صفحه نخست » مقالات » نقش رسانهها در ایجاد اعتماد سیاسی
نقش رسانهها در ایجاد اعتماد سیاسی
- مصطفی احمدی
یکی از مزیتهای مهم سیاسی هر دولتی برای داشتن مشروعیت سیاسی در نزد اتباع خود، برخورداری از سطح بالای اعتماد سیاسی میباشد. اعتماد سیاسی امری ذهنی و برآیند نگرش شهروندان یک جامعه سیاسی نسبت به ماهیت و رفتار نظام سیاسی جامعه و پیشبینی آینده سیاسی نظام است. اعتماد سياسي بر مبناي چگونگي مطابقت رفتار دولت با انتظار هنجاري مردم تعريف ميشود و با ميزان حمايت مردم از نهادهاي سياسي مرتبط است. دولت با پاسخگویی به انتظارات هنجاري مردم ميتواند اعتماد بيشتري كسب كند. این اعتماد در نظام دموكراتيك اهميت بيشتري دارد زيرا هر قانون در اين نظام بايد بر مبناي رأي مردم تصويب شود و براي يك فرمانروايي خوب سه جنبه اساسي بهبود درآمد اقتصادي شهروندان، ايجاد اعتماد و كارآمدي را بايد در نظر داشت.
از آنجایی که امروزه در عصر تکنالوژی و اطلاعات قرار داریم، بدون شک بخش قابل توجهی از احساس اعتماد سیاسی در فضای رسانهها شکل خواهد گرفت و یا دستخوش تغییر خواهد شد. در افغانستان نیز رسانههای مختلفی با خط مشیهای متفاوت و گرایشهای فکری مختلف حضور دارند که دنبال کنندگان خاص خود را دارند و پیام خاص خود را به شهروندان کشور القا میکنند. با مشخص شدن زمان انتخابات پارلمانی و شورای ولسوالیها و آغاز روند ثبت نام رأی دهندگان میتوان این سوال را مطرح کرد که در دنیای چند رسانهای کنونی که شهروندان کشور در معرض رسانههای متعددی هستند، اعتماد سیاسی چگونه به دست میآید؟ به عبارت دیگر چگونه میتوان اعتماد تقلیل یافته مردم نسبت به دولت و انتخابات را با کمک رسانهها به مردم برگرداند و نقش رسانهها در این عرصه چیست؟
بریتز به عنوان یکی از نظریه پردازان این عرصه، اعتماد سیاسی را به سه بخش اعتماد به نظام سیاسی، نهادهای سیاسی و کنش گران سیاسی تقسیم میکند. در این تقسیم بندی اعتماد سیاسی میزان نگرش مثبت و حمایت کننده مردم نسبت به نظام سیاسی، نهادهای سیاسی و کنش گران سیاسی در جامعه است. در نتیجه اعتماد سیاسی امری ذهنی و از جنس باور و نگرش است. باوری که اتباع جامعه سیاسی نسبت به دولت خود دارند. اگر مردم احساس کنند سیاستهای خروجی نهادهای سیاسی و یا حتی روندهای منتهی به سیاست گذاریها و اعمال سیاستها مطابق میل و خواست و انتظار آنها پیش نمیرود، اعتماد خود را به دولت از دست میدهند. در حوزه کارآمدی نیز ممکن است از نظر آمار و ارقام، یک دولت برخوردار از کارآمدی در عملکرد و نتایج حاصله باشد اما مردم تحت مدیریت آن دولت چنین تلقی از کارآمدی دولت نداشته باشند و در نتیجه دولت فوق دچار کسری اعتماد سیاسی شهروندان خود باشد.
