صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هلثی فود و جنک فود؛ سبک درست خوردوخوراک

-

هلثی فود و جنک فود؛ سبک درست خوردوخوراک

آنچه در این نوشته میخوانید، نگاهی به چندوچون رفتار، کنش و منش افغانستانیها با «مدیریت خوردوخوراک» یا «مدیریت غذایی» است؛ آن چیزی که از چشمها دور افتاده است. پیش از اینکه به بخش کلیدی سخن برسیم، بهتر آن است که چند چیز را با هم هماهنگی دیدگاه داشته باشیم:
شکم، بدترین و پلشتترین بخش تن آدمی است. شکم آدمی همانند جوال یا غونجی است که باید آن را مدیریت کرد. هرگاه ما آدمها نتوانیم شکم، معده، خوردوخوراک خود را با روشها و شیوههای علمی برابر کنیم، وانگهی شکم ما بیرل یا آشغالدانیای خواهد شد که در آن فقط کثافات را میریزیم. بهراستی آن زمان شکم یا معده ما بیرل یا زبالهدانی خواهد بود سربسته، ولی پر از گونه زبالههای چندشآور و بیماریزا.
به دور از دیدگاههای علمی و دانشورانه که دربارۀ مدیریت شکم، خوردوخوراک، آموزههای دینی نیز بهروشنی به مدیریت معده، شکم و سیستم خوردوخوراک نگاه روشنگرانهای دارد؛ همانگونه پیامبر اسلام گفته است: «لا تُمیتُوا القلوبَ بکثره الطعام و الشراب فانّ القلوب تموت كالزرع أذا كثُر علیه الماء.» یعنی با خوردن و آشامیدن زیاد دل ها را نمیرانید، زیرا همانگونه كه زراعت بر اثر آب زیاد از بین میرود، دلها نیز بر اثر پرخوری میمیرند. این، میتواند الگوی بسی نیک و زیبنده برای آن دسته از شهروندان و مردم افغانستان باشد که پیرو دین محمد هستند. این گفتۀ پیامبر اسلام مثال قشنگی است که به خوردوخوراک یا بین مدیریت شکم و کشتزارها مانند شده است؛ یعنی هرگاه ما شکم خود را مهار نکنیم، هرگاه هر آشغال و زبالهای را در بین بیرل شکم و معده خود نریزیم، تندرستی خود را به دست گرفتهایم.
یکی از پژوهشگران مسلمان در کتاب «المحجة البیضاء» گفته است: «بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد...، در حقیقت شکم سرچشمه شهوات و منشأ دردها و آفات است، زیرا حتی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمعآوری مال و مقام است که وسیلهای برای سفرههای رنگینتر و زنان بیشتر محسوب میشود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکشها به وجود میآید و آفت ریا و خودنمایی و تفاخر و تکاثر و خودبرتربینی از آن متولد میگردد، سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی میشود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلمها و منکرات و فحشاء میکشاند...، حال که چنین است، لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد.»
یکی از مواردی که شکم افغانستانیها را بیرل ها و کثافت دانی ساخته است، نادانی مردم از بنیادهای دانشورانۀ خوراک، «چه باید خورد»، «چه نباید خورد»، چگونه باید خورد، چگونه خود را با دانش و علم سازمان داد، است. همین نادانی مردم از «اصول تغذیه» و سیستم «سبد غذایی» و «اصول بهداشت تغذیه» و دانایی در بخش «خوراک سالم» یا هلثی فود و «خوراک آشغال» یا «جنک فود» است. روی این جهت است که شهروندان افغانستانی شکمشان همان بیرل کثافات یا زبالهدانی یا سطل آشغال است که در آن هرگونه آشغال یافت میشود؛ بنابراین هر شهروند کشور افغانستان همواره با خود یک سطل آشغال یا بیرل کثافات یا زبالهدان اینسو و آنسو میبرند و در تمام زمان با خود دارند.
