صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بازتاب چهره‌ی طالبان در آیینه‌ عروس‌البلاد

-

 بازتاب چهره‌ی طالبان در آیینه‌ عروس‌البلاد

حملهی تهاجمی طالبان بر غزنی یکی از فجایع بیپیشینه در هفده سال اخیر و نمایانگر چهرۀ واقعی آنان است. طالبان از بدو ظهور شان تا کنون هیچ ارمغانی جز بلاهت و فلاکت دراین سرزمین به بار نیاورده است و نخواهد آورد. این گروه که ابتدا در ظاهر با رویکرد دینمداری برای برپایی یک حکومت دینی در افغانستان قد علم کرد، از همان آوان با قتل و کشتار مردم بیگناه و بدویتگرایی شان نشان دادند که حکومت برساخته از اندیشۀ طالبانی همگام و همنوا با معیار عقل و منطق و ارزشهای انسانی نخواهد بود. همان بود که پس از پنج سال دورۀ سیاه و شوم شان به پایان رسید و سایۀ این شبح از سر مردم افغانستان برداشته شد. اما اکنون پس از هفده سال بازهم دست این گروه در حال توانا شدن است و حملههای تهاجمی شان بر مواضع نیروهای امنیتی را شدت بخشیده است.
یک پندار اشتباه از روی نسنجیدگی که به نحوی هم توجیهگر اعمال تروریستی طالبان میباشد، این است که جنگ افغانستان همواره ناشی از بازیهای استخبارات جهانی و منطقه دانسته میشود ولی نقش زمینهسازی طالبان نادیده گرفته میشود. طالبان باآنکه مدعی داعیهداری این خاک اند و خود شان را بخشی از ملت افغانستان قلمداد میکنند، اما این گروه هرگز پاسدار هیچگونه ارزشهای اسلامی و افغانستانی نبوده است. اکنون که هفده سال از سقوط رژیم سیاه شان میگذرد، قرار است دوباره از طریق پروسه صلح پای این گروه در دفتر نظام و حکومت افغانستان کشانده شود، اما این گروه با پشت پا زدن به گفتوگوهای صلح و تشدید حملههای تهاجمی شان هیچ قصد ندارند که از جنگ و جنایت و دست بردارند.
حملهی تهاجمی طالبان بر شهر باستانی غزنی از بامداد جمعه ای گذشته آغاز شد و تاکنون برای پنجمین روز نیز ادامه دارد. حالا که پس از نبرد پنج روزه حاکمیت این سرزمین به دست هرگروهی باشد فاجعهی انسانی جنگ غزنی فراموش نمیشود و خاکستر این خاک به زودی آباد شدنی نیست. در این جنگ طبق ابتداییترین آمار یک قتل عام خاموش صورت گرفته است. این یک فاجعهی بزرگ انسانی است. طالبان در جنگ غزنی دو رویکرد متضاد و متناقضی را در پیش گرفتند که یک پارادوکس جدید بود. آنان در غزنی برای مردم عامه قول دادند که ما با افراد ملکی هیچ مشکلی نداریم و شما آسیب نخواهی دید. اما این گروه تبهکار از سویی دیگر به اماکن عمومی و خانههای رهایشی سنگر گرفتند و اموال عامالمنفعه و مارکتهای خوراکه فروشی را در سراسر این شهر به آتش کشیدند.
بهخاطر نبود ارتباط مستقیم رسانهها با مردم و شهر غزنی تاهنوز زوایای دردناک این جنگ، عمق تبهکاری طالبان و اوج این فاجعه مشخص نشده است. بدون شک این یک قدرتنمایی محض از سوی طالبان نبود. باوجودیکه این یک حرکت قدرتنمایی طالبان بود تا در هنگامههای اعلام دومین آتشبس در روزهای عید قربان، توانایی تخریبگری و توان نظامی شان را بر رخ حکومت بکشاند، اما از سویی دیگر طالبان یک بار دیگر زنگ خطری را به صدا درآورد که در سال 1375 هجری خورشیدی نواخته بودند. سقوط پی سقوط تا حاکمیت مطلق.
