صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گمنامی از جنس لطافت و صبر

-

گمنامی از جنس لطافت و صبر

زنان نقش مهمي در خانواده و جامعه دارد. آنان با توجه به اين نقش مهمي كه در خانواده دارند ميتوانند از محورهاي مهم توسعه محسوب شوند. با توجه به واقعيتهاي ملموسي كه وجود دارد زنان از موقعيت نامطلوبي در سطح جامعه برخوردارند. تفاوت در دستمزد كارمساوي با مردان و حتي گاهي عدم توجه به كاري كه آنها انجام ميدهند از مشكلات عمده به شمار ميرود.
بهخصوص زنان روستايي كه زندگيشان با طلوع اولين اشعههاي آفتاب شروع شده و شب، جز آخرين افرادي است كه به رختخواب ميرود. زنان روستايي كه به خاطر دوربودن از جنجالهاي شهر، هميشه گمنام باقي ميمانند. در این بين زنان شهري هستند كساني كه داعية حق دارند و براي رسيدن به آن مبارزه ميكنند. اما معيار براي اين مبارزان حقوق زنان هميشه زنان شهر بوده است زناني كه هميشه در حوزة زندگي آنان قرار دارد. اما زنان روستايي، به خاطر اينكه دور از ديد اين منتقدين جامعۀ زنان قرار دارند، فراموش شدهاند. زناني كه به جرأت ميتوان گفت تأثير بيشتري بر اقتصاد و توسعة كشور دارند. زناني كه در واقع هممادرند و هم خانم خانهاند و هم كمكخرج خانواده هستند. اين زنان علاوه بر وظيفة مادربودن و رسيدگي به كارهاي خانه، يك كار جانبي براي كمك به اقتصاد خانواده دارند. اكثر اين زنان داراي مهارتهايي هستند. اين زنان نقش برجستهاي در توليد صنايع دستي دارند. اما مشكلات اين زنان كمتر مورد توجه قرار گرفته است و به آنها پرداخته شده است.
زنان روستايي نقشي مهم در اقتصاد خانواده دارد. اما در بسياري از موارد كار آنها به حساب نميآيد و در نظرسنجيها مشاهده ميشود كه اكثر زنان روستايي را بيكار معرفي ميكنند. با آنكه آنها در كار كشاورزي و نگهداري حيوانات همپاي مردان كار و فعاليت ميكنند. به خاطر اينكه به آنها دستمزدي تعلق نميگيرد، كارشان به حساب نميآيد. همچنان نتيجة كارشان در بسياري از موارد به خاطر اينكه مختلط با مردان است به پاي مردان حساب ميشود. زنان روستايي نقش بسيار بارزي هم در توليد صنايع دستي مانند قالين و گليم دارند. هنرهايي مانند دوزندگي نيز از منابع درآمد آنها به شمار ميرود. اما هيچ كدام آنها به حساب يك شغل برايشان مطرح نميشود.
زنان روستايي چه از جهت كار و درآمد و چه از لحاظ پرداختن به حقوق زنان، جز فراموششدگان هستند. وزارتهاي مربوط مانند وزارت زنان اگر فعاليتي هم دارند معمولاً در شهرها است و در روستاها به دلايل مختلف كمتر فعاليت دارند. زنان روستايي به دليل دوربودن از شهر و هياهوهاي حقوقخواهي و فعاليتهايي در راستاي زنان و مطرحشدن آنان در جامعه، فراموش شدهاند. يكي از دلايل را شايد به پاي عدم آگاهي و آموزش در اين جوامع گذاشت. زنان روستايي اكثراً از نعمت سواد محروماند. آنها به دليل جو حاكم بر آنجا و كمبود امكانات، و بعضاً مشكلات اقتصادي به آموختن سواد توجه چنداني ندارند. البته اين مشكل تنها مختص به زنان نيست و مردان روستايي هم از سواد كمي برخوردارند و تعداد كمي از آنان ممكن است باسواد باشند. تعداد باسوادان كشور بسيار كم است و اكثر باسوادها در شهرها زندگي ميكنند. به خاطر بهتربودن امكانات و دسترسي به مشاغل، باسوادان ترجيح ميدهند كه در شهرها ساكن شوند و اين امر مشكلات ديگري را نيز براي روستاها فراهم ميكند. عدم دسترسي به معلمهاي توانمند براي تدريس در مكاتب روستاها و استفاده از معلمهاي كممهارت كه باعث پايين آمدن سطح آموزش ميشود. با توجه به فضاي حاكم مشكل زنان در اين مورد دو چندان خواهد بود. چرا كه پيداكردن معلم زن مسلكي، صدچندان سختتر خواهد بود.
يكي از مسائلي كه دولتها در كشورهاي توسعهنيافتهای مانند افغانستان بايد به آن توجه کنند؛ توسعة روستاها است. چرا كه اقتصاد اين كشورها بر كشاورزي و محصولات آن استوار است. در اين ميان زنان به عنوان يكي از عوامل پنهان در اقتصاد كشاورزي، سهم بزرگي از تمام نيروي انساني مورد ضرورت در كشاورزي را تشكيل ميدهد. زنان روستايي چه به صورت مستقيم و چه غيرمستقيم در توليد محصولات دامي، زراعتي و صنايعدستي بخش قابل ملاحظهاي از نيروي كار را تشكيل ميدهد. اما در غالب موارد همچنان فعاليت آنها به حساب نيامده و حتي در مواردي كه پژوهشي در اين مورد صورت گرفته است توجه چنداني به زناني كه از پشت پردهها و ديوارها ضخيم به اقتصاد كشاورز كمك ميكنند، صورت نگرفته است. زنان بخش اعظمي از نيروي كار براي ايجاد تحول و انرژيي پنهان براي پيشرفت اقتصاد روستايي هستند. آنها در توليد مواد غذايي و لبني نقش عمدهاي دارند.
