صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زندگی در سایه‌ی سنگین جنگ

-

 زندگی در سایه‌ی سنگین جنگ

مکالمهی سخت و اسفناکی بود؛ تصمیم گرفتن در مورد خروج یا بقا در یک شهر مورد تهدید که ممکن در روزهای پسین اتفاق بدی رخ دهد؛ اتفاقی از جنس فاجعهی فراه و کندز. دیشب برادرم تماس گرفته بود و از گسترش وضعیت ناامنی در کشور بهخصوص شهرک حاشیهای توحیدآباد غزنی سخت نگران بود. در این گفتوگو که باید من و برادرم تصمیم میگرفتیم در شهر مورد تهدید طالبان بمانیم یا به روستایی برگردیم که نه کار است و نه زراعتی برای تهیه خرج زندگی؛ بیش از همه، من از آینده دل کندم و تمام آرزوهایم از ترس تیغ طالبان به خاک افتید و نابود شد. من نگران جان خانواده بودم و برادرم نگران آینده‌‌‌‌ی فرزندانش که ممکن با ترک شهر از آموزش محروم شود و یک نسل دیگر نیز بیسواد به بار آید. در این شبانه روز که در شهر غزنی تدابیر امنیتی شدید است و چندین ولسوالی غزنی با خطر سقوط مواجه است، تنها ما نیستیم که به دنبال راه فرار از شهریم؛ صدها هزار انسان دیگر نیز قصد تخلیه خانههای شان را دارند و تعدادی هم تا کنون کوچیده اند – بازپس به کوه‌‌پایههای بیآب و نان روستاهای هزارهجات پناه برده اند.
شهر غزنی که روزگاری مرکز تمدن و فرهنگ جهان اسلام و نماد از صلح و آرامش شده بود بهنام «عروسالبلاد» یاد میشد و از شکوه خاص برخوردار بود. غزنی آوردگاه غنایم و ذخایر چهار جنب امپراطوری بزرگ غزنویان بود و در آنجا شعر و ادب پارسی با صدای فردوسی و سنایی زمزمه میشد. اکنون نه از آن جلال و شکوه خبری است و نه از امید برساختن دوبارهی آن؛ مردم این شهر در حاشیههای شهر کهنهی غزنی شهرکهای بیراه و بینقشهای ساخته اند که هیچ امکان اصلاح و بهسازی آن وجود ندارد. اکثر شهرکهای حاشیهیی به تازگی سربرآورده است که نه به دهکده میماند و نه به شهر؛ شهروندان اکثر فقیر و مهاجر شهر غزنی در ساختن خانههای گلی و چندی ساختمان جدید، هنر معماری سنتی محلی و معماری نوین را تلفیق کرده اند.
پس از فراز و نشیب چندین نظام در چهار دههی اخیر و اوج و افول غزنی در این مدت، مردم زندگی در این شهر را با تمام کمبودیها و محرومیتها از معارف، صحت، انرژی و آب صحی، پذیرفتند و زندگی محقرانه و فقیرانه در این شهر کوچک و مزدحم با نفوس قریب به یک میلیون تن، به تازگی بازار گرمی پیدا کرده بود؛ اما اکنون شهر غزنی در سکوت وحشتناکی فرورفته است. سکوت اینروزهای غزنی سخت مرگبار است؛ دل شهر به سختی میتپد و از ترس آهسته نفس میکشد. هرلحظه ممکن است این سکوت شکسته شود، نه بسان تاریخ باستان با شیپور برگشت ارتش فاتح غزنه؛ بلکه با صدای مهیب یک انفجار و آژیر آمبولانس ناجیان مرگ و ممکن با صدای هولناک لشکر خونخوار طالبان، سکوت اینروزهای شهر بیش از همه مرگبار است. رعب و وحشت چنان بر جان و روح مردم سایه افگنده که در شهر همه به آهستگی باهم سخن میگویند تا مبادا این سکوت بشکند.
شهر غزنی یک شهر به تمام معنا ترکیب از چندین قومیت است؛ برادران پشتون و هزاره همسایههای دربهدیوار همدیگر اند، همچنان برادران تاجیک، سادات، سیک و قزلباشهای غزنی چندین سده است که تمام زجر و غم غزنی را باهم تحمل کرده اند و خشتخشت این شهر را باهم بنا کرده اند. تعدادی پشتونها از قدیم در آنجا صاحب خانه و زمین بوده اند و تعدادی از ولسوالیهای قرهباغ، اندر، ناوه، گیلان و... از جنگ فرار کرده اند و با هزارههایی که از روستاهای دایکندی، بامیان، غور، بهسود و ولسوالیهای جاغوری، مالستان و ناهور غزنی از فقر فرار کرده اند؛ سرنوشت مشترک دارند و اکنون همه در بحبوحهی مرگ و زندگی پرهراس گیر مانده اند. از سال ۱۳۹۲ه.ش تا کنون غزنی شاهد هفت رویداد مرگبار بوده و نُه ولسوالی غزنی مورد تهدید جدی قرار دارد. چندی پیش در یک رویداد مرگباری ولسوالی خواجهعمری در چند کیلومتری شهر به دست طالبان سقوط کرد و اکنون چند روزیست که ولسوالی اجرستان با خطر سقوط مواجه است و هردم شکایت ولسوال اجرستان به رسانهها میرسد که برای حفاظت از مقر ولسوالی نیروی کمکی اعزام نشده است. ولسوالی اندر و ناوه در طول یکونیم دههی اخیر در تسلط کامل دولت درنیامده است و ولسوالی   ولیمحمدشهید (خوگیانی) که همسایهی دربهدیوار مرکز غزنی است، همه روزه شاهد جنگ و درگیری بوده و ممثل ناتوانی ادارهی محلی در کنترول این ولسوالی است. در ولسوالی جغتو هم که از مرکز غزنی فاصلهی حدود دو ساعت راه بیشتر نیست چهار روز پیش جنگ شدیدی درگرفت.
