صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مهاجر پرنده نیست

-

 مهاجر پرنده نیست

وزیر مهاجرین و عودتکنندهگان در یک نشست مطبوعاتی در روز سه شنبه ۱۸ ثور ۱۳۹۷ گفته است که: «به طور متوسط از هر سه نفر افغان یکی از آنها عودتکننده یا یک مهاجر است.» این واقعیت تلخی است که برای کشور ما وجود دارد. از یک کشور سی و اندی میلیون نفری یک سوم آن مهاجر باشد یا تجربه مهاجرت را داشته باشد. چه چیزی انسان را وادار میکند تا جایی را که به آن عادت دارد و نسبت به آن تعلق خاطر دارد را ترک کند و در جایی دیگر مسکنگزین شود. افرادی که گاهی هیچجا خانۀشان نمیشود و تا ابد مهاجر باقی میمانند.
بر اساس تعریفی که از مهاجرت وجود دارد؛ مهاجرت جابه جایی مردم از یک مکان به مکان دیگر برای کار یا زندگیکردن که دلایل متعددی برای مهاجرت وجود دارد مانند عدم امنیت، فقر، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری. اینها دلایل مهم و اساسی برای مهاجرت است. مهاجرتی که از سر اجبار است، جبر جنگ و عدم امنیت و غم نان. اما دلایل دیگر نیز برای مهاجرت وجود دارد که دلایل ثانویه گفته میشود این دلایل عبارت است از عوامل جذبکننده مانند امکانات بهداشتی بهتر، آموزش خوبتر، درآمد و مسکن عالیتر که میتواند افراد را به مهاجرت ترغیب کند.
دلایل هموطنان ما برای مهاجرت چیست؟ همه به خوبی آگاه هستیم و هر روز با جان و دل درک میکنیم که چرا یک سوم از شهروندان افغانستان مهاجر هستند و یا تجربۀ مهاجرت دارند و چرا اکثر شهروندان افغانستان یک مهاجر بالقوه است. ما همۀ عوامل اولیه مهاجرت را که فرد را به نحوی مجبور به مهاجرت میکند را داریم. عدم امنیت مهمترین عامل مهاجرت شهروندان افغانستان به دیگر کشورها است. در جایی که جان انسان به اندازۀ پشیزی ارزش ندارد گام گذاشتن در راه نامعلوم مهاجرت در واقع فرصتی برای نفسکشیدن بیشتر است. اکثر آنانی که مهاجرت میکنند میدانند که در راهی قدم میگذارند که مقصدی نامعلوم دارد اما ترجیح میدهند به این راه بروند تا اینکه در افغانستان بمانند و هر روز از عدم امنیت، فقر و جنگ ضربه بخورند. متأسفانه گزینهها و عوامل مهاجرت برای شهروندان افغانستان همۀ گزینههای اولیه است. شهروندان افغانستان هیچگاهی به عوامل ثانویه نمیاندیشند و آنچه مهم است نجات جان است و بس!
آمار تلخی که وزیر مهاجرین و عودتکنندگان اعلام کرده است نشان میدهد که شهروندان افغانستان تا چه اندازه خانهبهدوشاند. این آمار از مهاجرتهای بینالمللی صحبت میکند اما آنچه که سختتر به نظر میرسد و میتواند آمار را تغییر بدهد جابهجاییهای داخلی است که بر اثر جنگ، عدم امنیت و خشکسالی صورت میگیرد. در این صورت آنها از جایی کوچ کرده و در مکانی ساکن میشوند که ممکن است دیگر آن امکان اولیه را که قبل از خشکسالی در مناطقشان داشتند را نیز نداشته باشد. بر این علاوه آنها ممکن است مدت کوتاهی را در مکانی امنتر به سر ببرند اما هیچ تضمینی برای امنیت وجود ندارد.
مردم سرمایه خود را از دست میدهند و فقیر و فقیرتر میشوند. بازهم این نیز عاملی میشود که به فکر جابهجایی بینالمللی بیافتند و قدم در راهی بگذارند که پایانش گنگ و مبهم است. هزینههایی که این نوع مهاجرتها بر خانوادهها تحمیل میکند بسیار زیاد است و در مواردی که تمام سرمایۀ خانواده از بین میرود اما راه رفتن بسته است و حتی ممکن است که سرمایه و فرد هر دو از بین برود.