زندگي واقعي و سنتي را با معيارهاي زيبايي و اصالت را هم ميشود در بين اين زنان ديد. البته آماري كه از سهم زنان در توليد روستايي بسيار كمتر از آنچه كه هست ارائه و ديده ميشود. زنان روستايي به دليل جامعه مردسالار هنوز در گوشۀ تنهايي خود به فعاليت ميپردازند و از كارهای گروهي فاصله دارند. اما به جرأت ميتوان گفت كه نقش زنان روستايي در توسعة روستا بسيار پررنگ است. دولت براي اينكه بتواند به توسعة روستايي كه يكي از ضروريات كشورهايي مانند افغانستان است كه اقتصادش بر پاية كشاورزي استوار است؛ بايد در قسمت توانمندي زنان روستايي برنامههايي را روي دست بگيرد.
توانمندي زنان روستايي ما را براي توسعة روستا كمك خواهد كرد كه توسعة روستا مساوي است با توسعه اقتصادي كه بر كشاورزي بنا شده است. فعاليتهاي زنان نقش مهمي در افزايش رفاه خانواده دارد كه از پيامدهاي مهم رفاه خانواده ميتوان به بهترشدن وضعيت بهداشت، جلوگيري از مهاجرت به شهرها، وضعيت بهتر تغذيه در خانواده، افزايش سواد و بالارفتن منزلت اجتماعي خانوادههاي روستايي است. با اينكه نقش زنان در توليد و اقتصاد روستا بسيار مهم است اما آنها از پايگاه اجتماعي خوبي برخوردار نيستند. بهخصوص در مناطق دوردست روستايي از كمترين حقوق و آموزش بيبهره هستند. بنابراين بايد به زنان و نقش آنها در اقتصاد و پيشرفت اقتصاد توجه خاص صورت بگيرد تا زنان به اهميت و جايگاه خود در اجتماع پي ببرند و ديگر اينكه بتوانند در كنار افزايش تواناييهاي خود به ضعفهاي فني خود پي ببرند و براي ارتقا آن تلاش كنند و همچنان به اهميت آموزش واقف شده و سعي و تلاش كنند تا بتوانند با افزايش تواناييهاي خود به جايگاه اصلي خود در جامعه نزديك شوند. البته توجه به اين امر بسيار حساس است، با وجود اينكه اين امر بسيار مهم و حياتي است اما انجام آن نيز نياز به يك برنامهريزي كامل دارد. با توجه به اينكه جامعة روستايي يك جامعة مردسالار است و نسبت به جامعة شهري سنتيتر است؛ پس بايد اين برنامه با حساسيت خاص انجام شود تا باعث به وجود آمدن تشنج و بياعتمادي مردان روستايي به برنامههاي توسعهاي نشود. براي اين منظور نياز است تا در جوامع روستايي فرهنگسازي شود و همچنان سطح آگاهي مردم بالا برده شود. تا ايجاد و طرح اين گونه برنامهها باعث تحريك عصبيتهاي مختلف در آن جوامع نشود.
در بسياري از موارد زنان روستايي خانهدار به عنوان جمعيت غيرفعال به شمار ميرود. در حاليكه آنها بخش بزرگي از جوامع روستايي را تشكيل ميدهند كه در بخشهاي مختلف فعال هستند. زنان روستايي نمونههاي بسيار خوبي از جمعيت فعال در كشور هستند. آنها از صبح عليالطلوع شروع به فعاليت ميكنند و تا پاسي از شب همچنان به فعاليت ادامه ميدهند. فعاليتهاي آنان از كارهاي خانه گرفته، تا تربيت فرزند، كمك به شوهر، نگهداري از مواشي، توليد لبنيات، توليد صنايع دستي را در بر ميگيرد. اما آنها فعاليتهاي آنان همچون خودشان كمتر به چشم ميآيد. فرهنگ جوامع سنتي طوري است كه زنان به عنوان اعضاي پشت پرده در جامعه هستند. آنها فعالند در عين اينكه نامي از آنها برده نميشود يا اينكه آنها را به عنوان اعضاي تأثيرگذار در جامعه نميشناسند و يا كمتر ميشناسند. زنان روستايي به خاطر اينكه موانع زيادي بر سر راه آنها قرار دارد از فعاليتهاي اجتماعي و ديدهشدن در جامعه دور ماندهاند.
از جمله موانعي كه سر راه همة زنان و بيشتر زنان روستايي قرار دارد؛ پايينبودن سطح سواد كه منجر ميشود به عدم اعتماد به نفس، احساس حقارت و كنارهگيري از فعاليتهاي جمعي، زيادبودن كارهاي داخل خانه مثل تعدد فرزندان، زيادبودن كارهاي خانه، رسيدگي به حيوانات، پرداختن به يك كار دستي در قسمت موانع خانوادگي ميتوان به موارد؛ كمبودن آگاهي اعضاي خانواده در رابطه با نحوة رفتار با زنان و دختران، باورهای سنتي و منفي نسبت به زنان، عدم اعتماد به توانايي آنها، عدم اختيار زنان براي تصميمگيري در موارد مختلف، قابل ذكر است.
در مورد موانع اجتماعي هم ميتوان به مواردي مانند: بودن سنتهاي غلط، مردسالار بودن جامعه، كمبود امكانات براي زنان در همة موارد چه بهداشت، آموزش يا هر مورد ديگر، پايين بودن دستمزد نسبت به مردان. همة اينها دست به دست هم دادهاند تا زنان روستايي را در هالهاي از گمنامي پنهان كنند.

دیدگاه شما