صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هیولای افسردگی در کمین زنان

-

 هیولای افسردگی در کمین زنان

افسردگی یک بیماری روانی است که باعث احساس غم و ناراحتی مداوم و از دستدادن علاقه میشود. اکثر افراد بعضی از مواقع احساس ناراحتی، افسردگی و غم میكنند، احساس افسردگي و غمگین بودن واکنشی طبیعی بدن به مشکلات زندگی و از دستدادن چیزها و کسانی که به آنها علاقه داریم، است. اما زمانیکه این احساس غم و اندوه شدید ميشود، ناامیدی، بیچارگی و بیارزشی بیشتر از چند روز یا چند هفته طول بکشد، فرد دچار افسردگي شده است.
هنگامی گفته ميشود كه فردی به بیماری افسردگی مبتلا شده است، از جمله علائم بیماری افسردگی میتوان به این موارد اشاره کرد:
داشتن احساس غم واندوه، ناامیدی و گریههای مکرر.
از دستدادن علاقه یا ناخوشایندبودن چیزهایی که از آن لذت میبرید. (شامل مسائل جنسی)
احساس گناه، درماندگی یا بیارزشی
به مرگ فکرکردن یا خودکشی.
خواب بیش از حد، یا مشکل در به خوابرفتن.
از دستدادن اشتها و کاهش یا افزایش وزن به طور ناخواسته.
احساس خستگی زیاد در تمام مدت.
اشکال در تمرکز و تصمیمگیری.
داشتن دردهای مبهم یا حاد و بهترنشدن آنها با درمانهای معمول.
احساس بیقراری، عصبانیت و دلخوری زودهنگام.
را تقریباً در هر روز، در تمام طول روز، برای دو هفته یا بیشتر داشته باشد.
از ديگر علايم افسردگي ميتوان به سردرد و دردهاي حاد و مشكلات گوارشي و جنسي اشاره كرد. افراد سالمندي كه مبتلا به افسردگي است امكان دارد كه احساس گيجي و يا مشكلاتي مانند تفهيم خواستههاي ساده خود داشته باشند.
افسردگي كه به نام سرماخوردگي رواني نيز ياد ميشود از جمله بيماريها و مشكلاتي است كه در قرن بيستويكم، بسيار شايع شده است و افراد زيادي را دچار كرده است. بيماري افسردگي تمام افراد را در سنين مختلف ميتواند دچار كند. كودكان، ميانسالان، جوانان، زنان و مردان فرقي نميكند، همه ممكن است كه به افسردگي دچار شوند. به همين دليل است كه به نام سرماخوردگي روحي ياد ميشود. بعضي افراد براي داشتن اين بيماري مستعدتر هستند. بدن زنان به دليل بيولوژيك متفاوت از مردان، خودبهخود به افزايش افسردگي كمك ميكند. دليل آن هم اين است كه هورمونها بر روي حالات و رفتارهاي زنان در مراحل مختلف زندگي، تأثير مستقيم دارد. در واقع پيش از رسيدن به بلوغ، ميزان افسردگي بين دختران و پسران برابر است اما بعد از بلوغ اين روند تفاوت كرده و ميزان افسردگي دختران و امكان ابتلا به آن بيشتر ميشود. برخي از پژوهشگران بر اين باورند كه ترشحات هورموني ميتوانند ريسك ابتلا به افسردگي را در بانوان افزايش دهند. همچنان رشد و بلوغ با نشانههايي مانند به وجودآمدن ميل جنسي، تفاوت در ديدگاه و بالارفتن انتظارات نابهجا در اجتماع و فرق گذاشتن بين دختر و پسر، ايجاد بعضي محدوديتها براي دختران، باعث مشاجره با والدين شده و همه اينها دستبهدست هم داده و ميزان افسردگي را در دختران بالا ميبرند.
