صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تهدید برخوردهای دوگانه کشورهای همسایه در خصوص افغانستان

-

تهدید برخوردهای دوگانه کشورهای همسایه در خصوص افغانستان

بعد از سالها حضور نیروی های غربی در افغانستان و مشکلات و چالش هایی که هم اکنون با آن روبرو هستند اینک، اتهام «بازی دوگانه» بویژه  در مورد پاکستان و در بعضی موارد ( ایران) مطرح می شود. پاکستان همواره به گونه « نا خوش آیندی» از تراژیدی مردم افغانستان به نفع خود امتیاز گرفته است. این مطلب را تحلیل گران سیاسی همواره در گفتگو های تلویزیونی خود اشاره کرده اند. از سال ها قبل این موضوع موجب نگرانی جامعه جهانی بوده است، از جمله گزارشی را که پنتاگون «وزارت دفاع» آمریکا در دسامبر سال 2012 در رابطه با «پیشرفت امنیت و ثبات در افغانستان» نشر کرد، مداخلات پاکستان در امور افغانستان را به صورت مستند ثابت می نماید. این گزارش در 165 صفحه به نشر رسیده است و در آن از اسلام آباد به دلیل حمایت اش از شورشیان انتقاد شده است. در این گزارش تاکید شده، بهتر است پاکستان مبارزه برضد شورشیان را که تهدید جدی بر ضد امنیت اش می باشد از داخل این کشور آغاز نماید. این در حالی است که موجودیت تندروان در داخل پاکستان باعث جذب و تشویق طالبان افغانی شده است. آنها در مناطق مرزی افغانستان با پاکستان، مکان های امنی برای خود ساخته اند و همیشه از این مناطق حملات دهشت افگنی برضد افغانستان را رهبری می کنند. از سوی دیگر موضوعاتی که در گزارش پنتاگون مطرح شده است و رسانه های پاکستان خلاف آن را به نشر سپرده اند، وخیم تر شدن وضعیت امنیتی افغانستان است که  سبب گردید تا آمریکا و متحدینش در باره افغانستان به شکل محتاطانه برخورد کنند.
مشکل همسایه بودن دو کشور افغانستان و پاکستان؛ واقعیتی که هیچگاه جدی گرفته نشده است .
اگر روی دو نقطه متمرکز شویم از این دو موضوع کدامینش را پاکستان  «انتخاب» خواهد کرد:
باز گذاشتن مرز هایش
ضربه زدن به شورشیان
آنچه را می توان در قسمت دولت افغانستان خاطر نشان ساخت این است که  تا سال های اخیر هماهنگی میان نیروهای امنیتی افغانستان و ناتو تا زمان انتقال مسؤلیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای امنیتی و میان نیروهای مختلف امنیتی افغانستان در عملیات های نظامی وجود نداشت. بعد از شکست طالبان در اواخر سال 2001 این نیروها خواسته یا ناخواسته نتوانستند قادر به حفاظت از مرز مشترک پاکستان-افغانستان شوند. اما بعد از آن ارتش افغانستان، و نه عساکر ناتو، نتوانستند از افغانستان طوری حفاظت کنند که شورشیان نتوانند در این کشور پناهگاههای امن برای خود پیداکنند.
وقتی پاکستان با طالبان در مناطق وزیرستان و بخصوص باجور می جنگد، آنها منطقه را مؤقتا ترک گفته به مرز میان پاکستان و افغانستان پناه می گیرند و بعد از مدتی دوباره به جای اصلی شان برمی گردند. حالا بعد از سالها هنوز مرز مشترک افغانستان – پاکستان همه روزه محل عبور و مرور شورشیان می باشد. دولت پاکستان تا اکنون به صورت جدی در مقابل تندروان مذهبی که در این کشور حضور دارند موضع نگرفته است.