پروسه صلح یک بازی ناکام سیاسی در افغانستان بود و منبعی برای باجگیری و باجدهی برای افراد و جریانها که نتوانست اندک تغییری در رویکرد و اندیشۀ جنگجویی این گروه وارد کند. گفتوگوهای مستقیم این گروه با ایالات متحده آمریکا، اما یک بازی چند پهلو با زوایای مبهم بود که آمریکا برخلاف ادعای اعضای حکومت و شورای عالی صلح، تسهیل کنندۀ روندهی صلح نه؛ بلکه در نقش تصمیمگیرندۀ سرنوشت این گروه جلوه کرد. اکنون که گروه طالبان نه پابند صلح است و نه در شوق آتشبس، بلکه همواره میکوشند تا از طریق گسترش سرزمین و قلمرو حاکمیت شان، به قدرت آرمانی و حکومت رویایی شان دست یابند. طالبان برای رسیدن به این آرمان از هیچگونه جنایت و غارت و خونریزی و کشتار زن و فرزند مردم دریغ نورزیده است. شهر قندوز را در سال 1394 به آتش کشیدند و شهر فراه را نیز در همین سال جاری با خاک یکسان کردند. در این جنگ پنج روزهی شان در غزنی که هنوز هم پایان نیافته است، هیچ چیزی باقی نگذاشته اند.
غزنی نمادی از یک تمدن کهن و پایتخت سلسلهی حکومتداری غزنویان است. غزنی پایتخت تمدن اسلام است. غزنی ملک ادب و عرفان و عروسالبلاد بود، اما این شهر اکنون هیچ چیزی نیست جز یک ویرانهی که آثار قتل و غارت، هراس بر چشم همه ساکنان آن ایجادکرده است. در این چند شبانه روز جنگ، چندین دوره پاسگاههای امنیتی و مرکز شهر میان نیروهای امنیتی و گروه طالبان دست به دست شدند و در هر مهلتی که به دست طالبان افتاد در همان بخشهای شهر آتش افروختند و طی این چند شبانه روز همه چیز سوخت و زحمت چندین سالهی یک میلیون انسان تبدیل به خاکستر شد. این است چهرهی واقعی طالبان که اگر فرصتی داشته باشند، ولو مدت اندکی، تمام یک شهر را به آتش میکشند. اینک طالبان ضمن تمام حملات انفجاری و انتحاری شان در سراسر افغانستان، چهرهی واقعی شان را در آیینهی سوخته و شکستهی عروسالبلاد تبارز دادند.
هجوم طالبان به غزنی دلایل سیاسی، نظامی، رعب و وحشت‌‌ پراگنی، رزمایش نظامی به پیشآهنگ صلح برای امتیازات از حکومت و آمریکا، اهمیت استراتیژیک غزنی و دیگر مزایای غزنی بود که همه روی هم رفته، پای این گروه جانی را برای آتشافروزی به این شهر کشاند. اکنون شهر سوخته و صدها نفر کشته و زخمی دراین شهر بر روی خاکستر آرزوهای شان افتیده اند. اما مسئول این جنگ کیست؟ تهدیدات در غزنی از حدود شش ماه پیش تشدید یافته بود. نیروی دفاعی به اندازهی کافی در مرکز غزنی موجود بود. اما شهر در آتش سوخت و نیروی کمکی هم حدود بیست ساعت بعد رسید تا مواضع نیروهای امنیتی را از دست طالبان پس بگیرد. حکومت و فرماندهان ارشد نظامی که در راستای پیش‌‌گیری از یک چنین فاجعهی بزرگی تعلل کرده اند، مسئول اصلی خرابی غزنی و پاسخگو به ملت افغانستان و مردم غزنی هستند.
حکومت اکنون باید به جای نوید فتح یک پاسگاه، پاسخ چگونگی وقوع این رویداد را بنویسد و به مردم اعلام کند. حکومت اکنون موظف و مکلف است که تمام بربادیهای غزنی را ترمیم کند و زخمهای تن این شهر را از نو بدوزد. حکومت باید هرچه عاجل در خلای جنگ و راههای باز شده در میان مردم، کمکهای اولیه و مواد خوراکی برساند. مسئولیت فوری حکومت، سازمانهای بینالمللی و نهادهای خیریه همین است که حکومت باید ضمن امدادرسانی، امنیت راه را تأمین کند تا پای تجاران و نهادهای امدادی به این شهر باز شود. مواد خوراکی، دارو، پوشاک برای بیسرپناهان جنگزده هرچه عاجل باید ارسال گردد. مردم در این شهر نان خوردن ندارند، مارکتهای مواد خوراکی در شهر همه سوخته است. راه مواصلاتی غزنی (شاهراه کابل-قندهار) از آغاز جنگ تاکنون بسته است. اگربازهم جنگ دوام کند در غزنی یک فاجعهی بزرگ انسانی رخ خواهد داد.

دیدگاه شما