تغييرات و نوسانات هورموني تأثير زيادي بر زندگي زنان دارد. با توجه به اينكه اين تغييرات ميتواند بر زندگي اقتصادي و شخصي زنان، تأثير داشته باشد. زنان بسيار بيشتر از مردان در معرض افسردگي قرار دارند. درصد كمي از خانمها هستند كه در دوران قبل از قائدگي دچار افسردگي ميشوند كه نشانههاي افسردگي در اين خانمها به حادترين شكل ممكن است. افسردگي و نااميدي در اين خانمها بروز ميكند كه اين امر ميتواند روي زندگي، حرفه و روابطشان با ديگر افراد را تحت تأثير قرار دهد. اين حالت پريشاني پيش از قاعدگي نام دارد. گرچه پژوهشگران گفتهاند كه رابطهاي بين افسردگي و پيش قاعدگي به طور كامل شناخته نشده است. اما بعضي از محققين معتقد هستند كه تغييرات دورهاي استروجن، پروستروجن و ساير هورمونها ميتوانند بر روي عملكرد مغز به ويژه آن قسمتي از مغز كه مأمور كنترل حالات و خلق وخوي انسان است تأثير منفي بگذارد.
در دوران بارداري نيز امكان بروز افسردگي وجود دارد. اما خود بارداري باعث بروز افسردگي نميشود، بلكه تغيير هورمونها در دوران بارداري، مشكلات بيروني مانند كارهاي بيروني و روابط مختلف اجتماعي، فشارهاي رواني و غيره سبب ايجاد افسردگي در خانمهاي باردار ميشود. همچنان مشكلاتي مانند ناباروري، سقط جنين و يا حاملگي ناخواسته نيز عواملي هستند كه باعث افزايش افسردگي ميشوند. همچنان خانمها بعد از وضع حمل و يائسگي و پيش از يائسگي نيز دچار افسردگي ميشوند.
البته اين را نيز بايد در نظر داشت كه افسردگي در زنان فقط مربوط به مسايل بيولوژيكي آنان نميشود و عوامل ديگري نيز در اين امر نقش دارد. عواملي مانند فشارهاي اجتماعي و خانوادگي، استرسهاي كاري و تربيت فرزند و عواملي از اين دست نيز در افزايش افسردگي در خانمها نقش دارند. گرچه ممكن است آقايان هم تحت فشار چنين استرسهايي قرار بگيرند اما ميزان فشار بر خانمها بيشتر از آقايان است. زناني كه در بيرون از خانه كار ميكنند، مجبورند كه مسؤليت كارهاي خانه و بيرون را همزمان به دوش بگيرند و همچنان تربيت فرزندان نيز از جمله وظايف زنان به شمار ميرود. زنان در دوران زندگي خويش هم اكثراً با آزار و اذيت مواجه شده اند چه در اجتماع، خيابان، كار و چه در خانواده و فاميل كه همۀ اينها باعث ايجاد افسردگي در زنان ميشوند.
از عوامل ديگر افسردگي در زنان، قرارگرفتن در شرايط نابرابر با مردان است. زنان معمولاً با دستمزد كمتر از مردان كار ميكنند. در خانواده بين دختران و پسران در زمينههاي مختلف فرق ميگذارند؛ چه در زمينۀ تحصيل و چه در زمينههايي مانند انتخاب رشتة تحصيلي و غيره موارد. اين زنان هستند كه از امكانات كمتري برخوردارند. ديگر فرهنگ است كه آزادي كمتري به زنان ميدهد و آنها در فعاليتهايشان محدود ميكند. اينها عواملي است كه به صورت افسردگي در زنان بروز ميكند. مردان وقت و گزينههاي بيشتري براي اوقات فراغت و تفريح خودشان دارند اما زنان در اين مورد با مشكل مواجه هستند. آنها اول كه وقت كمي براي پرداختن به خود دارند چه آنهايي كه خانهدار هستند و چه آنهايي كه شاغل هستند. ديگر اينكه مكانهاي تفريحي يا وجود ندارند و يا اگر هم هست مكان مناسبي براي حضور زنان تلقي نميشود. فرهنگ مردم طوري است كه زنان را محصور در چارچوكات خانه ميپسندند و اين نظر ارجحيت دارد. بنابراين ميتوان گفت كه چه از لحاظ بيولوژيكي و چه از لحاظ فرهنگي و اجتماعي؛ زنان براي افسردگي مساعدتر ميكنند.