دستهبندی گونههای خوراک
دانش و علم و علوم تغذیه خوراکی را که آدمها میخوردند بر دو گونه دستهبندی کردهاند. در این دستهبندی، گونههای خوراکیای که ما میخوریم یا هلثی فود است یا جنک فود. هرگاه سیستم یا سبک خوردوخوراک خود را با متدهای علمی برابر کردیم شکم یا معده خود را مدیریت کردهایم. وانگهی هم تندرست هستیم هم آدم بهروز، متمدن که همواره یک بیرل کثافات یا آشغالدانی را با خود به اینسو و آنسو نمیبریم. از سوی دیگر هرگاه خوردوخوراک خود را با بنیادهای دانشورانه و علمی هماهنگ نکنیم و سبک تغذیه ما علمی نباشد، شکم ما بیرل کثافات خواهد بود؛ زیرا واژۀ «جَنک/ Junk » را دانشوران به معنای آشغال یا کثافات به کار برده است/ Junk Food . بهراستی آن سبک و سیستم خوراکیای که افغانستانیها به کار میبرند خوردن آشغال است؛ مثلاً شما یکبار در بین شهر کابل در خوراکپزیها بگردید سپس سبک و سیستم خوراک و خورد این مردم را با متدها و روشهای علمی و دانشورانه سبک و سنگین کنید و بسنجید، به نیکی درخواهید یافت که این مردم همواره یک بیرل کثافات و یا «سطل آشغالدانی» را با خود جابهجا میکنند. نمونه شما به «چپلی کباب» ها سر بزنید. شما یکبار ماهی پزان شهر را ببینید وانگهی بهروشنی درخواهید یافت که این مردم آشغال خود را چه کثافاتی را بر بیرل شکم خود میریزند.
برای مردم، خوراک تاریخ تیر شده چیز بیمورد است؛ فقط چیزی باشد که آشغالدانی شکم مردم را پر کند، خواه چرب باشد، خواه روغن بار پخته شده باشد، خواه مواد خوراکه تاریخ تیرشده، خواه چپلی آشغال که روغنش سال به سال عوض نمیشود، خواه خوراک سرطانزا باشد، خواه هر آشغال و کثافاتی باشد مردم در آشغالدانی شکم خود میریزانند بدون اینکه به متدها و روشهای علمی و دانشورانه آن نگاه بیندازند.
در حالی که دانش و علم ریزبینیهای خود را دارد. در حالی سبد خوراک یا «سبد غذایی» چیز تعریف شده و مشخصی است که در منابع علمی و در مجلات و کتابهای علمی نوشته شدهاند. بهتر است که یک مثال بزنم: دانش و علم میگوید اگر از هر میوهای بیش از یک دانه خورده شود، میوه دوم فقط تفالهای خواهد بود. مثال دیگر اینکه روزی در یکی از رستورانها با مدیر رستوران جنجال ما شد. گفتم: اینقدر خوراک چرب و روغندار جور میکنی؟ گفت: اگر روغن از کتوک جور یا کون جور مردم در زمین نچکد، مردم دیگر اینجا نخواهند آمد. گفتم: چرا در تمام منوی خوراک تو گوشت است؟ گفت: زمانی که کار رستوران خود را آغاز کردم، گونه گونی در مینوی خوراک ما بود. ولی مردم آمدند گفتند: گوشت بیاور. چون مردم دوست دارند که کاسهشان پر از گوشت باشند ولو گوشت خر باشد!
چه کارها باید کرد؟
مردم افغانستان تمام سبکها، منشها، روشها و کنشهای خود را کنار بگذارند بهجای همه آنها به دانش و علم روی بیاورند. خوردوخوراک درست و دانشورانه خیلی تیزبینانه و ریزبینانه است. متد و روش علمی است که باید فرا گرفت. به سزا آن است که کتابهای درسی و آموزشی بهجای خیلی از مزخرفاتی که در زندگی بلای زندگی است، روشها و متدهای زندگی درست و آدمگری را جایگزین سازیم. خیلی از مضامین مفت کاالذی و آشغال درسی و مکاتب را دور بیندازیم بهجایش از متدها و روشها و سبکهای زندگی بنویسیم و... که این سخن دامنۀ دراز دارد خودتان جستجو کنید تا به رستگار شوید.

دیدگاه شما