صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مادران شاغل و مشکلات تربیت فرزند

-

مادران شاغل و مشکلات  تربیت فرزند

یکی از سؤالات این است چرا مادران شاغل دارای فرزندان سرکشتر هستند؟ دلیل اینکه مادران شاغل نمیتوانند مادران خوبی باشند، چیست؟
در پي تحولاتي كه در سالهاي اخير در كشور اتفاق افتاده است اوضاع بازار كار به كلي  تغيير كرده است و به افزايش نيروي كار ضرورت پيدا شده است. افزايش كارها و تنوع در آنها باعث شده است كه تعدادي از زنان با توجه به مناسب بودن اوضاع نسبت به گذشته وارد مشاغل بيشتري شوند. درحالي كه در گذشته فقط به مشاغلي مانند خياطي، معلمي، قابلگي ميپرداختند اما با به وجود آمدن اوضاع جديد كاري زنان در بخشهاي مختلف و بيشتري به كار مشغول شدند. زنان كه در دهة اخير فضاي آزادتري را تجربه ميكنند. به وجود آمدن فضاي بهتر باعث شده است كه زنان به تحصيلات خود بپردازند و براي استفاده از مهارتهاي خويش، وارد جامعة شاغلين شوند و اين باعث شده است كه اين زنان بيشتر به كارهاي اقتصادي و اداري در بيرون از خانه بپردازند و از كار در خانه و تربيت اطفال فاصله بگيرند. اشتغال زنان باعث پيامدهاي مثبت براي زنان شده است. حس استقلالطلبي را در آن تقويت كرده و روحية اعتماد به نفس را در آنان بالا برده است. اما اين تغييرات پيامدهاي منفي را نيز درپيداشته است. از پيامدهاي منفي آن ميتوان به زياد شدن مسؤليتهاي زنان اشاره كرد. در حالي كه كارشناسان معتقدند كه بهتر است كودكان در سالهاي اوليه زندگي به دليل شكل گرفتن شخصيتشان و ايجاد اعتماد در اطفال به تنهايي و در مكانهاي خلوت نگهداري شوند اما زنان شاغل به دليل مسؤليت داشتن در محل كار خود؛ مجبورند بعد از ولادت به زودترين فرصت به سركار خويش برگردند و در حالي كه مسؤليتهايي دارند كه بايد به بهترين شكل ممكن به آن بپردازند. اين بار مسؤليت گاهي باعث ميشود تا زنان خسته و افسرده شوند و به دليل اينكه نميتواند همة مسؤليتهايشان را به خوبي اجرا كنند دچار ناراحتي و مشكلات گردند.
گرچه هنوز هم تعداد اين افراد كم است اما به نسبت گذشته به خصوص در شهرها زنان شاغل زيادتر هستند. گرچه اين زنان به خاطر اقتصاد بهتر و نيازمندي مالي كار ميكنند اما در بينشان كساني هم هستند كه با وجود اينكه همسرانشان از لحاظ مالي در وضعيت خوبي به سر ميبرند بازهم شاغل هستند. دليل اين ميتواند اين باشد كه زنان در پي يافتن استقلال مالي هستند تا بتوانند در ديگر زاوايا استقلال خود را به دست آورند. پايه و اساس بسياري از آزاديها به خصوص براي زنان داشتن استقلال مالي است. بسياري از زنان به خاطر اينكه در جامعه داراي جايگاه خاص باشند سعي ميكنند كه شغلي داشته باشند. زنان شاغل در جامعه و خانواده داراي احترام بيشتري هستند و اين زنان را تشويق ميكند تا در جستجوي شغل باشند.
در كشورهاي ديگر اكثراً مردم براي اينكه زندگي كنند كار ميكنند اما متأسفانه در كشور ما براي اينكه كار كنند، زندگي ميكنند. با اينكه نسبت به مردان، تعداد زنان شاغل خيلي كمتر است اما زناني كه شاغل هستند به مشكلات زيادي روبرو هستند. زناني كه داراي شغل هستند علاوه بر كار بيرون كه اكثر اوقات زمان زيادي را در بر ميگيرد بايد به مسائل و مشكلات خانه و خانواده هم رسيدگي كنند. تربيت فرزند كه از جمله وظايف پر مسؤليت براي زنان است؛ هميشه در تقابل با كار زنان در بيرون قرار دارد. زنان به خاطر اضافه شدن به مسؤليتهايشان در طول روز ممكن است كه دچار خستگي شوند و به درستي به مسؤليت خود كه رسيدگي و تربيت فرزند است، نتوانند بپردازند. داشتن مسؤليت مضاعف، براي زنان باعث ميشود تا آنها به همة امور به صورت درست رسيدگي نتوانند. پرداختن به شغلي در بيرون از منزل و تربيت و مسؤليتهاي داخل منزل، هيچگاه قابل جمع نيست و مادر نميتواند به همة اين مسؤليتها به درستي رسيدگي كند.
