صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چندوچونی دربارۀ واگذاری مدیریت ترافیک شهر کابل به شاروالی

-

چندوچونی دربارۀ واگذاری مدیریت ترافیک شهر کابل به شاروالی

کابل، شهری چون خطوط کج و پیچ روی کاغذ با یک پنسل بدرنگ با نمایی پر از آلودگی هوا بهاندازۀ زور ویرانگری چرنوبیل، سیستم ترافیکیای مانند قُوش شدن چند گوسفند در یک باریکۀ راه در یک کوهبند دورافتاده، خانهسازیهای خودسر مانند قارچ سمی، نبود آب آشامیدنی درست، نداشتن ایستگاههای موترهای خطی، نبود کانالیزاسیون شهری، موترهای دودزای کهنه و کتر و از رده خارج آورده شده از دیگر کشورها، دودکشهای پر از دود زغال و چوب و پلاستیک، رمههایی یله در خیابانهای شهر، گداهای رنگرنگی که بیدرنگ پای پیچ رهگذران میشوند، سد معبرهای لجوج و قانونگریز، پولیس ترافیک خاک خورده و سیلی خورده، رانندگان قانونگریز و...
کابل، در چنین دشواری گرفتار است، دشواریای مانند بلای هفت که هر سر آن بسته بهدشواری دیگری بند است. کابلِ دوستداشتنی، بیگمان درماندهترین شهری است در شمار شهرهای جهان که نشان سیلی بر روی و رخسار دارد؛ وگرنه این شهر با ساختار زیبای و آب و هوایی که دارد، یکی از بهترین شهرهای جهان میشد که افسوس نشده است.
کابل، شهری با نزدیک ۴ میلیون آدم و نزدیک ۵۰۰ هزار موتر، چون قوطی پلته یا شاد زنبور، کجای گسترۀ دنیای خاکی شاد زنبوری این چنینی سراغ دارید؟ ندارید. باور کنیم که شاید در «قوطی عطار» نیز چنین شاد زنبوری که هر دم نیش زهرآگین به جان و روان آدمها فرو کند سراغ نداریم؛ بهجز کابل، شهر سیلی خوردۀ ما.
همین شهر با این سرشت خوب ولی سیلی خورده، چند ماه پیش در یک دگرگونی مدیریتی قرار گرفته است. شاید همه شنیده باشیم که به تاریخ هشتم عقرب سال روان با امضای تفاهمنامهای میان وزارت داخله، وزارت شهرسازی و شهرداری کابل، «مدیریت ترافیک شهر» کابل رسماً به شهرداری کابل واگذار شده است.
اکنون این پرسش را با یکدیگر سنجش کنیم و دیدگاههای خود را با هم دیگر در میان بگذاریم تا دیده شود مدیریت ترافیک کابل در این دگردیسی چه راهی را خواهد پیمود؟
نخست بهتر است تا نگاهی گذرا به فهرست برنامۀ شاروالی کابل دربارۀ مدیریت ترافیک بیندازیم. شاروالی کابل پس از به دست گرفتن مدیریت ترافیک شهر به آگاهی همگانی رسانیده است که «اکنون با دست بازتری وضعیت این شهر را سروسامان خواهد داد.»  بهراستی این «دست بازتر تا کجا مثمر و مؤثر خواهد بود»! همچنین شاروالی کابل در راستای همین انگیزه در تویتر خودش یک بسته (پکیج) از برنامههای مدیریتی خود را دربارۀ مدیریت ترافیک شهر کابل چنین تویت کرده است: «با انتقال مدیریت ترافیک شهر به شاروالی کابل، برنامههای عملی بهمنظور کاهش ازدحام ترافیک روی جاده، بالا بردن ظرفیت ادارۀ ترافیک کابل، الکترونیزه ساختن پروسههای اداری ترافیک از سوی ادارۀ شاروالی کابل طرحریزی و در حال تطبیق است.»
اکنون بهاصطلاح، «توپ مدیریت شهری پایتخت، کابل دوستداشتنی، در میدان شاروالی کابل افتاده است» دیده شود که شاروالی کابل، چگونه بر غول هفتسر و هیولای بدریخت نبود سیستم شهری کابل چیره خواهد شد؟ آیا بهراستی و درستی شاروالی شاخهای این غول بدریخت و بدقواره را خواهد شکست یا نه در برابر غول بد نمای و نابهنجار بی سیستمی کابل، شهر سیلی خورده، بر زمین خواهد افتاد.
البته گفتنی است که بر شالودۀ تفاهمنامۀ بین شاروالی و وزارت شهرسازی و وزارت داخله تنها مسئولیت خدماتی ترافیک کابل به شاروالی واگذار شده است. همچنین افزود بر واگذاری مسئولیت خدماتی ترافیک به شاروالی، یک شورای مشترک از شاروالی، وزارت ترانسپورت و پلیس کابل مدیریت ترافیک را نظارت خواهد کرد تا کارها به شیوۀ نیک و درست انجام شود. افزون بر شورای نظارتی، یک کمیتۀ فنی/ تخنیکی نیز مدیریت شهری ترافیک را کمک خواهد کرد. کمیتهای که از اداراتی چون وزارت امور داخله، وزارت مالیه، وزارت اقتصاد، ادارۀ مستقل ارگانهای محلی و شاروالی کابل به ریاست وزارت عدلیه جور شده است تا کار فنی و تخنیکی مدیریت شهری را به دوش بگیرد. امید است که بار گران، سنگینی نکند و از روی دوشهای خسته ادارات نامبرده نیفتد.
