صفحه نخست » مقالات » سـاز و کارهای تحقق عدالت در جامعه
سـاز و کارهای تحقق عدالت در جامعه
- خسروشاهی
عدالت در لغت به معناي استقامت چيزي، مستقيم بودن، مساوات، داد، انصاف، حكم حق، ميزان و امر متعادل آمده است و در اصطلاح حدّ وسط ميان افراط و تفريط است، كه عبارت است از تعديل قوّۀ عمليّه و تهذيب آن كه از مهمترين فضائل اخلاقي است و بستر كمالات معرفي شده است.
عدالت اجتماعي؛ بُعد اجتماعي و سياسي عدل انساني و فردي و به عبارتي نمود عيني و مجسّم عدالت تامّ در درون جامعه و در مناسبات ارادي افراد بشر است كه مصاديق آن را در قالب كنشهاي اجتماعي، گروهي، تصويب و اجراي قوانين، ايجاد و ادارۀ نظامها و احزاب، مقررّات، خدمات، توزيع، مصرف، مشروعيّت نظامها، مشاركت مردمي، و غيره تجلي مييابد. اين باور همگاني وجود دارد كه روابط و مناسبات افراد و گروهها، قوانين و مقررّات جامعه و همچنين نهادهاي اجتماعي بايد عادلانه باشند. مقرّرات و الزامات اجتماعي آنگاه از مشروعيت برخوردارند، كه يا با عدالت انطباق داشته باشند و يا براساس آن بوجود آمده باشند و برمبناي آن نيز اجراء شوند. عدالت نه تنها در مورد فرد و كنش فردي؛ بلكه در مورد جمع و رفتار جمعي نيز معيار و ملاك است.
بنابراين مسأله قسط و عدل از ديرزمان اساسيترين مسألهها و مهمترين آرمان آدمي در كره خاكي بوده است و از موضوعاتي است كه هر انديشمندي آن را مورد توجه قرار داده است. عدالت فضيلتي است كه تحوّل جوامع بشري منوط به آن بوده است و اين فضيلت در وجود انسان به عنوان فرد، استقامت و اعتدال را ميآفريند و در جوامع بشري نيز مولد استقامت، برابري، اعتدال و آزادي است. فقدان اين عدالت در اجتماع باعث پيدايش تبعيض، ستم، فساد و عدم وفاق عمومي ميشود و چنين جامعهاي از فضيلت، وفاق و همبستگي فاصله ميگيرد و به سوي گسست و اضمحلال پيش ميرود.
اما نکته مهم این است که تکیه بر مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و ... هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع میشود كه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینههای اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بیتردید، آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار دارد اهتمام به تبیین یا بیان راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی است. صرف نظر از بیان مقدمات، اینک به موارد معین از سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی اشاره میگردد.
ـ برابری و مساوات:
برابری از مهمترین ابعاد و بلكه اصلیترین معنای عدالت است. معنای برابری این است كه همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند. به عبارتی، معنای مساوات این است كه هیچ ملاحظه شخصی در كار نباشد.برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود مییابد.
ـ قانونمندی:
قانون مجموعه مقرراتی است كه برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد. كارویژه اصلی قانون، تعیین شیوههای صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد میخواهد مطابق قانون رفتار كنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی میشود كه طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟
در پاسخ باید گفت كه هر قانونی توان چنین كاری را ندارد. قانون در صورتی تعادلبخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است كه منبع قانون، قانونگذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است كه قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود كه البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میكنند. زندگی اجتماعی انسانها دارای قوانین و مقرراتی است كه برای امكانپذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانین، عدالت و تخلف از آنها یا بیتفاوتی در برابر آنها، ظلم است.
ـ اعطای حقوق:
در این باره کوتاه سخن این که عدالت زمانی تحقق مییابد كه به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی كه حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذكر شده به معنای آن چیزی است كه باید باشدـ چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد ـ نه به معنای آن چه كه هست.هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد كه این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یكی از بزرگترین حقوقی كه افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بعد از عدالت اجتماعی، كارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذیصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و كمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است كه بر گردن اوست.
ـ توازن
توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیاری دارد. البته نه تنها به این معنا كه امكانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلكه علاوه بر آن، امكانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزی كه اجتماع لازم دارد، باید به اندازه كافی موجود باشد.
نكته دیگر در بحث توازن، این است كه امكانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ برای مثال، در جامعه كارهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و ... وجود دارد. اولاً: این كارها باید میان افراد تقسیم شود و ثانیاً: تقسیم كار باید به اندازه كافی و ضروری باشد و طبق نیازهای هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. از پیدایش شكاف طبقاتی و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویی، و طبقات فقیر و نیازمند در سوی دیگر جلوگیری میكند. توازن، مصلحت كل جامعه را تأمین میكند و به این مسئله توجه دارد كه توزیع نقشها و امكانات، بخشی، مقطعی و محدود نباشد، بلكه همه جانبه بوده و كلیه بخشها و افراد را در بر گیرد.
ـ وجود عدالت در كارگزاران
كوتاهترین و باصرفهترین راه برای دستیابی به عدالت اجتماعی، وجود انسانهای عادل و با تقوایی است كه نهاد آنان مزین به ملكه عدالت شده است و راه پر پیچ و خم نیل به عدالت جمعی را به دور از دغدغه شیوههای سازمانی و نهادمند پیچیده امروزی طی مینمایند.
عقیده به وجود عدالت در حاكم جامعه به عنوان مهمترین ركن اندیشههای سیاسی ، میتواند دلیلی دیگر برای طرح این مسئله باشد. مهمترین وظیفه حاكم عادل، رفع ظلم و جور از جامعه و رساندن مظلومان به حقوقشان میباشد.
سازو كارهای سیاسی :
مشاركت سیاسی روندی است كه طی آن، قدرت سیاسی میان افراد جامعه توزیع میگردد؛ به این معنا كه تمامی شهروندان از حق تصمیمگیری، ارزیابی، انتخاب و انتقاد بهرهمند میشوند. بنیاد نظری مشاركت بر این اصل استوار است كه حكومت از آنِ مردم و برای مردم و در جهت اعتقادات و خواستهها و منافع آنان است و بنابراین، این مردم هستند كه باید زمامدار امور باشند، ولی از آن جایی كه گردش امور و هدایت آن از سوی كلیه افراد ممكن نیست، تعدادی از شهروندان به نمایندگی از مردم هدایت امور را بر عهده میگیرند. اما همان گونه كه گفته شد انتخاب افراد، نظارت و ارزیابی، ارایه پیشنهاد و انتقاد از آنها و نیز تعیین اهداف نظام و جهتگیری كلی آن، از سوی مردم و با موافقت آنان و بر اساس نظام ارزشی آنان انجام میشود.
دیدگاه شما