صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تأملی در خواستگاه‌های ذهنی و عینی ترور

-

تأملی در خواستگاه‌های ذهنی و عینی ترور

چرا برخی از افراد و یا گروهها به ترور رو میآورند؟ یکی از روشهای محتمل به دست دادن پاسخ آن است که از خود تروریستها بپرسیم. تروریستها در بیانیهها، مانیفستها و برخی آثار چاپی و یا صفحات و رسانههای متعلق به خود، دلیل رو آوری به ترور را گفته آند. ضد تروریستها و دولتهایی که علیه تروریسم میجنگند نیز حرفهایی دربارهی علت و دلیل کار تروریستها گفتهاند، میتوان حرفهای تروریستها و هم مخالفان تروریستها را در رسانهها دنبال کرد. چیزی که قابلتأمل است و تا اندازهی  توسط برخی از کسانی که خود را مجاز میدارند در هر عرصهای سخن بگویند تائید شده این است که همهی این سه گروه: تروریستها، مخالفان تروریسم و مفسرین از همهچیز باخبر؛ نقش دین را بهوضوح بهمانند تنها علت اصلی تروریسم بیان میکنند. درواقع مسئله این نیست که حرف آنان نادرست است و باورهای معرفتی(دین) در تروریسم نقش ندارد بلکه سخن در فروکاست تمام علل و دلایل در این مورد است. در جستار پیش رو بر آنیم تا تأملی کوتاه در علل و زمینههای رو آوردن افراد، گروهها و حلقات به پدیدهی ترور بنماییم. در یک طبقهبندی فراگیر و کلی میتوان زمینه را به دودستهی کلی عوامل معرفتی و عوامل غیرمعرفتی تقسیم نمود. عوامل معرفتی درواقع باورها، اندیشهها و ذهنیتهایی هستند که گروها و حلقات تروریست آنها را مبنای مشروعیت عمل خود میدانند. اما عوامل غیرمعرفتی واقعیتها و پدیدارهای عینی هستند که بهعنوان علت خارج از ذهن، بر ذهنیت و نیز عملکرد گروههای ترور اثر میگذارند. اساسا این علل بدون آنکه به بیان درآیند عامل اصلی در رویآوری تروریستها به ترور نقش بازی میکنند اما در مقام گفتار معمولاً به بیان درنمیآیند و بهعنوان عامل کماهمیت و حاشیهای مطرح میشوند البته اگر مطرح شوند.
عوامل معرفتی
مطالعه و بررسی تاریخ ترور مدرن گواه این است که خواستگاههای ذهنی/معرفتی ترور معمولاً از دو منبع کسب مشروعیت میکنند. یکم تفاسیر دینی؛ شاید دشوار نباشد که در هر دینی برخی گزارههای صریح، مبهم و نیز دوپهلو یافت که مستعد تفاسیر خشونتگرایانه هستند. بهعنوان نمونه در دین اسلام گزارههای جهاد، قتال با مشرکین و .... از آن دست گزارههایی هستند که توسط نظریهپردازان خشونت و ترور تفسیر شدهاند. گزارههایی که بدون درنظرداشت آن گزاره در یک نظام فکری و موقعیت و شأن نزول و ... مورد تفاسیر قرار میگیرند. اما تنها گزارههای دینی مستعد تفاسیر خشونت طلبانه نیستند بلکه دومین خواستگاه ذهنی/معرفتی ترور ایدئولوژیهای سیاسی مدرناند. برخی از ایدئولوژیهای مدرن نیز خواستگاه تروریسم بودهاند بهعنوان نمونه آنارشیسم، مارکسیسم، فاشیسم و حتی برخی از ایدئولوژیهای دیگر آشکارا مروج و مشروعیت بخش ترور بودهاند. تاریخ سده بیستم اروپا دربردارنده ترور در اشکال مختلف دولتی و غیردولتی بوده است. مهمترین و تأثیرگذارترین انقلاب سیاسی در عصر جدید یعنی انقلاب بزرگ فرانسه همواره با موجی از ارعاب، وحشت، ترور و حذف مخالفین درون انقلاب بود. در این زمینه اخیراً مطالعاتی صورت گرفته است. مطالعاتی که عمدتاً تأکید آن بر سنتهای دینی و نیز مطالعات رشته محور بر روی ترور است. نتایج این تحقیقات را میتوان در هندبوکهای انتشارات آکسفورد و بلک ول به خوبی دید. در اینگونه مطالعات به صورت موردی تلاش میشود تا پتانسیلهای هر دین در مواجهه با خشونت و ترور را به خوانش بگیرد. به عنوان نمونه یک باور عمومی و فراگیری وجود