صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

قدرت بُرنده؛ مفهومی جدید در روابط بین ‌الملل!

-

 قدرت بُرنده؛ مفهومی جدید در روابط بین ‌الملل!

در ماههای اخیر، اصطلاحی جدید توجه کارشناسان و صاحبنظران سیاسی امریکا را به خود جلب کرده است: «قدرت بُرنده» (Sharp Power ) این مفهوم برساختهشده نه تنها همچون یک مفهوم مشروع و قاعدهمند در مباحث روابط بینالمللی استفاده میشود، بلکه گفته میشود که این مفهوم بگونۀ سریع در حال بیمعنا و تهی ساختن اصطلاحات ابداع شده بعد از جنگ سرد؛ از جمله اصطلاحاتی؛ چون «قدرت سخت»، «قدرت نرم» و «قدرت هوشمند» است. بنیاد خیریه ملی برای دیموکراسی در گزارش ماه دسمبر سال 2017 خود، ضمن فراخوان برای تجدید نظر در مورد مفهوم «قدرت هوشمند»، چنین استدلال میکند که «اصطلاحات و مفاهیمی که از زمان جنگ سرد به این سو مورد استفاده بوده‌‌اند، به نظر میرسد که دیگر برای توضیح وضعیت معاصر کفایت نمیکنند.»
به آن عدۀ نهچندان خوشبین باید متذکر شد که «قدرت برنده» میتواند ترکیبی از «قدرت سخت» و «قدرت نرم» یا زیر مجموعۀ یکی از آنها باشد. به آن عدۀ که اهمیتی چندانی به این مفهوم جدید نمیدهند باید گفت که مفهوم مذکور معادل یک مفهوم مشروع و قاعدهمند علوم سیاسی نیست، بلکه صرفاً ابزاری است برای جنگ اطلاعاتیکه از سوی جامعه دانشگاهی انگیزهمند غرب در مقابل ظهور چین و روسیه بهعنوان قدرتهای تأثیرگذار راهاندازی شده است.
مفهوم قدرت بُرنده برای اولین بار از سوی کریستوفر واکر و جیسیکا لودویگ در مقالهای تحت عنوان «معنای قدرت برنده: چگونه دولتهای اقتدارگرا اعمال نفوذ میکنند» در 16 نومبر 2017 استفاده شد. این مقاله نخست تعریف جوزیف نای از قدرت سخت و نرم را بیان میکند تا مفهوم قدرت برنده را تبیین کند. در این مقاله ذکر شده که قدرت سخت در نزد نای به معنای قدرتی است که بر زور و اجبار متکی بوده و عمدتاً یکی از عملکردها یا بروندادهای توان نظامی و اقتصادی یک کشور از طریق تهدید یا تطمیع است. بر عکس آن، قدرت نرم «بر جاذبهای متکی است که ناشی از جذبۀ مثبت فرهنگی، آرمانها، سیاستها و جامعه مدنی مستقل و فعال یک کشور است.» بنابراین، منبع قدرت نرم عبارت است از دیپلوماسی، ارتباطات استراتیژیک، کمکهای خارجی، فعالیت مدنی، بازسازی اقتصادی و توسعه، و عناصر فرهنگی مانند هنر، ادبیات، موسیقی، سینما، طراحی، مد و فیشن و حتی غذا.
از سوی دیگر، قدرت هوشمند؛ محصول همآمیزی محتاطانۀ قدرت سخت و نرم بهمنظور رسیدن به اهداف سیاسی در یک کشور یا مجموعهای از کشورها است و به رویکردی اشاره دارد مبنی بر این که «یک کشور به ضرورت داشتن بازوی نظامی قوی تأکید میکند، اما در راستای ایجاد اتحادها، شراکتها، و نهادها در تمامی سطوح سرمایه گذاری میکند تا نفوذ خود را بگستراند و برای عمل خود مشروعیت ایجاد کند.»
