صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شهید مزاری پیشاهنگ همبستگی و برابری درافغانستان

-

 شهید مزاری پیشاهنگ همبستگی و  برابری درافغانستان

تاریخ بشر مملو از فراز و نشیب ها، شکست و پیروزیها، تلخیها و شیرینیهای زیاد است و برای تبارز  قوا و استعدادهای نهفته ابناء بشر و ظهور رجال، نوابغ، قهرمانان و شخصیتهایی که در اثر قوت اراده، استحکام ایمان، دقت نظر، سعه صدر و برجستگیهای فکری و اخلاقی خود، جامعه بشری را از حضیض ذلت به اوج عزّت و سعادت رهبری میکنند و غالباً خود نیز در این راه قربانی میشوند و همچون شمع میسوزند اما محفل بشریت را روشن و گرم نگه میدارند.  پیامبران الهی، رهبران انقلابی، سرداران و قهرمانان ملی، همگی از این دسته هستند و در تاریخ هر قوم و ملتی غالباً میتوان تنی چند از آنان را مشاهده کرد که مورد احترام و تقدیس و تعظیم مردم خود بوده و هر کدام در عصر و زمان خود، عامل تحول و تحرک و مایه خیر و برکت و عنصر کنترل کننده آن جامعه بودهاند. که کشور ما از این امر مستثنی نبوده و شخصیت های بزرگ را در دل خود جاداده اند که نمونه بارز آن شهید وحدت ملی مزاری بزرگ است .
شهید وحدت ملی مزاری رفت، رسالت خود را انجام داد و این وظیفه وجدانهای بیدار تاریخ است که او را آنگونه که بود به آیندگان این نسل و قوم معرفی کنند.تاریخ آیینه ایست از فراز و فرودها و اوجها و افولها، اعتبار و هویت یک ملت را همانا تاریخ و پیشینه آن ملت می سازد.
شناساندن سیمای شهید وحدت ملی برای نسل نوین جامعه ما از اینرو حائز اهمیت است که امروز بیش از هر زمان دیگر جامعه ما نیازمند این است که خط و سیره شهیدان شاهد و دریادلان عرصه عدالت را بشناسند و با خط و مسیر فکری و اجتماعی اسلامی این قهرمانان همیشه حاضر آشنا شوند. 
شهید مزاری در عین حالی که در دوره جنگ سربرآورد، دارای منظومه فکری منسجم و انسانی بود که می توان مهم ترین شاخصه های فکری او را به شکل زیر ترسیم کرد:
برادری و برابری
اینکه ما مزاری را تحت عنوان رهبر یک حزب و یا یک قوم محصور کنیم اشتباه است، مزاری دغدغه تمام ملیتهای محروم و مستضعف را داشت، او هدفش دفاع از حقوق مظلومان و از انحصار درآوردن قدرت سیاسی در کشور و درمرحله بعد صدورافکار عدالت خواهانه به منطقه بود. زمانی که همگی بدنبال تقسیم مناصب و چوکی های حکومتی به رقابت و مقابله برخاسته بودند و دست از پا نمی شناختند، بازهم این مزاری بود که مسئله تشکیل حکومت مردمی با قاعده وسیع ملی و مشارکت متناسب و موزون همه مردم افغانستان و ملیت های مظلوم افغانستان را سرداد. مزاری بجای اینکه به مسند بیندیشد، بجای اینکه به قدرت بیندیشد، بجای اینکه به بهره گیری از فرصتهای بدست آمده بیندیشد، سخن ازحق و عدالت گفت، سخن از برادری اسلامی و برابری انسانی مردم مسلمان افغانستان گفت و سخن از مشارکت همه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی شان گفت، سخن از شکستن انحصار قدرت در دست یک قوم و یک طایفه و یک قبیله گفت، او تنها برای هزاره سخن نگفت، او تنها سخن شیعه دردمند و مظلوم را فریاد نکرد، بلکه سخن همه مظلومین و محرومین افغانستان و سخن همه اقوام همیشه در بند افغانستان را گفت و از دل همه آنها حرف زد. مزاری تنها به مظلومیت ممتد و مضاعف یک قوم نپرداخت بلکه به همه مظلومین و ستمدیدگان و پابرهنگان افغانستان عشق می ورزید و برای همه آنها می تپید. او می گفت بعد از آنکه در جهاد مسلحانه همگی شرکت کردیم، همگی شهید دادند، همگی اسیر دادند، همگی خانه شان ویران شد، همگی آواره شدند و همگی سهم گرفتند، اکنون نیز همگی باید بکوشیم تا برادرانه کشورمان را آباد سازیم او بر خلاف دیگر رهبران سیاسی جهادی آن دوران بیش از همه سعی داشت تا با تربیت نیروهای فرهنگی فضای غبارآلوده سالهای تیره را به روشنی و طلوعی دوباره رهنمون سازد. رویکردها و تلاشهای پیگیرانه پیرطریق عدالت در تاسیس و انتشار مجلات و هفته نامه ها و روزنامه ها شاهدی بر این مدعاست که او نه تنها جنگ سالار و جنگ دوست نبود؛ بلکه بدنبال راهی مدبرانه و بدور از خشونت برای حل معضلات جامعه آن روزگاران می گشت. مصاحبه ها و سخنرانی های این رهبر عدالت پیشه حاکی از این است که او همواره می کوشید تا بجای جنگ مسلحانه مشکلات را پای میز مذاکره حل کند. راه حل های کارامد و مدبرانه شهید مزاری برای حل مناقشات پس از خروج نیروهای روسی می تواند نقطه عطفی در اندیشه های این مرد تکرارنشدنی باشد. به گواه تاریخ شهید استاد مزاری الگویی تمام نما برای تمامی عدالت مداران و عدالت دوستان عصر خویش بود، او نه تنها بدنبال احیای هویت خود و قبیله خود نبود، بلکه می خواست دیگر حقی از هیچ مظلومی غصب نشود، هیچ کس به واسطه رنگ و جنسیت و تیره و نژادش کتمان نشود.
