صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضـرورت ارائـه خدمـات آموزشـی معـیاری و عـادلانه

-

ضـرورت ارائـه خدمـات آموزشـی معـیاری و عـادلانه

کشورهای جهان سوم در مقایسه با دیگر کشور ها، از لحاظ منابع طبیعی ممکن است حتی غنی تر باشد، اما از لحاظ منابع انسانی در حالت فقر شدید اجتماعی به سر می برد. همین فقر سرمایه ی انسانی باعث بدبختی های بی شمار، برای این کشور ها شده است. تنش های اجتماعی و گروهی برخاسته از این شرایط، همیشه جلوی بسیاری از فرصت های فراهم شده برای کشور های جهان سوم را به هدر داده است. دلیلش هم اینست که نیروهای انسانی مورد نیاز، برای کنترل و مدیریت فرصت های به وجود آمده اندک اند و وفاق جمعی نیز وجود ندارد.
بنا براین، کشور های جهان سوم به دلیل عدم توانایی در انسجام فکری و شکل گیری یک اراده واحد هرگز قدرت تصمیم گیری برای مدیریت وضعیت بهتر و همگانی را آن چنان که باید دارانیست. چه آنکه فکر مشترک براساس یک محور مشترک شکل می گیرد و موضوع تفاهم در اصل یک مقوله یک جانبه نمی تواند باشد. حقیقت اینست که تنها باور مشترک زمینه تفاهم مشترک را فراهم می سازد و تفاهم مشترک از شناخت مشترک به وجود می آید. در جامعه جهان سومی به دلیل عدم رشد سواد و آموزش، قدرت فکر و درک جمعی مردم به شدت در حالت ضعف قرار دارد و چیزی به نام تفاهم و اجماع عمومی کمتر شکل می گیرد. منشأ تمام بدبختی ها از همین جا شکل می گیرد و به صورت های مختلف پدیدار می گردد. تنش های زبانی، منطقوی، قومی و تباری بخشی از مشکلاتی اند که به دلیل عدم قدرت تفاهم و درک متقابل به وجود می آید و سرمنشأ تمام انحصار گرایی و دیگر پذیری می گردد.
این وضعیت ظرفیت رواداری اجتماعی را به شدت فرسایش می دهد و در آن جا که انحصار گرایی حتی اگر ممکن نباشد هم، از طریق مجراهای دیگری این امر تداوم می باید که تبعیض و فسادهای اداری بخشی از آن می تواند تلقی گردد.
کشور های جهان اول نیز در امتداد سیر تاریخی اش این وضعیت را به صورت بسیار ناگوار و تیره تر تجربه کرده اند ولی از آن به سلامت گذشته اند. اگر به مسیر تاریخ این کشور ها نظر بیندازیم، روشنایی از آن جا آغاز می گردد که خورشید دانش و دانایی طلوع کرده اند. هرجا که چراغ دانش خاموش شود، تاریکی جهل حکم فرما می شود و بیدادگری های اولیه تاریخ بر زندگی بشر مسلط می شود.
منازعات سیاسی در افغانستان از عدم درک درست و تحلیل منطقی پدیده های اجتماعی در افغانستان شکل می گیرد. برای رهایی از این وضعیت هیچ چاره ی به جز ارتقای سطح فکری جامعه وجود ندارد. اما در طول سال های گذشته متأسفانه به این امر مهم چندان توجه اساسی نشده است. حتی در برخی از شرایط  وزارت معارف کشور بعنوان وزارت کلیدی تعریف و یا شناخته نشده است.
البته اگر افغانستان را نسبت به گذشته تحلیل وضعیت داشته باشیم، تغییراتی چشم گیری را متوجه می شویم ولی مقایسه ی وضعیت به صورت عطف در گذشته چندان معیار علمی نیست و تنها برای ملموس ساختن شرایط برای مخاطب کاربرد دارد. معیار دقیق برای میزان پیشرفت همان شاخصه های هستند که توسط نهاد های معتبر از جمله سازمان ملل متحد اعلام می شود. اهداف توسعه پایدار ملل متحد در این قسمت یک معیار جهانی است که افغانستان نیز آن را امضا کرده و برای تطبیق و تحقق آن تا سال 2030 تعهد سپرده است. هدف چهارم توسعه پایدار ملل متحد عبارت است از «تضمین آموزش فراگیر و کیفی منصفانه و پیشبرد فرصت های آموزشی در تمام طول زندگی برای همه».