اهمیت اعتماد سیاسی
اعتماد سیاسی نسبت به یک دولت، کارکردهای فراوان و مهمی دارد به طوری که با تقویت و یا تضعیف اعتماد سیاسی در جامعه، دولت با تبعات محسوس و قابل توجه آن روبرو خواهد شد. به عنوان مثال دولت افغانستان که نیازمند تداوم حمایت دولتهای غربی است و ادامه حمایت آنها نیز در گرو اعتماد سیاسی مردم به دولت میباشد، باید با بسترسازی برای حضور گسترده مردم در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، اعتماد سیاسی مردم را به نمایش بگذارد. از طرفی وجود اعتماد سیاسی موجب اجرای بیشتر و بهتر قوانین و مقررات مصوب دولت خواهد شد و هزینه اقتصادی و اجتماعی اجرای مصوبات در کشور پایین خواهد بود. قطعا دولتی که برخوردار از اعتماد سیاسی گسترده نباشد و یا حتی محروم از اعتماد سیاسی اتباع خود باشد، در اجرای برنامهها و سیاستهای معطوف به جامعه با هزینهها و موانع اساسی و حتی شکست برنامههایش مواجه میشود. اینگونه دولتها مواجه با بحران نفوذ شده و در صورت عدم اهتمام به ترمیم پایههای اعتماد شهروندان مبتلا به بحران بزرگتر یعنی بحران مشروعیت میشوند و در سراشیبی سقوط قرار میگیرند. از این رو دولتهایی که نسبت به ثبات و کارآمدی خود حساسیت دارند بایستی همیشه نسبت به حفظ و افزایش اعتماد سیاسی شهروندان خود نیز حساسیت دوچندان داشته باشند.
نقش رسانهها
جوامع مدرن امروزی را بیش از هر چیز دیگری باید جوامع رسانه محور یا جوامع رسانه مرجع نام گذاری کرد. چون امروزه این رسانهها هستند که موضوع تفکر و گفتگوی روزمره مردم و نخبگان جامعه را تعیین میکنند و یا از لحاظ ذهنی توده مردم را جهت میدهند. یعنی به زبان سادهتر رسانهها مرجع بینش، نگرش و رفتار توده مردم شدهاند. توده مردم بیش از هر مرجع فرهنگی دیگر، الگوهای فکری و رفتاری خود را از رسانهها اخذ میکنند. با توجه به اهمیت رسانهها در جامعه، ذکر دو نکته لازم و ضروری است. اول: تعداد رسانهها در کشور در طی سالهای اخیر متکثر و چندگانه شدهاند و دوم: رسانههای موجود که هر روز در حال ازدیاد میباشند متنوع و گوناگون شدهاند. متکثر از آن جهت، دولتهایی که به طور سنتی کنترل انحصاری رسانه را در اختیار داشتند اکنون با توجه به پیشرفت فناوری ارتباطات و آزادی رسانهها، دیگر نمیتوانند انحصار رسانهای خود را اعمال نمایند. متنوع از آن نظر که در کنار ازدیاد شبکههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی مجازی نیز به عنوان رسانههای غیر رسمی در جامعه حضور نسبتا فعالی دارند و حاکمیت سنتی رسانههای چاپی و صوتی و تصویری سابق از بین رفته است.
این تحول عظیم باعث شده است گاه خبرهایی که رسانههای جمعی مانند تلویزیون به آن توجه نشان نمیدهند، ظرف چند ساعت به شیوههای غیر رسانهای و یا غیر رسمی همچون فیس بوک در سراسر شبکههای اجتماعی توزیع شود. از آنجایی که اکثریت مردم در چنین فضاهای غیر رسمی نیز حضور دارند لذا در این فضا جلب اعتماد مخاطب به سختی صورت خواهد گرفت و اعتماد به دست آمده نیز پایداری طولانی نخواهد داشت و باید دائما تقویت و بازتولید شود.
پس به طور کلی میتوان به این نکته مهم اشاره کرد که در جوامع امروزی، بار عمده تربیت سیاسی شهروندان و انتقال ارزشهای نظام سیاسی به مردم را رسانهها بر عهده دارند و از سوی دیگر رسانهها میتوانند با تقویت وحدت و انسجام ملی نقش محوری در ایجاد امنیت نرم در جامعه داشته باشند.
دیدگاه شما