صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فقدان سرمایه اجتماعی، شکست برنامه های انکشافی

-

 فقدان سرمایه اجتماعی، شکست برنامه های انکشافی

در ادامه سلسله مباحثمان حول سرمایه اجتماعی به مساله "دام اجتماعی" رسیدیم و بیان کردیم که دام اجتماعی معلول عدم وجود سرمایه اجتماعی می باشد مشخص شد که دام اجتماعی مساله ای ماندگار و برون رفت از آن بسیار سخت و مشکل خواهد بود و اینک به دلیل این مشکل می پردازیم. 
شرایط "دام اجتماعی" اگرچه برای همه ناخوش است، اما هیچکس انگیزه اصلاح و تغییر آن را ندارد. برعکس، این نوع تعادل، مثل شیوع یک بیماری واگیردار، بهسرعت همکاری را به بیاعتمادی و دام اجتماعی تبدیل میکند. نپرداختن مالیات، رواج رشوه و فساد در نهادهای عمومی، مشکلات زیستمحیطی و... از این نوع دامها هستند. وقتی اعتماد عمومی در جامعه ضعیف میشود، جامعه در معرض فروپاشی اخلاقی و اجتماعی قرار میگیرد. راه اصلاح جامعه آلوده به فساد، اقدامات صادقانه و قاطعانه دولت و دولتمردانی است که علامتهایی قدرتمند و صحیح به جامعه بدهد. علامتهایی قوی و پایدار مبنی بر اخلاقگرایی، رفتار بیطرفانه و مبتنی بر درایت و انصاف که اعتماد مردم را جلب و نهادهایی سالم، بیطرف و مردممدار برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند، هرچند بهوجودآوردن چنین نهادهایی نه ساده است و نه از عهده هر دولتی برمیآید و به همان اندازه اگر مقامات دولتی چه خود و چه برادران و خویشاوندانشان اگر غرق فساد، مواد مخدر یا سایر معضلات اخلاقی و حقوقی و مفاسد کلان باشند، جامعه را به شدت دچار فرسایش سرمایه اجتماعی خواهند ساخت و به نحوی بلندمدت به تباهی های غیر قابل احتساب دچار میسازند.
دوراهی زندانی یک مسئله پایهای در نظریه بازیها بهشمار میآید و نشان میدهد که چطور دو نفر در همکاری برای این که خود به سود بیشتری برسند به خودشان ضرر وارد میکنند. این موضوع اولین بار توسط مریل فلود و ملوین درشر در سال ۱۹۵۰ مطرح شد. بعدها آلبرت دابلیوتاکر این مسئله را به عنوان یک معضل رسمی در اقتصاد با عنوان معمای زندانیها (۱۹۹۲،(pound stone   به چاپ رساند.
به سختی میتوانید در میان مثالها و داستانهای تخصصی علمی، موردی را بیابید که به اندازهی معمای زندانی یا دوراهی زندانی (Prisoner s Dilemma ) به فضای گفتگوهای عمومی و کتابها و مقالات عمومی راه پیدا کرده باشد. حدس زدن علت این مسئله هم دشوار نیست. بسیاری از ما در زندگی روزمره خود و در محیط شغلیمان به نوعی با معمای زندانی مواجه میشویم.
یک مثال کلاسیک که از دوراهی زندانی (یا معمای زندانی) بیان میشود، به شرح زیر است:
دو مظنون توسط پلیس دستگیر شدهاند پلیس باید شواهد کافی برای محکومیت مظنونین جمعآوری کند و برای این کار به صورت جداگانه از مظنونین باز جویی میکند. اگر یکی از مظنونین علیه دیگری شهادت دهد و مظنون دیگر سکوت را ترجیح دهد، در این حالت مظنون اول آزاد و دیگری به یک سال حبس محکوم میشود. اگر هر دو، سکوت در بازجویی را انتخاب کنند هر دو زندانی در زندان تنها برای یک ماه حبس خواهند کشید و اما اگر هر دو علیه دیگری شهادت دهند باید به مدت ۳ ماه هر دو زندانی حبس بکشند. هر زندانی باید بین خیانت و سکوت یکی را انتخاب کند و هر کدام از آنها نمیداند که دیگری کدام راه را انتخاب میکند.