سیل مهاجرانی که در زمان حکومت موقت، انتقالی و همچنین در دورۀ ریاستجمهوری حامد کرزی به افغانستان برگشتند بعد از مدتی با ناامیدی و سرخوردگی روبهرو شدند. تعداد زیادی بعد از تحولات پانزدهسال گذشته افغانستان را به سکویی برای پرش به سوی کشورهای دیگر تبدیل کردند. این روند تا کنون ادامه دارد و چه بسا با بدتر شدن اوضاع امنیتی بیشتر و بیشتر شده است.
جای بسی تعمل است درباره کسانی که در غربت به دنیا آمدند در غربت بزرگ شدند و از غربتی به غربت دیگر کوچ کردند. این داستان هزاران مهاجری است که هیچگاه کشورشان را ندیدهاند و در آن زندگی نکردهاند و با این وجود از آن میترسند و آمدن به آن واهمه دارند. این نسل کسانی هستند که ترس آمدن به کشوری به نام افغانستان که کشور آبا و اجدادیشان است آنها را تا مرز خودکشی پیش میبرد.
افغانستان کشوری است با مهاجرانی که چندین دهه است هر روز و هر روز بر تعداد آنان افزوده میشود. مهاجرانی که راهی به جز رفتن و از غربتی به غربت دیگر کوچکردن، کارشان شده است. در این میان هستند کسانی که از این همه رفتن سود میبرند و شغلشان شده است که این مهاجران را از راههای غیرقانونی به آن سوی مرز برسانند که این گاهی مستلزم ریسک و خطر بالا برای مهاجران خصوصاً خانوادهها است.
مهاجرت پدیدهای است که هر روزه در جهان گسترش پیدا میکند و جهان به دهکدهای مبدل شده است که افراد از سویی به سوی دیگر کوچ میکنند و به دنبال زندگی بهتر برای خود و کودکانشان هستند. اما آنچه برای کشورهایی مانند افغانستان است این است که مهاجرت یک امر خودخواسته نیست و افراد از روی اجبار تن به این امر میدهند و مجبور میشوند برای رسیدن به سرزمین دیگر برای نفسکشیدن و در امنیت زندگی کردن گاه تاوانهای جبران ناپذیری را متحمل شوند.
با توجه به آمار تحقیقی که از سوی وزارت مهاجرین و عودتکنندهگان انجام شده است و براساس گزارش وزیر این وزارت یکسوم مردم افغانستان مهاجرند یعنی مهاجرت به کشورهای دیگر را تجربه کردهاند و یا هنوز در مهاجرت به سر میبرند. این آمار نشان میدهد که مردم کشور ما خانهبهدوشانی هستند که هر روز بر تعدادشان میافزاید و آنانی که در این کشور هستند اگر امکان رفتن به جای دیگر را داشته باشند بیمعطلی خواهند رفت. به جایی دورتر از این همه جنگ و ناامنی جایی که بتوان زندگی بهتری را تجربه کرد حتی اگر این سفر جانشان را به خطر بیاندازد چانکه بسیاری از خانوادهها این کار را انجام دادهاند.
مهاجرت همیشه با درد همراه است با نابهسامانی و بیگانگی برای تکتک مردمان این مرز و بوم اما با این همه این درد ممتد همچنان ادامه دارد. دردی که یک سوم مردم ما با آن به طور مستقیم درگیرند و تعداد بیشتری به طور غیرمستقیم که شامل خانوادهها و عزیزان این مهاجرین میشود که هنوز در کشور حضور دارند.
هجرت درد تکتک نسلی است که آوارگی را در وطن و در بیرون از وطن تجربه کرده است. نسلی که تعداد مهاجرینش خیلی بیشتر از آماری است که وجود دارد. بسیاری از آنها در کشور خود مهاجر شدهاند و تعدادی دیگر از آنها از خاکی به خاک دیگر کولهبهدوش آوارهاند.

دیدگاه شما