین رای دهنده از آنها متنفر است.
رای دهنده ها، با نااطمینانی دیگری، هم مواجه می شوند. همچنانکه در یک بازارچه، قیمتها شفاف نیست و کیفیت تولیدات همیشه شفاف نیست ولی عموما میتوان گفت اگر شما یک فنجان  قهوه بخرید، دقیقا می دانید چه هزینه ای برایتان خواهد داشت و شما به خوبی میدانید چه چیزی را به دست می آورید، همه هزینه را میپردازید و همه فایدهها را می برید. اما در سیاست، هزینه ها و فایده ها بین تعداد زیادی از مردم پخش شده است. اگر شخصی برای یک برنامه مانند هزینه درمانی عمومی، رای بدهد ضرورتا هزینه های نهایی این رای برای خودش، و اینکه دقیقا چقدر از سود این عمل متوجه شخص خود او خواهد شد، معلوم نیست. شما ممکن است دارای شغل بهتر شوید و به سوی بسته مالیاتی جدید حرکت کنید و در این حال، دریابید که نسبت به قبل، مالیات بیشتری می پردازید، یا هرگز تا آن حد مریض نشوید که نیازی به آن خدمات بیمه درمانی داشته باشید.
این نااطمینانی در مورد هزینه ها و فایده ها و شانس اندک قابل پیشبینی که واقعا رای شما در انتخابات خواهد داشت، قدرت توضیح دهندگی «جهل منطقی» که بوسیله آنتونی رابینز شرح داده شده است را بالا میبرد. که میتوان گفت این نظریه گرچه برای طرفداران دموکراسی اضطراب آور است اما در عین زمان منطقی است، به زبان ساده؛ این یک حقیقت است که برای انتخابگران تخصیص زمان و تلاش در جهت وقوف کامل و آگاهی در مورد کاندیداها و پالیسی آنها مقرون به صرفه نیست.
در حقیقت، این مساله واضح نیست که چرا مردمان با منطق، اصلا به رای دادن مبادرت می کنند؛ شاید مساله رای دادن امری است که ما احساس می کنیم گرچه اثراتش ناچیز است، اما باید انجام شود، همانند تشویق تیم فوتبال محبوبمان. اما طبق نظریه انتخاب عمومی، واقعیت این است که مردم رای می دهند و روشهای خاصی را به این منظور به کار میگیرند به این امید که منافع خودشان را ارتقا دهند.
کسانی که احزاب سیاسی را اداره میکنند، طبیعی است که در عین زمان، منافع خودشان را تعقیب میکنند. مطابق با نظریات متفکران اولیه انتخاب عمومی مانند بلک و داونز، هدف مدیران و روسای احزاب این است که رای جمع کنند و حزبشان را برنده کنند. این گردآوری آرا، منبع قدرت است و موجد وضعیتی است که ذاتا برای آنها ارزشمند است. این انگیزه رای چیزی است که جایگاه سیاسی شان را شکل می دهد: آنها سیاستگذاری را انتخاب می کنند چرا که فکر میکنند که برنده می شوند، و نه ضرورتا به این علت که فکر کنند که آنها موقف درستی دارند.
بدون شک این موضعگیری نقطه عطفی در این رویکرد است. ما همه دیده ایم احزاب سیاسی با هر شرایطی تطبیق  مییابند و پالیسی هایی را تنها برای جمع و استحکام آرا  قربانی می‌‌کنند. بسیاری از اندیشمندان معاصر در حوزه «انتخاب عمومی» از این سخن گفته اند که؛ احزاب سیاسی در عمل به این سادگی از یک موقف به موقف دیگر نمیخزند. چرا که تا حدی بعضی از این احزاب، ایدولوژی های مبنایی دارند و با پالیسی هایی تطبیق می کنند که معمولا با جهان بینی آنها هماهنگ باشد و اگر آنها به طور ناگهانی قواعدشان را ترک کنند یا پالیسی هاشان را به امید مزایای فوری برای اخذ رای بیشتر، رها کنند، در حقیقت، قابلیت اعتبارشان را از دست می دهند و در مواقع بسیاری داشتن یک موقعیت ایدوئولوژیک خودش می تواند، نوعی تاکتیک برای اخذ رای باشد. اگر رای دهندهها، براستی در جهل منطقی قرار داشته باشند، احزاب قادر خواهند بود که مردم را تنها با داشتن یک برچسب پرطمطراق و عریض و طویل به سوی خود جلب نمایند. 

دیدگاه شما