صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فُقدان فرهنگِ گفتمانِ زنان افغانستان

-

فُقدان فرهنگِ گفتمانِ زنان افغانستان

افغانستان کشوریست که بیشتر از سه سده از تاریخِ خویش با جریانها و تحولات گوناگون روبرو بوده است. در تمامی این دورههای تاریخی؛ جریانها و حرکتهای روشنگری در این کشور  با فرازها و فرودها، گسست مقابل بوده است. توجه نکردن به بُعد فرهنگی(نرم افزاری) متناسب با شرایط زمانی- مکانی در هر دورهیی باعث گردیده است که بسیاری از روندها و جریانهای روشنگری/فکری در این کشور با شکست مواجه گردد. یکی از این جریانها و پدیدهها در کشور، روند دادخواهی زنان افغانستان بعد از ظهور دموکراسی در کشور میباشد. جریان مبارزات زنان افغانستان بعد از یکنیم دهه تا اکنون با مشکلات و پدیدهایی روبروست که مانند بعضی از جریانهای روشنفکری در کشور به علت نبود قرائت مشخص از روند دادخواهیشان(فمینیسم)همچنان در حلقهی تکرار خشونت و تبعیض علیه زنان قرار دارد و نیاز است که روایت حقیقی را از روایت مصنوعی/ کاذب تفکیک کرد. در این متن کوشش صورت گرفته است بگونهی فرهنگی(نرم افزاری) روند دادخواهی زنان افغانستان بعد از یکنیمدهه مورد بررسی قرار گیرد.
بعد از ایجاد حکومت انتقالی، جریان دادخواهی برابری زنان در کشور مانند بسیاری از پدیدهها و جریانها جوان و نوظهور بود. جریان روند دادخواهی(فمینیسم) در کشور توسط بانوانِ افغانستان یک پدیدهی نسبتاً جدید و نوظهوری بود که جامهی سُنتی و مرد سالار افغانستان با این پدیده بصورت جدی برای اولین بار روبرو میشد. روند دادخواهی زنانِ افغانستانی برای جامعه و مرد سُنتی کشور به علت جنگ های مدید و دوری از گفتمانهای روزِ علمی/فکری جهان، بدلیل دیدگاه سُنتی و روایتِ ناقص العقل بودن زن در فرهنگ کشور یک پدیدهی وارداتی و بیگانهیی بود که به علت نداشتن تعریفِ متناسب با شرایط و حساسیتهای سُنتی این جریان برای مرد افغانستانی با نگرانیهای متعددی به همراه بود. عمدهترین نگرانی جامعهی مرد سالار افغانستان نگرش شریعتمحوری که بود اساس آن را قرائت سُنتی از دین تشکیل میداد و جامعهی مرد سالار افغانستان را نگران میساخت تا زن افغانستانی وسیلهیی برای شی و ابزار شدن قرار نگیرد. کالایی شدن زن افغانستانی به عنوان ابزاری در خدمت سرمایه و خارج شدن زن از حیطهی کنترول مرد در محیط خانواده و جامعه، سوء استفادههای جنسی از زن در محیطِ مرد سالار کشور، از نگرانیهایی بود که مرد افغانستانی را از حمایتِ روند دادخواهی(فمینیسم) زنانِ کشور باز میداشت. نگرانی جامعهی مرد سالار افغانستان از موارد مذکور بصورت کلی باعث گردیدهاست که از روند حقخواهی/ دادخواهی زنان در کشور حمایت حقیقی/عملی صورت نگیرد و از این روند بصورت ظاهری و تفننی از آوان ظهورِ روند دادخواهیزنان(فمینیسم) تا اکنون تجلیل و گرامیداشت صورت گیرد. یکی از دلایل اساسی از  تحت حمایت قرار نگرفتن جریان مبارزاتی جامعهی زنان افغانستان، مشخص نبودن چهار چوب فکری/ حق خواهی جریان بعد از سال 2001 تا اکنون میتواند باشد و این عمل باعث شدهاست که هیچگونه رشد چشمگیر و درونگرا این جریان با خود به همراه نداشته باشد و شاهد نوعی گفتمانِ تکرار و برگشت به مبانی و خواستههای ابتدایی سالهای نخست و شعارهای میان تهی تا اکنون باشیم.