از سوی دیگر در سراسر افغانستان بازار انتخابات گرم است و مردم از دموکراسی و آیندهی مردمسالاری دم میزنند؛ اما در غزنی مردم در تلاش زنده ماندن است؛ طالبان مردم غزنی را در صورت شرکت در این روند تهدید به مرگ کرده است. باشندگان شهر غزنی با اینهمه تهدید و هراس شب و روز خبر تقویت قوای امنیتی در این شهر را انتظار میکشند. راه فرار هم کمتر از بقا ریسک ندارد؛ تمامی راههای خروج از شهر به نحوی مورد تهدید مستقیم طالبان قرار دارد. درون شهر با گذشت هرروز بیش از پیش خوفناک میشود و جریان زندگی مردم با مشقت روبهرو میگردد. مشقتی که تا کنون برای زدودن آن جز چند کمربند تلاشی در جادههای عمومی منتهی به شهر دیگر تدابیری در نظر گرفته نشده است. آنچه بیش از همه مردم را نگران کرده؛ سربرآوردن طالبان از درون شهر است. همچنان با توجه به نحوهی سقوط ولایت کندز و فراه که طالبان به کمک گروههای تروریستی از داخل و خارج از کشور به یکبارگی با قدرت تمام بر شهر هجوم آوردند و تلفات سنگین برجای گذاشتند؛ مرکز غزنی هم از چهار طرف مورد تهدید است و ممکن با کمک عوامل داخلی و یا هجوم تروریستان از طرفهای سالار میدان وردک، خواجه عمری، اندر، خوگیانی، واغظ و قرهباغ شهر را به آشوب بکشد. جمعآوری مالیه با مکتوب رسمی امارت اسلامی از شهر غزنی به نام زکات یک حقیقت وحشتناک و زنگ خطریست که دست باز طالبان در درون شهر را هویدا میکند.
ولایت غزنی از سویی هم یکی از ولایت های مهم و نزدیک به پایتخت کشور است که امنیت و ناامنی این ولایت به عنوان ولایت نزدیک به کابل برای حکومت و تروریستان حایز اهمیت میباشد. امنیت و ناامن بودن ولایت غزنی بهخاطر عبور شاهراه کابل-هرات از این شهر، وضعیت ترانسپورتی و اکمالاتی پایتخت و سایر ولایتهای همجوار آن را نیز متاثر میسازد. با این وصف تهدیدهای امنیتی و رعب و وحشت در میان مردم این شهر، متاسفانه حکومت مرکزی بر ولایت غزنی و بهخصوص شهر غزنی توجه لازم را از خود نشان نداده است. به گونهای که شاید بتوان با جرات گفت ولایت و شهر غزنی مورد کمتوجهی کابل قرار گرفته و به دست فراموشی سپرده شده است. گزارشی در رسانه ها نشر شد مبنی بر اینکه اسنادی به رسانهها درز کرده است که نشان میدهد عبدالکریم متین والی غزنی دعوای حقوقیاش را به طالبان ارجاع کرده است تا دادگاه صحرایی این گروه در مورد آن فیصله کند. نمایندگان مردم غزنی در مجلس نمایندگان ارجاع دعوای حقوقی والی غزنی را به طالبان شرمآور و خلاف منافع ملی کشور دانستند و علیاکبر قاسمی یکی از نمایندگان مردم غزنی در مجلس نمایندگان گفته بود: «گزارشهایی وجود دارد که عبدالکریم متین والی غزنی دعوای حقوقیاش را در محکمه طالبان فیصله کرده است؛ وقتی والی که نمایندهی حکومت مرکزی است، دعوای حقوقی خود را به محکمه طالبان راجع کند از دیگر مردم چه انتظار داشته باشیم.»
این حالت‌‌ها همه در تبانی هم بر روحیهی مردم تاثیر ناگوار گذاشته است و اکنون وضعیت امنیتی و حالت مردم این شهر نگران کننده است. اگر تا چند روز دیگر چنین وحشت و تهدید ادامه یابد بازهم مثل گذشته سیل مهاجرت و خروج از شهر به روستا اتفاق خواهد افتاد و آنانی که در روستا هم جایی برای ماندن ندارند؛ در کام تهدید و وحشت این شهر آب خواهند شد. زندگی هنوز جریان دارد؛ اما به سختی نفس کشیدن در زیر آوار که چندی با پای ناتوان در حال گریز اند و چندی با سر برکفی در حال ستیز، مردم با تمام تهدید و رعب و وحشت، در این شهر برای تداوم زندگی جان فشانی میکند.

دیدگاه شما