صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رهبران طالبان؛ از انزوای آشکار تا مرگ مبهم

-

رهبران طالبان؛  از انزوای آشکار تا مرگ مبهم

گروه طالبان که ابتدا بربنیاد ایدیولوژی افراطیگری در قواعد اسلامی و حمایت پروژهی سیاسی بیگانهگان تشکیل شد، بیشتر نقش یک گروه ایدولوک را بازی میکرد و رهبران طالب نیز در مسند رهبری یک گروه قرار داشتند. شورای کویته که تا هنوزهم مرجع تصمیمگیری و عملیات نظامی این گروه به شمار میرود ابتدا سکاندار این کشتی بود و سربازان کور را برای آتشافروزی به هر ساحلی میراند. اما امروز که حدود دونیم دهه از ایجاد این گروه و هفده سال از سقوط حاکمیت آن میگذرد، ضمن آنکه شاخ و برگ بسیار کشیده است یک نسل بانیان و رهبران گذشتهی این گروه از صحنهی روزگار محو شدهاند. مرگ فرماندهی پیشکسوتان گروه طالبان در واقعیت امر در همان سقوط طالبان رقم خورد. رهبران طالبان پس از سقوط این گروه در سال 2001، دیگر در نقش فرماندهی و رهبری این گروه ایفای وظیفه نکردند و توانایی بازتولید یک چنین گروه تروریستی را هم نداشتند که قصد حکمرانی بر سرزمین افغانستان را داشته باشد. از همینرو نقش رهبران طالب پس از سقوط حکومت سیاه آنان در افغانستان تقلیل یافت و فقط گروهی تحت نام و پرچم طالبان با انحراف رویکرد و ایدئولوژی شان بیشتر بر مبنای پروژههای مافیایی-تروریستی باقی ماند.
پس از فروپاشی رژیم طالبان، این ساختار به همان خفت ابتدایی خود برگشت و به یک گروه شورشی تقلیل یافت. پس از آن رهبران وقت این گروه به انزوا رفت و تا هنوز فقط سربازان اندیشهی طالبانی بهنام آنان بیعت میکند؛ چه رسد که جنگ آنان از شکل ایدئولوک آن خارج شده است. از آنروز تاکنون چندین گروهک از درون آن سربرآورده و هرکدام داعیهدار جانشینی رژیم سیاه طالبان شده است؛ چنانکه در سالهای اخیر درگیری میان این گروهها را در بعضی از نقاط افغانستان شاهد بودیم. دقیقا این چندپارچهگی پس از انتشار خبر مرگ ملاعمر، رهبر پیشین طالبان صورت گرفت. مرگ ملاعمر سبب چندشاخه شدن این گروه شد، اما در ظاهر با جانشینی ملا منصور و سپس ملا هیبتالله این سلسله ادامه یافته است. هرچند خبر مرگ ملاعمر در ماه اسد سال ۱۳۹۴ نشر شد، اما مرگ مبهم و زمان مُردنش نامشخص بود. سپس اعلام شد که او دوسال پیشتر در ماه حمل سال ۱۳۹۲ درگذشته است.
اینروزها نیز خبر مرگ یکی از سران طالبان(جلالالدین حقانی، بنیانگذار شبکه تروریستی حقانی و عضو ارشد شورای کویته) اعلام شده است. هرچند خبر مرگ او را گروه طالبان برمبنای تایید خانوادهاش اعلام کرده است؛ اما واقعیت این است که حقانی سالها پیش مُرده بود. تآخیر در اعلام مرگ رهبران طالبان و نامشخص بودن مرگ و زندگی رهبران گروههای تروریستی یک بازی همگانی میان این گروهها و حامیان شان است. مرگ ملا عمر، رهبر گروه طالبان؛ مرگ ایمنالظواهری، رهبر القاعده و جانشین بنلادن؛ مرگ جلالالدین حقانی، بنیانگذار شبکه حقانی و همینگونه مرگ ابوبکرالبغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش در خاورمیانه – چندینبار اعلام شد و سپس گزارش دادند که او هنوز زنده است – یک سلسلهای از بازیهای پیچیدهی آنان است.