در ماههای اخیر برخی از صاحب نظران علوم سیاسی از رونما شدن وضعیت جدید و متفاوت در دینامیک قدرت  در روابط بینالملل خبر دادند. آنها این تحول در دینامیک قدرت را «قدرت برنده» توصیف کردند. به نظر این اکادمسینها، دولتهای اقتدارگرا؛ مانند روسیه و چین از تکنیکهایی برای نفوذ استفاده میکنند که نه میتوان آنها را تکنیکهای «سخت» یعنی اجبارگونه نامید و نه میتوان آنها را تکنیکهای «نرم» نامید؛ زیرا نه اقناع کننده است و نه مسالمت‌‌آمیز. در حقیقت، تلاش این دسته از دولتها به هیچ وجه جذب و اقناع برای پذیرش خواستههای شان نیست؛ بلکه هدف آنها منحرف کردن و دستکاری اذهان شهروندان کشور یا کشورهای هدف است. اخیراً، مجله اکونومیست در مقالهای، قدرت برنده را چنین تعریف کرده است: قدرتی که بر«درون واژگونی، زورگویی و فشار» متکی است و با استفاده از این تکنیکها «دولتهای هدف را تشویق به خودسانسوری میکند.»
به نظر طرفداران این مفهوم جدید، برخی از کشورها به «فضای سیاسی و معلوماتی/اطلاعاتی کشورهای هدف رخنه (pierce )، نفوذ (penetrate ) و یا رسوخ (perforate ) میکنند» بنابراین، روش تأثیرگذاری آنها نه «نرم» است و نه «سخت»، بلکه «بُرنده» است. این صاحب¬نظران، بگونۀ مشخص چین و روسیه را به استفاده از «قدرت برنده» برای تأمین منافع ملی خود در عرصۀ بینالملل متهم میکنند.
استدلال ارائه شده این است که رژیم¬های اقتدارگرا از آزادیهای موجود در کشورهای غربی برای تبلیغ و پروپاگندا در مورد افکار و دیدگاههای حزبی و غیرلیبرالی خود سوء استفاده می¬کنند. طرح کنندگان این مفهوم چین و روسیه را متهم میکنند که نهادهای رسانهای و شبکههای تلویزیونی جهانی را راهاندازی کردهاند تا اخبار را دستکاری کنند و مراکز آموزشی و فرهنگی را در خارج از مرزهای خود ایجاد کردهاند تا «دیدگاهها را در انحصار خود بگیرند، دیدگاه¬ها و اندیشه¬های آلترناتیو را سرکوب کنند، و نهادهای همکار و شریک را استعمار کنند.» افزون براین، گفته میشود که کشورهای معینی بر سیاسیون مهم و کلیدی در غرب اعمال نفوذ می¬کنند یا به احزاب سیاسی کمک مالی میکنند تا در رهبری و سیاست آن کشور تغییر بیاورند.
چین، کلیت این بحث را زیر سوال برده و اتهام استفاده از «قدرت برنده» توسط این کشور را «غیرمسوولانه و پارانوئید» خوانده است. این کشور چنین اتهام¬ها را نشانهای از ناراحتی و عصانیت قدرتهای بزرگ از نفوذ و تأثیرگذاری رو به رشد این کشور در عرصۀ بینالمللی میداند. اما جوزف نای مدعی است که یکی از بزرگترین¬ خطرهای قدرت برنده این است که ممکن است رژیمهای دیموکراتیک نیز به استفاده از ابزارهای برندۀ رژیم-های اقتدارگرا وسوسه شود و بازبودن و رویکرد نرم خود را که از نظر او از داشتههای حیاتی رژیمهای دیموکراتیک است، از دست بدهند.
عدۀ دیگر به این باوراند که قدرت برنده و تیکنیک¬های جنگ اطلاعاتی از ابتکارات یا ابزارهای منحصر به فرد چین یا روسیه نیست، بلکه سازمانها و نهادهای اطلاعاتی و استخباراتی کشورهای مختلف به¬شمول کشورهای دیموکراتیک از این ابزارها و تیکنیکها (مخصوصاً جاسوسی و دستکاری) از قدیم الایام استفاده می¬کردهاند.

دیدگاه شما