صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آینده افغانستان و الزاماتی که امریکایی ها روی دست گیرند

-

آینده افغانستان و الزاماتی که امریکایی ها روی دست گیرند

از دید نظامی، افغانستان تا حالا به عنوان ویتنام دوم ظهور نکرده است، اما در صورتی که در ارداه ایالات متحده امریکا در قسمت استحکام صلح و ثبات در افغانستان تردید رونما شود، آنگاه اتحاد سه جانبه چین- پاکستان- روسیه ممکن است افغانستان را به ویتنام دوم برای امریکا بدل سازد. اسلحه و نیروی اصلی برای چین- پاکستان- روسیه در قسمت بیرون دادن و تحقق نتیجه ای نادرست برای یالات متحده امریکا در افغانستان، استفاده ابزاری از طالبان افغان است که متاسفانه هرسه کشور در این اواخر روی این گروه سرمایه گذاری کرده اند. سیاست گذاران امریکایی نیاز دارند به گذشته، یعنی 11 سیپتامبر برگردند، زمانی که طالبان به عنوان نیروی نیابتی ارتش پاکستان در افغانستان حضور داشتند. روسیه نیز اخیرا، به یکی از حامیان طالبان افغان بدل شده و برای شان اسلحه فراهم کرده است. همچنان کشور چین رابطه دیپلوماتیک اش را با این گروه حفظ کرده است. بناَ، در سال ل2017 میلادی، طالبان به عنوان آله دست برای اتحاد سه جانبه عمل کرده و از نگاه جیوپولتیکی، امریکا را در افغانستان دچار مشکل خواهد کرد که این به خودی خود، مانع رویکار آمدن وضعیت عادی برای ملت نا امید افغانستان خواهد شد.
اگرچه، بعید به نظر می رسد مردم افغانستان سرنوشت خویش را به دست نیروی نیابتی ارتش پاکستان بسپارند که از سوی چین و روسیه دیکته می شوند، تا سبب خروج زود هنگام امریکا از افغانستان شوند. آنچه از افغانستان به عنوان یک دیوار محکم از افغانستان در مقابل نیروی های نیابتی پاکستان دفاع می کند، استراتژی جدید رییس جمهور ترامپ و تعهدات این کشور در قبال افغانستان است، که کشور با ثبات با حاکمیت دولت داری موثر را تضمین می کند. صلح در افغانستان یکی از خواسته های مطلوب است که همه دوستان واقعی این کشور نیز آرزوی مشابه آنرا دارند. با این حال، صلح و ثبات در این کشور و افغانستان با ثبات چیزیست که در چارچوب برنامه استراتژیک ارتش پاکستان وجود ندارد. فراموش کردن افغانستان به عنوان یک مولفه ضروری برای ارایه "عمق استراتژیک" به ماجراجویی های نظامی ارتش پاکستان علیه هند کمک می کند، فکر افغانستان با ثبات و از نگاه نظامی مستقل بسان یک کابوس برای ارتش پاکستان خواهد بود.
ارتش پاکستان در حقیقت از این امر که هند و افغانستان دارای روابط طبیعی و تاریخی است به خوبی آگاه است، بنا تمایل افغانستان با ثبات به سوی هند به عنوان چالشی در مقابل دیدگاه های واقع گرایانه ارتش پاکستان در باره حقایق جیوپولتیکی فضای امنیتی جنوب آسیا به حساب می باشد. از سوی دیگر، طالبان افغان این موضوع را می دانند که افغانستان قوی از نگاه نظامی هیچ گاهی جایگاه سیاسی را برای این گروه در آینده دولت داری این کشور قایل نخواهد بود. وقت چنین است، این ضربه ای بزرگ برای برنامه های ارتش پاکستان خواهد بود که نمی تواند افغانستان را به عنوان حیات خلوت خویش نگهدارد. با توجه به بحث فوق، هیچ استراتژی امریکایی در افغانستان و برنامه های دیگری برای ایجاد یک افغانستان صلح آمیز و پایدار نمی تواند وجود داشته باشد، در صورتی که به چالش های که توسط گروه طالبان و دخالت های پاکستان در قسمت صلح و بازسازی افغانستان صورت می گیرد توجه نشود.
استراتژی جدید ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان که توسط رییس جمهور ترامپ اعلام گردید، روی روند ملت سازی تمرکز نکرده بل روی امنیت افغانستان و دولت مستقل که به اندازه قوی، قدرتمند بوده، امنیت اش را تامین کرده و دولت داری موثر را ارایه دهد، تمرکز یافته است. بناً، در حال حاضر هیچگاهی رسیدن به این هدف نهایی نشده و فرمانده هان نظامی امریکایی حالا وضعیت بهتری برای به دست آوردن نتایج قابل ملاحظه دارند. با در نظرداشت این موضوعات، برای دست یافتن به راه حل سیاسی، نخست باید ثبات و امنیت در افغانستان حاصل شود. سپس، تنها روند های سیاسی می توانند کار ساز باشند. اگرچه، در کوتاه مدت افغانستان به راه حل نظامی نیاز دارد، تا بتواند به طور کامل تهدیداتی را که از سوی ارتش پاکستان و نیروهای طالبان متوجه صلح و ثبات در این کشور است را خنثی بسازد.
برای نیل به این هدف، ایالات متحده امریکا در قسمت آینده افغانستان در نظر بگیرد:
•              بهتر است امریکا به گونه کامل روی بدست آوردن یک راه حل نظامی قابل قبول برای صلح و ثبات افغانستان به عنوان یک پیش نیاز که در اولویت قرار دارد تمرکز نماید.
•              امریکا نباید در تلاش پروسه همزمان برای گفتگوهای صلح باشد. این موضوع سبب انحراف برنامه های فرماندهان امریکایی خواهد شد.
•              امریکا می تواند تحریم هایی را روی ارتش پاکستان و طالبان وضع کند، تا بتواند از هرج و مرج که آنها راه اندازی می کنند جلوگیری کند.
•              امریکا مقابله با فشار را در برابر چین و روسیه ایجاد کند، در صورتی که آنها به تداوم استراتژی پاکستان و طالبان در مورد برنامه های بی ثبات سازی در افغانستان ادامه دهند.
از سوی دیگر، امریکا هر گزینه ای را که اهرام فشاری باشد را بر چین، پاکستان و روسیه استفاده کند، تا به ارتش پاکستان و طالبان این اجازه را ندهد، سبب ایجاد آشفتگی و بی ثباتی در افغانستان گردند. کشورهای چین، پاکستان و روسیه با بسیاری از آسیب پذیری های داخلی مواجه اند و مناطق همجوار شان در وضعیت آشفته ای قرار دارند. بناً سوالی که مطرح می شود این است، آیا برای ایالات متحده امریکا این دشوار خواهد بود که از این آسیب پذیری ها، به عنوان پاشنه آشیل برضد آنها در امور جیوپولتیک افغانستان استفاده کند؟
در اخیر، برای پیاده کردن موضوعات که ذکر گردید امریکا نیاز دارد تا نشان دهد که  روی برنامه هایش مصمم و پایدار است آنهم در صورتی که هدف نهایی این کشور حصول صلح و ثبات در افغانستان است، کشوری که بتواند آینده به میزان کافی از حاکمیت خویش در مقابل تهدیدات داخلی و بیرونی محافظت کند.
منبع: South Asia Analysis Group

دیدگاه شما