دارد که بودیسم دینی صلح طلب،  مدارا گرا و ضد خشونت است و میانهای با خشونت و ترور ندارد اما وقایع و فجایعی که در میانمار و سریلانکا و رویارویی بودائیهای آن جوامع با مسلمانان رخ داد که موجب کشته شدن هزاران نفر مسلمان روهینگیایی، با آتش کشیدن خانههای آنان، مورد تجاوز قرار دادن زنانشان و آواره شدن چندصدهزار نفر به بنگلادش و هند انجامید، گواهی بود بر تأمل دوباره بر این باور عمومی و غلط. همین باور غلط در هندوستان و در رابطه با هندوهای تندرو هم مصداق دارد. عموماً هندوئیسم را دینی مسامحه گر، صلح گرا و عرفانی میدانیم باوری عرفی که لااقل پس از تأسیس کشور مستقل هند به چالش کشیده شد و ماهاتما گاندی رهبر صلحطلب آن بزرگترین قربانی بنیادگری و تروریسم هندویی شد.
زمینههای غیرمعرفتی ترور
در ادامه لازم است به علل و زمینه های غیر معرفتی رو آوردن به تروریسم و دوام و بقای ترور نیز درنگی داشته باشیم. تروریسم پژوهی که تا پیش از یازده سپتامبر ادبیات لاغری بود اما پس از آن رخداد در رشته-های مختلف فلسفه، روان شناختی، جامعه شناختی و ... پژوهش دربارهی تروریسم روبه گسترش است. در این زمینه مطالعات میان رشتهای و هم مطالعات رشته محور بر مسئله ظهور تروریسم تمرکز نمودهاند. که در ادامه به نمونههایی از این مطالعات و سنخ پرسشهایی که هر رشته نسبت به تروریسم فراروی محقق قرار میدهد تأمل میکنیم.
اقتصاد تروریسم: آیا فقر، نیازهای اقتصادی و محرومیت در سوق دادن افراد به ترور دخیل است؟ در این پرسش آشکار است که نیاز اقتصادی و محرومیتِ قشری از اجتماع دستمایهی محقق برای پاسخ دادن به علل ترور قرار میگیرد. اما اقتصاد تنها به همین پرسش بسنده نمیکند بلکه به جستجو و کنکاش در منابع مالیای که تروریستان را تغذیه و تجهیز میکند هم سر میزند و نحوه و مکانیسمی که منابع مالی را به دست تروریستان میرساند را نیز آشکار میکند. شاید هم این پرسش که ترور در ابعاد مختلف خود چه تأثیری بر اقتصاد محلی و جهانی، بهای نفت، میزان دستمزد کارگران و ...دارد هم از پرسشهای محتمل اقتصاد تروریسم یا تروریسم پژوهی اقتصادی باشد.
روان شناسی: تروریستها چه ویژگیهای روان شناختی دارند؟ آیا آنها از افسردگی، روان پریشی، تندخویی، انزوا و ... رنج میبرند؟ اصولاً تروریستها در تمرینها و عملیاتهایی که برای یک عملیات واقعی آماده میشوند تحت چه محرک های روان شناختی قرار میگیرند؟ در این زمینه باورهای کلیشهای بسیاری وجود دارد از جمله اینکه تروریستها افسرده اند، کاملاً منزویاند، روابط اجتماعی سالم و درستی ندارند، با خانواده شان هیچ ارتباطی ندارند و از آنها بریده اند،  یا اینکه کاملاً شست و شوی مغزی داده شده اند. رشتهی روانشناسی یکی از کارهایی که میکند این است که از روی همین کلیشهها پرده بیفکند و واقعیت را آشکار کند. روانشناسی به دنبال ان است که نقش واقعی محرکهای روان شناختی را در جذب افراد به گروههای تروریستی را مورد بررسی قرار دهد.
جامعه شناسی: جامعه شناسی یکی از رشتههایی است که نگاه نسبتاً جامع تری نسبت به پدیده تروریسم دارد. در اینجا پرسش اصلی این است که جامعه با پدیده تروریسم چه نسبتی دارد و چه نقشی در ظهور و بقای پدیده ترور دارد. تروریسم چه ساختاری دارد. سلسله مراتب فرماندهی و فرمانبری در حلقات ترور چگونه است. تروریستها چگونه خود را سازماندهی میکنند؟ تروریستها چه تصوری از خود دارند، اینکه جامعه تا چه اندازه در رویآوری به خشونت و ترور دست دارد و برخی پرسشهای دیگر که ترور را عملی اجتماعی و در رابطه با جامعه به خوانش میگیرد.

دیدگاه شما