گرچه نقش زنان در توسعه داراي اهميت است. در اين سالها تأكيد زيادي هم شده است كه زنان در اموري مانند سياست، اقتصاد، آموزش، بهداشت،و ... سهم بگيرند اما سؤال اينجاست كه اين تغيير در زندگي زنان چه تأثيري ميتواند بر تربيت فرزندانِ آنها داشته باشد و راهحل مناسب براي اين زنان چيست؟ در جامعهاي كه زنان بعداز مدتهاي مديد فرصتي پيدا كردهاند تا پي فرصتهاي برابر با مردان جامعه برآيند، آسيبهاي ناشي از اين فرصت براي فرزندان چه خواهد بود؟ پيش از اينكه دير شود بايد به دنبال راهحلي براي اين مسأله بود تا آسيب كمتري هم به خانوادهها به خصوص اطفال و هم زناني كه به دنبال پيشرفت و استقلالطلبياند، برسد.
آموزش و تربيت در دو راه نزديك به هم اما جدا از هم هستند. ممكن است كودكان در مكانهاي آموزشي به خوبي آموزش ببينند اما يك مادر آگاه و فهميده است كه ميتواند فرزند را به خوبي تربيت كند. هيچجايي براي طفل امنتر از دامن مادر نيست. مادر پايه گذار خلق و خو در جامعه است. مادراني كه شاغل هستند نميتوانند به صورت درست از عهدة اين كار برآيند؛ گرچه اين به اين معنا نيست كه همة مادران خانهدار مادران خوبي هستند و همة مادران شاغل مادران خوبي نيستند. اطفالي كه در كنار مادر پرورش مييابند داراي ثبات شخصيتي ميباشند.
گرچه اشتغال زنان در بيرون از خانواده داراي مشكلاتي ميباشد اما پيامدهاي خوبي را نيز در بر دارد. اين زنان با كار كردن به اقتصاد خانواده كمك ميكند و با رفتن به سرِكار تجربههايي را كسب ميكند كه ميتواند در تربيت فرزند به او كمك كند. اطفالي هم كه دور از مادر بزرگ ميشوند گرچه آسيبهايي را متحمل ميشوند اما ميتوانند استقلال را بياموزند، زندگي كردن با گروه را ياد بگيرند، انجام كارهاي گروهي را ميآموزند و اين از نكات مثبتي است كه دوري از مادر ميتواند براي طفل داشته باشد. اما چيزي كه حائز اهميت است اين است كه بودن طفل در كنار مادر آسيبها را كم ميكند.
بودن زنان در جامعه و مشاغل مختلف را نميتوان ناديده گرفت و همچنين زنان نميتوانند عملاً دست از فعاليت در جامعه بردارند اما ميتوانند با برخورد درست و ايجاد فرصتهايي براي خود؛ از بودن در كنار فرزندان خود لذت ببرند و بتوانند تا حد امكان آسيبهاي نبودن در كنار فرزندانشان را كم كنند. تا اطفال هم از نبودن مادر كمتر رنج ببرند و همينطور ميشود از منزويشدن و افسردگي اطفال جلوگيري كنند. مادران شاغل نبايد وظيفه و مسؤليت اصليشان كه تربيت نسل بعد است را فراموش كنند و به كارهاي ديگر اولويت ببخشند. در كنار اينكه به مشاغل و درآمدهاي اقتصادي ميپردازند به فكر فرزندانشان نيز باشند تا دچار مشكلات جدي نشوند.
مادران شاغل به خاطر اينكه بار مسؤليتشان زياد ميشود ممكن است دچار مشغلههاي فكري زيادي شوند. فكر كردن به مسائل فرزندان و خانواده، پرداختن به كار بيرون و دردسرهاي آن؛ ميتواند نيروي مادر را رو به تحليل ببرد. براي اينكه مادر بتواند اين همه را انجام دهد بايد كمي از بار مسؤليتهايش حداقل در قبال خانواده و كارهاي خانه كم شود و در اين زمينه پدران خانواده ميتوانند نقش بسزايي ايفا نمايند و مادران را در انجام بهتر مسؤليتهايشان كمك كنند.

دیدگاه شما