بنابر این، وقتی اتهام ها به یک طرف وارد شود و به آنها فرصت داده شود، همه از خودشان دفاع می کنند و طرف دیگر را مقصر می دانند و موضوعات را، به نفع خود تعبیر می کنند. از سوی دیگر، آنچه به صورت قومی و یا منطقه ای مطرح شود می تواند منبع تمام نفرت ها باشد. در زمان ریاست جمهوری جورج بوش، گفتگوی افغانها با آمریکاییان در مورد حضور شان در افغانستان، آنها بسیار سطحی و کوتاه مدت فکر کرده بودند و این موضوع سبب شد که روی القاعده تمرکز جدی صورت نگیرد؛ زیرا موضوع ساده به نظر می رسید، چون دولت جورج بوش افغانستان را به چشم کشور دوم می دید بخاطر این که، در سال 2002 موضوع عراق مورد شک و تردید قرار داشت. در جریان سالهای 2002/2003،مبارزه برای ثبات و آرامی افغانستان ،آهسته آهسته، به انزوا کشیده شد به این دلیل که نیروهای آمریکایی خود را برای مبارزه با صدام آماده می کردند. بعد از آن، کشورهای شرق نزدیک مثل پاکستان و افغانستان کمتر مورد توجه قرار گرفتند. البته اینجا آمریکا تصمیم گیرنده اصلی بود و آنها بودند که اولویت های مبارزه علیه تروریزم را برای خود انتخاب می کردند.
آنچه انتظار می رفت دولت بوش بعد از بر اندازی رژیم طالبان کار بازسازی را در افغانستان آغاز کند و مشکلات افغانستان را به صورت جدی پیگیری نموده و برای همیشه و به صورت اساسی از میان بردارد. اما آنها چانس تاریخی شان از دست دادند و همین است که وضعیت کشور روز به روز رو به وخامت گراییده است. اولویت دادن به عراق مشکلات افغانستان را افزایش داد. با وجود تمام فرصت ها پناه گاه های طالبان همچنان در افغانستان باقی ماند. در صورتی که به جای جنگ شکست خورده ی عراق؛ کارهای اعمار مجدد در افغانستان جدی گرفته می شد؛ امروز طالبان و گروه های شورشی دیگر به هیچ صورت قادر نبودند، تا از مناطق امن شان در پاکستان علیه افغانستان حملات تروریستی شان را راه اندازی کنند.
بنا براین بهتر بود پاکستان یک مبارزه هدفمند را اول در مقابل تروریستانی که به صورت آشکار امنیت این کشور را تهدید می کند آغاز می کرد. نیروهای پاکستان مثل دیگران همیشه: بهتر است در قدم اول یک درجه بندی از اولویت های شان داشته باشند. زیرا این کار می تواند به نیروی هایش نظم و دسپلین ببخشد و کار بزرگ را، با یک تعداد معدود نیروهایش انجام بدهد.
چگونه می توان بدون در نظر داشت ساختمان جیوپولتیک پاکستان این کشور را برای مبارزه با تمام شورشیان طالب به شمول طالبان افغانی بسیج کرد؟ چه ما خواسته باشیم و یا برعکس، ثبات و آرامش افغانستان  به نوعی در گرو فشارها بین هندوستان و پاکستان خواهد بود. آمریکایی ها و متحدین اش به این عقیده هستند تا راهی را انتخاب کنند که از این فشارها در امان باشند و زود تر به هدف خود برسند:غربی ها؛از راه های دیپلماتیک تلاش خواهند کرد تا پاکستان و هندوستان را به صورت جداگانه تحت کنترل داشته باشند و به آنها تفهیم کنند تا از افزایش تنش بر سر تقسیمات جغرافیایی شان دست بر دارند. به این اساس این موضوع سبب می شود تا پاکستان بیش از این نیروهایش را برای جنگ  آماده نکند. این گونه موضوعات  می توان تصمیمات کشورهای اروپایی و آمریکا را دریافت که چرا تلاش های شان در افغانستان نتیجه نداده است. اما از جانب دیگر میزان توجه و فشار ها به صورت عموم بر آسیای جنوبی به ویژه پاکستان و افغانستان مساویانه نیست،این می تواند خطر بزرگی برای جامعه جهانی باشد.