شاخصه های عینی تحقق این هدف اینست که  کشور های عضو می بایست شرایطی را فراهم سازد که همه دختران و پسران، تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه را رایگان، منصفانه و با کیفیت به اتمام برسانند و نابرابری های جنسیتی در آموزش دسترسی برابر به همه سطوح تحصیلی و آموزش فنی حرفه ای از میان برداشته شود. به نظر می رسد که این شاخصه ها آن چنان که باید در افغانستان تطبیق نشده است و برای تحقق آن راه های دراز و دشواری در پیش رو وجود دارد.
اما بازهم حکومت افغانستان در راستای تحقق این هدف گام های را برداشته است که امیدوار کننده است. طبق گزارش ها در سال گذشته تعداد شاگردان بیشتر از از 9.2 میلیون تن رسیده است که 39% آن را شاگردان دختر تشکیل می دادند که نسبت به سال های پس از سقوط طالبان یک وضعیت نسبتا مثبتی را نشان می دهد.
اما باید اذعان کرد که حکومت افغانستان در طول سال های گذشته در امر توسعه معارف ناکامی های غیر قابل گذشت را داشته است. بنا به ادعای حکومت افغانستانت ناامنی و جنگ از عمده ترین مشکلات معارف کشور می باشد که تا کنون بخش های وسیعی از کشور را از نعمت معارف محروم کرده است. بنا براین طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت، اولین و مهم ترین عامل این محرومیت هستند. هرچند که افراطیت و بنیاد گرایی طالبانی و بی بندوباری افراد مسلح غیر مسؤل تأثیر بس منفی و مخرب در رشد دانایی و آموزش در کشور داشته است ولی بایدگ فت که  ایجاد زمینه آموزش و آموزش با کیفیت دو مقوله مجزا و به هم پیوسته است.
در بسیاری از جا های دور افتاده کشور، طالبان و نیرو های افراطی برای آموزش معیاری معارفی هیچ زمینه ی را برای حکومت نمی دهد و این امر بزرگترین خسارت برای کشور است که پیامد منفی آن متوجه تمام کشور می گردد. چه آنکه شبکه های دهشت افکن وافراطی از میان همین مردم محروم از سواد و دانش سربازی گیری می کند.
اما با این هم، حکومت افغانستان برای آموزش با کیفیت و توسعه معارف حتی در جا های بسیار امن و طرفدار سواد و دانایی چندان موفق نبوده است. در بسیاری از نواحی شهری کابل و ولایات های آرام و دانش دوست، سالی های متمادی اند که کودکان با تمام ذوق و توان در جستجوی فراگیری سواد ودانایی می باشند و پس از چهار ده سال تاکنون در زیر آفتاب سوزان و سرمای آزار دهنده درس می خوانند و همچنان امیدوارند. از جانب حکومت افغانستان اما هیچ توجه جدی به این امر صورت نگرفته و چه بسا تبعیض های خیلی عریان به چشم می رسد که از دید تحلیل گران اجتماعی به دور نمانده است.
بنابر این می توان تبعیض های اجتماعی و تخطی از قانون در قراردادها و امور مالی و اداری را از جمله مانع  اصلی در فرا راه توسعه معارف در کشور عنوان کرد و توجه حکومت را به آن معطوف نمود. اما جای امیدواری است که سرانجام فساد های موجود و آمار های خیالی وزارت معارف باعث شد که حکومت افغانستان پس از مدتی برای بهبود وضعیت معارف، شورای عالی علمی و فرهنگی و منابع بشری را زیر نظر خود رئیس جمهور ایجاد کرد و کمیته علمی و فرهنگی و کمیته ملی سوادآموزی را برای اجرای ساختن تصمیمات این شورا، تأسیس کرد.حکومت افغانستان برای تحقق اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد امسال را سال حمایت از معارف کشور اعلام کرده و قریب به دو صد میلیون دالر را  نیز برای تطبیق این برنامه ملی در نظر گرفته است.

دیدگاه شما