افزود بر بستۀ کاری شاروالی کابل که در بالا گفته شد، شاروالی بخشی از برنامهها و دستور کاری خودش را به گونۀ زیر به آگاهی مردم رسانیده است:
۱. تنظیم مسیرهای عبور موترها و تنظیم سیستم منظم ترافیک شهری؛
۲. ایجاد سهولتهای زیادی برای شهروندان کابل از جمله صدور جواز رانندگی و مجوز تردد موترها بهصورت الکترونیکی؛
۳. برنامه برای کاهش ترافیک سنگین؛
۴. جمع کردن دستفروشان از گسترۀ شهر در گام نخست؛
۵. تنظیم سیستم ترافیک در چهارراهها؛
۶. ایجاد مسیرهای مشخص برای موترها؛
۷. ایجاد ایستگاههایی ترافیک شهری برای کاهش ترافیک؛
۸. برنامههای بلند مدت و کوتاه مدت مانند فعالسازی سیستم حمل و نقل شهری، خط ویژه بایسکل، بهبود پیادهروها؛
۹. تجهیز شهر با کمرههای لباس و مکانیاب از سوی پولیس ترافیک کابل؛
۱۰.ایجاد یک مرکز کنترل ترافیک؛
۱۱.جریمههای الکترونیکی رانندگان؛
و...
اکنون که یک نگاه گذرا و فراگیر به بخشی از فهرست برنامههای کاری شاروالی کابل جهت روشنایی سخن انداختیم، اگر به گفته مردم کمی «کج بنشینیم و راست بگوییم» شاروالی روی تیغۀ تیز و سمی نشسته است؛ زیرا با این مردمی که دور از آداب اجتماعی، فرهنگ شهری، اخلاق شهروندی و تربیت اخلاقی است، دشوار خواهد بود تا برنامههای خود را کاربردی بسازد؛ ولی از سویی هیچ آهنی نیست که کج نشود. همین مردمی که بیشتر تلاششان بر بیقانونی و فرار از حاکمیت قانون است، باور داشته باشیم که به کمک سیستم، این مردم را به راه خواهد آورد.
اگرچند ریشۀ دشواریهای مدیریت ترافیک ریشۀ تاریخی است؛ زیرا که معمار شهر با کم اندیشی کابل را به سرنوشت کنونی دچار ساخته است که از نقشۀ شهری بودن بیرون باشد؛ ولی بهراستی هرگاه فولاد را در کوره بیندازیم، آب خواهد شد و برابر خواسته ریخت پیدا خواهد کرد، چه رسد به مردمی که از همه کس بستانکار است و به هیچکسی بدهکار نیست.
آنچه در این شهر خریدار ندارد تربیت اجتماعی، فرهنگ شهرنشینی و آداب شهری و آدمگری است. فرهنگ شهرنشینی یک کیلو کچالو نیست که از مندوی میوه بتوانی بخری. یک قوطی پلته نیست که از دکان بخری. آداب اجتماعی، رفتار درست شهری، کردار و پندار درست آدم گری برآیند سالها و سالها کار است؛ ولی بهراستی با ایجاد سیستم رفتار، کردار و پندار مردم کابل را میتوان با استندردها عیار کرد.
بیاییم دستی که از سوی شاروالی دراز شده است، به گرمی بفشاریم. برنامههای که شاروالی آگاهی رسانی کرده است، کابل را شهری معیاری خواهد ساخت. به درستی که به دیدگاههای مشترک برسیم تا ساختارها و سیستمها جور شود. بیاییم بیندیشیم که چگونه میتوانیم با در میان گذاشتن دیدگاهها و طرحهای خود و همچنین همکاری و همیاری خود در راستای مدیریت ترافیک شهری، مدیران شهر کابل یا شاروالی را یاری برسانیم. کمی کج بنشینیم و راست بگوییم باید از پنج انگشت یکش را بهسوی خود نشانه بگیریم. بهراستی که تک تک ما آفرینندۀ دشواریها هستیم؛ وگرنه هرگاه تک تک ما آدمهای درستکار باشیم و با شهربانهای خود همکاری کنیم، وانگهی به خود اجازه نخواهیم داد که با کار نادرست خود به مدیریت شهری آسیب برسانیم.
بنابراین بهتر است که آیینه را نشکنیم، خود را بشکنیم؛ زیرا این آیینه نیست که ما را بد نشان میدهد، ما هستیم که بد هستیم، خواه من باشم یا تو یا آن و یا این و یا کارگزاران کارهای شهری. بهتر است به این اندیشه برسیم که ساختارها و سازمانها از آدمها و نیروی آدمی ساخته میشود. بنابراین تلاش کنیم تا ما نیز یاری کنیم تا کابل، این شهر دوست داشتنی، غبار خستگی از تن بزداید و جای سیلی خوردگی رویش از بین برود. درود به کابل، سرزمینی با گسترۀ زیبا و بافت قشنگ. بیاییم شهر خود را گلستان بسازیم. باور کنیم که دستور کار یا برنامههایی که شاروالی آگاهی رسانی کرده است، از کابل شهر معیاری خواهد ساخت. یک دست هیچگاه آواز ندارد.

دیدگاه شما