سطح آگاهی پایین،اطلاع رسانی ضعیف و نبود زبان مشترک برای رسیدن به خواستهها و آرمانهای انسانی زنان افغانستان، برخورد سطحی بعضی از نهادهای حامیان زنان با روند دادخواهی زنانِ افغانستان(فمینیسم) از عواملی است که باعث گردیده است که این جریان در طی یکنیم دهه به نتایج عالی دست نیابد و رفتار سُنتی مرد افغانستان به رفتار انسانی با جامعهی زنان افغانستان مبدل نگردد. برای رشد و تعالی رفتار انسانی، برابری جنسیتی با زنانِ افغانستان نیاز است که از سوی نهادها و حامیان زنانِ افغانستان زبان مشترک در راه رسیدن به آرمانها و خواستههای انسانی تلاش صورت گیرد. زن افغانستانی برای رسیدن به پیروزی نیاز دارد که در قدم نخست تعریف دقیقی از جریان مبارزاتیشان برای رسیدن به حقوق و مطالبات، مشخص و مرزبندی کنند. با جامعهی سُنتی و مذهبی افغانستان نمیتوان با گفتمان حاکم در تمدن پَسامُدرن از قبیل مالکیت بر بدن، حق طلاق و غیره  به مبارزه و دادخواهی برخاست. فرهنگ و جامعه سُنتی افغانستان دارای کاستی ها و چالشهاییست که بسیاری از مفاهیم در این فرهنگ تا اکنون به دلیل توجه نکردن به بُعد فعالیتهای فرهنگی( نرم افزاری) تابو میباشند و نیاز دارد که از مسیر فرهنگی روند مبارزاتی زنان افغانستان عبور کند تا فرهنگِ رفتار انسانی/ اخلاقی در برابر زنان در محیط خانواده وکار، جامعه بوجود آید. از دادن شعارهای بیپایه و بیاساس برای عقیم نماندن این روند جلوگیری نمود تا بتوان بصـورت تدریجی حمایت واقـعی از میان مردان افغانستان از این جریان خلق نمود. با اتحاد و توافق نظر در ریشههای بنیادی – فرهنگی میتوان در برابر بسیاری از عُرفهای ناپسندِ غیر اخلاقی ایستادهگی نمود و به نتایج عالیتر رسید.
با رشد تدریجیِ فرهنگ درکشور توام با ارتقاء ظرفیت زنان در حوزههای گوناگون مانند آموزشی، شغلی، اقتصادی و غیره...  مشخص نمودن چهارچوب فکری-مبارزاتی زنانِ افغانستان از روند دادخواهیشان یکی از مهمترین روشهاییست که میتواند حمایت همه جانبه مردان را به همراه داشته باشد. در اخیر بر همهی نهادهای حامیانِ زنان افغانستان نیاز است که برای رسیدن به جامعهی انسانی عاری از تبعیض جنیستی – حقوق مساوی و برابر با مردان باید مسیر و راهکارهای فرهنگی، توسعه درونگرا مبنی بر ارزشهای سُنتی کشور توجه شود و بر این اساس روند دادخواهی زنانِ افغانستان را تعیین و مشخص نمود. به همین ملحوظ است با فرهنگ سازی بطرف انسانی ساختن رفتار در خانواده و محیط، اجتماع با جامعهی زنانِ کشور تعلیم و تمرین انجام شود. از فرهنگِ تجلیلگرایی بطرف فرهنگِ گفتمانگرایی- انسانگرایی برای جلوگیری از خشونت و تبعیض علیه زنان بسوی جلبِ حمایت جامعهی سُنتی کشور و رسیدن به جامعهی انسانی تلاش پیوسته و مستمر فرهنگی صورت گیرد.         

دیدگاه شما