در این شرایط عکس العمل انتخابی زندانیان چگونه خواهد بود؟
اگر ما فرض کنیم هر زندانی برای حداقل رساندن مدت حبس خود یکی از این دو راه را انتخاب میکند، میتوانیم در نظر بگیریم که این بازی یک بازی با مجموع غیر صفر است که هر دو ممکن است از دو گزینه همکاری یا خیانت انتخاب کنند. در این بازی، مانند دیگر حالتهای نظریه بازی ها نگرانی هر فرد تنها حداکثر کردن بازده خود ( حداقل زندان) است، بدون هیچ گونه نگرانی نسبت به نتیجه نهایی بازیکن دیگر، تعادل منحصربهفرد این بازی، راه حل بهینه پارتو است، که در آن انتخاب منطقی هر بازیکن خیانت به دیگری است، (به این صورت که خود را تبریه کرده و دیگری را متهم کند) هر چند پاداش فردی هر بازیکن در صورتی که همکاری ( که هر دو سکوت می کردند و هر دو فقط یک ماه در زندان می ماندند) را انتخاب کنند بیشتر خواهد بود. ( ولی حالا که با بی اعتمادی به یکدیگر هر دو خود را بی گناه دانسته و دیگری را متهم کرده اند، باید هر دو سه ماه زندانی را تحمل کنند) ولی در شرایط عدم اعتماد عاقلانه ترین کار این بوده است که خود را تبریه و دیگری را متهم معرفی کنند که گرفتار زندان یکساله نگردند.
در فرم کلاسیک این بازی، همکاری دو بازیکن به صورتی است که تعادل تنها راه ممکن برای حداکثر کردن بازدهاست، البته در بعضی از کالاها دولت با اعمال ممنوعیتها و محدودیتهایی اجازه همکاری دو بنگاه یا چند بنگاه را برای حداکثر کردن بازده و بالا بردن قیمت میگیرد. از آنجا که در هر وضعیت به نظر هر بازیکن، خیانت در بازی سودمندتر است پس هر بازیکن بدون در نظر گرفتن انتخاب بازیکن دیگر دست به خیانت میزند. سرانجام همکاری بین آنها به "مرگ بنگاه" منجر میشود.
معمای زندانی (Prisoner s Dilemma ) شناختهشدهترین بازی استراتژیک در علوم اجتماعی است. این بازی به ما کمک میکند تا آنچه بر تعادل میان همکاری و رقابت در کسبوکار، سیاست و چینشهای اجتماعی اثر میگذارد را درک نماییم.
خصوصا در یک جامعه گرفتار در دام اجتماعی منطق "معمای زندانی" روز به روز قوت بیشتری گرفته و با توجه به سابقه دولت و سابقه نهادهای دیگر مردم بیش از پیش به رفتار حسابگرانه بدبینانه خود ادامه داده و متاسفانه تجربیبات آنان از شرایط فعلی و عملکرد گذشته این نهادهای رسمی و نیمه رسمی و حکومت قبلی و  نهادهای فعلی به تقویت این استراتژی کمک کرده و راهی برای برون رفت از این وضعیت به چیزی شبیه معجزه نیاز دارد. معمای زندانیها علاوه بر علوم اجتماعی مانند اقتصاد، سیاست و جامعهشناسی در علوم تجربی مانند علوم زمینشناسی، زیستشناسی و... مورد استفاده قرار میگیرد. بسیاری از فرایندهای طبیعی مشتق شده از مدلهایی که در آن موجودات زنده در بازیها بی پایان از جمله معمای زندانیها درگیر هستند، میباشد. این کاربرد گسترده از معمای زندانیها نشان میدهد که این بازی اهمیت قابل توجهی دارد.

دیدگاه شما