زناني كه در دوران كودكي و نوجواني مورد تجاوز جنسي قرار گرفتهاند يا زناني كه در بزرگسالي مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفتهاند، همگي مستعدِ افسردگي هستند. البته مردان نيز ممكن است مورد آزار جنسي قرار بگيرند اما آزار جنسي در بين زنان خيلي بيشتر از مردان است. افسردگي در زنان نسبت به مردان به همان دلايلي كه ذكر شد، ميتواند زمينۀ بروز بيشتري داشته باشد. البته ميتوان به آزارهاي خياباني و رفتار و ديد مردم نسبت به زنان و به خصوص زنان شاغل نيز اشاره كرد كه ميتواند زمينههاي افسردگي را براي اين زنان فراهم كند. ازدواجهاي زودهنگام و احساس عدمتوانايي در انجام مسؤليتها، نيز ميتواند از عوامل افزايش افسردگي در بين زنان باشد. افسردگي در بين زنان، منجر به اين ميشود كه آنها احساس نااميدي و ناتواني كنند و خود را در شرايطي حس كنند كه نميتوانند از عهدة وظايف خود بهخوبي برآيند. به خصوص در بين زناني كه در سن پايين ازدواج كردهاند، كه عدم توانايي در كارها و وظايف براي اين زنان عواقبي مانند: ايجاد ناراحتي اعضاي فاميل شوهر و حتي ايجاد تشنج را در بين خانواده به وجود ميآورد.
افسردگي در بين مردم عام به عنوان يك بيماري شناخته نميشود. اكثر مردم جامعه از علايم و نشانههاي افسردگي آگاهي ندارند. در خانوادهها هم به كساني كه دچار افسردگي هستند به دليل همين عدم آگاهي رفتار درست صورت نميگيرد. رفتار اطرافيان و آگاهي آنها از افسردگي فرد؛ ميتواند نقش مهمي در بهبود وضعيت فرد داشته باشد. گرچه در افغانستان كمتر كسي به درمان افسردگي مراودت ميكند و كمتر كسي در جستجوي راههاي درمان آن هستند. شايد اگر از افراد بپرسيم كه افسردگي چيست؟ يا جوابي براي اين سؤال ندارند و يا اينكه ديدشان نسبت به افسردگي كاملا متفاوت از آنچه كه محققين و روانشناسان ميگويند است. افسردگي در خانوادهها نه به عنوان يك مشكلي كه نياز به درمان دارد بيشتر به يك مكر زنانه مشهور است.
همانطور كه گفته شد زنان بيشتر از مردان در معرض ابتلا به افسردگي قرار دارند، اما به اين معني نيست كه زنان بايد اين شرايط را بپذيرند و با وجود اين مشكل به زندگي خود ادامه دهند و هيچ اقدامي براي درمان آن نكنند. بلكه بايد در پي درمان آن برآيند. بهترين كار اين است كه دربارة افسردگي خود با يك شخصي كه ميتواند به در اين مورد به شخص كمك كند، صحبت كند. بهترين شخصي كه ميتوان در اين مورد با او صحبت كرد، قابلهاي است كه به او معمولا مراجعه ميكنند و او ميتواند فرد را راهنمايي كرده و به يك رواندرمان معرفي كند. تا فرد به تواند به روشي درست از افسردگي خود را درك كرده و به درمان درست آن بپردازد. البته نبايد فراموش كرد كه در اين مورد نقش اطرافيان و نحوة برخورد و رفتار آنان نيز تأثير زيادي در بهبود و يا بيشتر شدن افسردگي دارد.
از ديگر كارهايي كه ميتواند به بهبود افسردگي كمك كند؛ كارهاي كوچكي است كه خود فرد ميتواند براي خود انجام دهد. فعاليت روزمره و مفيد از جمله كارهايي است كه در كم شدن افسردگي ميتواند به فرد كمك كند. ورزش باعث ايجاد نشاط وشادي و آرامش در فرد ميشود. بعضي از افراد كه به دليل نداشتن تناسب اندام دچار افسردگي ميشوند با ورزش كردن ميتوانند به تناسب اندام مناسب برسند و اين امر باعث ميشود تا افسردگي فرد نيز كاهش يابد. خنده در زندگي بسيار مهم است و اين مهمترين نكته است هرگز خنده را فراموش نكنيد. خنده بر هر درد بيدرمان دواست! هرگز نگذاريد در زندگيتان جاي شادي و خنده خالي بماند. دوري كردن از بغض و كينه و افكار منفي نيز راه مفيدي براي كم شدن افسردگي است.

دیدگاه شما