اتهامات وارده به پاکستان در بعضی موارد برای دفاع از مشکلات افغانستان بوده است؛ اما همواره نتیجه این اتهامات را مقامات در کابل و نیروهای همکار این کشور به صورت مساویانه پرداخته اند،آنها حقایق تلخ و مشکلات را که در مرز وجود دارد فراموش کرده اند: به صورت خاص داشتن( 2430 کیلو متر طول) مرز مشترک با پاکستان یک موضوع مهم است. این مرز یک قوم «پشتون» را که عنعنات مشترک دارند را از همدیگر جدا کرده است. برای این قوم مرز یا خط دیورند مسله مهم نیست. این موضوع به صورت غیر واقعی یک قبیله، فامیل و بعضی وقت ها یک قریه  را از هم جدا می سازد. آنها از زمان های دور بدینسو با یک دیگر پیوند های قومی، فامیلی داشته و داد ستد کرده اند. این مرز مسیر عبور و مرور شان بوده است.
کابل یا اسلام آباد، در عین زمانی که آرزو دارند از مرز به صورت جدی مراقبت صورت گیرد؛ ولی  هنوز در قسمت بستن و یا محافظت کردن از مرز مشترک شان مشکل دارند. برای این که این دو کشور همسایه بتوانند از مرز مشترک حفاظت کنند، نه تنها از نظر پولی ضربه خواهند خورد؛ بلکه حد اقل کار اعتمادی را که برای به وجود آوردن  اتحاد دو طرفه  موثربود آسیب می بیند. تحقیقات آمریکایی ها و کشور های غربی انجام داده است نشان می دهد که پاکستان و ایران دو همسایه همجوار افغانستان هیچ تلاشی نکرده اند تا یک فضای اعتماد و صلح در منطقه بر قرار شود و افغانستان بتواند با همسایه های خود رابطه نیک داشته باشد.
برای خاتمه دادن به اتهامات»بازی دو جانبه» که همواره در مقابل پاکستان مطرح شده است و بعضی مواقع ایران را نیز شامل می شود؛ مستندی از گفته های یک مسوول مهم شبکه جاسوسی پاکستان آی اس آی (ISI ) را نقل می کنیم وی می گوید:» کسی که در منطقه، بازی دوگانه را بلد نباشد احمقی بیش نیست». در نتیجه این بازی های دوگانه همسایه های افغانستان است که حالت تاسف بار امروزی کشور را به وجود آورده است.
تمام مسأله این است  که  کشور های منطقه، برعلاوه قدرت های غربی که در صحنه حضور دارند و به صورت غیر مستقیم کشور هایی که در منطقه نقش دارند؛ مثل چین و روسیه هرکدام به صورت جداگانه و کوتاه مدت نظر به خواست و علاقه خود به صورت جداگانه عمل می کنند. اما کسانی دیگر، بویژه مردم افغانستان و پاکستان هستند که باید قیمت  بازی های بزرگ آنها را بپردازند. جواب سوال به کلی روشن است. این که چگونه طالبان برعلاوه این که می توانند به تنهایی مقاومت کنند، برخی از خواسته های شان را نیز بر جامعه جهانی می قبولاند. علیرغم تضادهایی که میان گروه های شورشی وجود دارد؛ اما به صورت کلی آنها اهداف و خواسته های مشترک دارند و در بسیاری حالات با هم به صورت هماهنگ عمل می کنند و مشترکا به تلاش شان ادامه می دهند؛ اما چیزی که تا هنوز جای شان در سیاست های امنیتی خالی معلوم می شود این است که حکومت کمتر سیاست عمل بالمثل را در پیش گرفته است.
منبع :هو فینگتون پوست

دیدگاه شما