شاید در ابتدا نگرانی شورای رهبری طالبان و حامیان شان این بود که با اعلام مرگ ملاعمر بحث جانشینی و بیعت مطرح شود. ازهمین رو تآخیر کردند تا گزینهی مناسبی برای جانشینی او پیدا شود تا از یکسو مورد قبول جنگجویان و قومندانان طالبان باشد و از سوی دیگر مورد تآیید رهروان اندیشهی طالبانی قرار بگیرد که پایگاه اجتماعی و بستر سربازگیری را از دست ندهند. بدون شک این مسآله یکی از نگرانیها و عوامل تاخیر در افشای مرگ ملاعمر بود که پس از مرگش با دوپارچه شدن طالبان در جنوب و غرب کشور این نگرانی تحقق یافت. اما با مرگ حقانی این خلاء بهوجود نمیآید. او هرچند بنیانگذار یک شبکهای تروریستی بهنام «شبکه حقانی»(یکی از مهمترین شاخههای طالبان) بود، اما سالها است که او در راس شبکه حقانی نبود. سراجالدین حقانی، فرزند و جانشین او رهبری عملیاتی حملههای تروریستی هدفمند این شبکه در افغانستان را به عهده داشته است.
نگرانیهای درونگروهی و بحث جانشینی پس از مرگ رهبران گروههای تروریستی یک روی سکهای این بازی است، اما روی دیگر سکه این است که حامیان تروریزم و کشور میزبان طالبان، شبکه حقانی و مانند اینها حتی از مرگ رهبران این گروهها نیز برای مقاصد سیاسی استفاده میکند. مرگ ملاعمر نیز در آستانهی مذاکرههای مستقیم هیات صلح دولت افغانستان با هیات طالبان در سال ۱۳۹۴هجری خورشیدی اعلام شد. گروه طالبان خبر مرگ ملاعمر را زمانی اعلام کرد که چندروز قبلتر از آن پیام عیدیاش را منتشر نموده بود. با افشا شدن مرگ ملاعمر مذاکرههای مستقیم هیئت طالبان و گفتوگوهای صلح به تآخیر افتاد و معادلهی صلح تغییر کرد. اینبار دولت افغانستان مجبور بود منتظر بماند تا مشخص شود که با چه کسی طرف خواهد شد و جانشین ملاعمر با چه رویکردی وارد معامله خواهد شد(صلح میخواهد یا جنگ؟) اما حقیقت این بود که با تغییر رهبر هیچ تغییری در رویکرد و اندیشهی طالبان بهوجود نیامد و نمیآید. فقط معادلهی زمانی تغییر کرد، تلاش و معاملههای چندین ساله همه با صفر ضرب شد.
خبر مرگ حقانی نیز دقیق در زمانی اعلام میشود که کمکهای ۳۰۰میلیون دالری آمریکا به پاکستان بهخاطر عدم مبارزه این کشور با تروریزم قطع میشود و قرار است مقامهای بلندرتبهی آمریکا برای فشار بیشتر به پاکستان برود. در این هنگام مذاکرههای مستقیم آمریکا با طالبان – گروه ملاهیبتالله، جانشین ملاعمر – نیز در جریان است. هرچند سالها است که حقانی همانند دیگر رهبران گروههای تروریستی در رهبری عملیاتی و پالیسیسازی بلندمدت گروهش هیچ نقشی نداشت، اما خبر مرگ او توانست برای پاکستان فرصتی باشد تا نفسی تازه بگیرد. دراین موقعیت و آنچه از گزارشهای دیدار هیئت آمریکایی در پاکستان برمیآید این است که پاکستان برای کوتاه مدت هم که شده تلاش میکند تا کارتهای تازهای را به میدان بکشد و بنماید که اکنون برای مبارزه با تروریزم و جلوگیری از استفادهی این گروهها از خاک پاکستان با چهرههای جدیدی طرف هست؛ باید کمکها تداوم یابد. ازهمینرو است که رهبران و نسل قدیم طالبان منزوی هستند ولی مرگ مبهم شان کارت نوی برای بازی سیاسی شده میتواند. چهرههای گذشته طالبان، افغانستانی بودند و به حمایت پاکستان میرزمیدند ولی رهبران جدید تعلیم یافته و به دوران رسیده در خاک پاکستان هستند که هیچ پایگاه و جایگاهی در افغانستان ندارند. در ضمن، آنان در صلاحیتداری، اتخاذ تصامیم بزرگ و رهبری گروه شان منزویتر از نسل قدیم طالبان استند.

دیدگاه شما