کثرتگرایی دینی و مذهبی
یکی از عناصر بحران هویت ملی کشور ما، همانا نبود پلورالیزم و یا کثرتگرایی دینی و مذهبی در افغانستان بوده که نه تنها زمینه های تشدید عصبیت های نوینی مذهبی را به ضرر همبستگی دینی مذهبی در بین مردمان محکوم کشور ایجاد نموده بود، بلکه از دین هم به عنوان یک حربه سیاسی در برابر حریفان، منتقدین درباره دیگر اندیشان، آزادیخواهان، دموکراتان، ترقی جویان و ملی گرایان مدنیت خواه هم استفاده صورت می گرفت.حتا در قوانین اساسی  برخی از شاهان و رؤسای جمهور افغانستان نیز کثرتگرایی دینی و مذهبی کاملا ممنوع قرار داده شده بود. مشخصا شعیان و به خصوص هزاره های شیعه های دوازده امامی و اسماعلیه طبق قانون اساسی زمامداران وقت از آزادی و ادای امور مذهبی شان محروم بودند. شیعیان مجبور بودند که امورات مذهبی خودها را با «تقیه» شدید و احتیاط آمیز در منازل و حتا در زیرخانه ها دوراز انظار عوامل دولتی با صد ها ترس و لرز انجام دهند. حتا غیر مسلمانان کشور ما از آزادی دینی و مذهبی خودها برخوردار بودند که بازهم قابل قدر بود. اما اینکه فقط شیعیان از حق آزادی مذهبی خویش محروم بودند، بیانگر یک استبداد ویژه یی دربرابر شیعیان بود که این سیاست ظالمانه حکام مستبد و انحصارگر افغانستان، زمینه های همبستگی مذهبی را میان مسلمان کشور نیز خدشه پذیر نمودند.
تساوی حقوق زنان با مردان
در قانون اساسی پیشنهادی دولت اسلامی مجاهدین دههء هفتاد خورشیدی آمده است که «زن» رئیس جمهورافغانستان شده نمی تواند. استاد مزاری بازهم این ماده قانون اساسی دولت حاکم وقت را رد نمود و آنرا در تضاد کامل با ارزش های پسندیده دینی، مدنی، نهادهای پذیرفته شده یی حقوق بین المللی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضد مصالح ملی مردم افغانستان ارزیابی نمود. استاد مزاری در جوار بحران هویت ملی کشور،از نقض کرامت انسانی زنان و تضییع حقوق آنان در متن جامعه نهایت رنج می کشید. استاد به این باور بود که بدون تساوی حقوق زنان در تمام نهادهای نظام اجتماعی جامعه با مردان، ناممکن است که بحران هویت ملی افغانستان در دستور حل قرارگیرد.استاد مزاری می گفت که زنان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در کلیه نهادی اجتماعی سیاسی جامعه و حتا در مقام ریاسست جمهوری را نیز دارند که باید عملا از آن بهره مند گردند. درهمین راستا بود که استاد مزاری، به تعداد دوازده نفر از شخصیت های مختلف زن را به حیث عضو شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی افغانستان شامل نمود و در صفوف پایین این حزب زنان دیگری هم کم نبودند.  در حالیکه در کدرهای رهبری احزاب دیگری مجاهدین نه تنها از حضور زنان خبری نبود، بلکه یک فرهنگ و تفکر «زن ستیزی» در میان آنها کاملا حاکم بود. استاد عبدالعلی مزاری از آغاز جهاد تا به قدرت رسیدن مجاهدین در دههء هفتاد خورشیدی عدالت اجتماعی، برابری، کثرتگرایی دینی، مذهبی، تساوی حقوق زنان بامردان، مشارکت ملی مردم را در بافت سیاسی اجتماعی افغانستان مطالبه می نمود. وقتی که مجاهدین برای تشکیل دولت تصمیم گرفتند؛ استاد مزاری بناء بر مسؤلیت های انسانی، دینی و ملی خویش مسأله مشارکت ملی اقوام را به صورت عادلانه و با شعاع وجودی آنها در حاکمیت سیاسی افغانستان مطرح کرد. اما افسوس که عمر کوتاه این آفتاب عالمگیر مجال تشعشع افکار تابان و اندیشه های خالصانه و خداجویانه اش را نداد، و او بسیار زودتر از آنچه تصور شود از میان ما پرگشید امروز مزاری در بین ما نیست، اما راه مزاری، خط مزاری و آرمان بلند مزاری زنده است و برای همیشه زنده خواهد ماند. جاویدان باد نام و یاد مزاری (شهید وحدت ملی) و همسنگران و یاران وفادارش شهید جنرال سیدعلی علوی، شهید ابوذر غزنوی، شهید اخلاصی، شهید جعفری، شهید جان محمد ترکمنی و شهید ابراهیمی که با رفتن عاشقانه شان در امتداد خط سرخ شهادت بر بلندای تاریخ برای تمام نسلهای دیروز و امروز و فردا افتخار آفریدند. 

دیدگاه شما