صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طنین خودکشی زهرا

-

طنین خودکشی زهرا

خبر خودکشی زهرا از دیروز بعد از ظهر به سرعت در شبکه های اجتماعی پیچید. همزمان با مرگ زهرا گمانه زنی ها نیز شروع شد. گمانه ها غالبا قالبی، کلیشه ای و همراه با پیشفرض هایی بود که در یک جامعه سنتی بلاهت زده ای چون افغانستان بسیار رایج است. یکی نوشت که به دلیل فقر دست به چنین عملی زده است. دیگری نوشت که شش بار پایان نامه تحصیلی اش از سوی استاد مربوطه رد شده است و او دیگر توان و حوصله نگارش پایان نامه را نداشته است. حتی آن دیگری نوشت که ممکن است تقاضاهای نامشروع استادش را نتوانسته است بر بتابد و به زندگی اش پایان داده است.
هرچه بود اکنون زهرایی در میان ما نیست. او بعد از سال ها رنج تعلیم و تربیه و پس از پنج سال رنج دوره لیسانس تحصیلات عالی اکنون دیگر رنج نمی کشد و آرام در میان پارچه ای خفته است. او برای همیشه به زخم زبان ها، فلاکت، دویدن های خسته کننده در پی یک لقمه نان و رنج بردن از رنج پدر و مادر نادارش، خاتمه بخشیده است. اکنون مهم ترین پرسشی که وجدان عمومی را به چالش می کشد این است که چرا زهرا خودکشی کرد؟ پاسخ به این پرسش ممکن نیست مگر این که اندرون دانشگاه های کشور را شناخته باشیم و یا در این دانشگاه ها درس خوانده باشیم و یا شاگردی استادان دانشگاه کابل را آزموده باشیم. زهرا به عنوان فاکت واقعی در دانشگاه کابل راهی را گشوده است که نمی توان به راحتی انتخابش را نکوهش و یا ستایش کرد. مهم این است که زهرا خاوری دختری از سرزمین فقر و فلاکت از دور افتاده ترین نقطه افغانستان، پرسشی را گشوده است تا شاید کسی پیدا شود و به این پرسش فقط بیندیشد. مطمئناً به این زودی پاسخ قناعت بخش حاصل نخواهد شد. اما مرور زمان همان طور که همه چیز را با خود می برد، همه چیز را روشن نیز می کند.

زهرا چه کسی بود؟
زهرا خاوری دختری بود مانند همه دختران این سرزمین که در یک خانواده فقیر در قریه «غوچان» ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی به دنیا آمد. او مثل همه دختران دیگر زیر فشار نگاه های بیمار خود را تا دانشگاه کابل رساند. او در دانشکده وترنری دانشگاه کابل قبول شد و چهار سال تمام زحمت کشید و رنج برد تا مقطع لیسانس را به پایان برساند. تمام آرزویش این بود که بتواند روزی رنج های پدر دهقانش را جبران کند. اما تقدیر آن چیزی نبود که زهرا فکر می کرد.
یکی از هم صنفی های زهرا می گوید: «او بعد از به پایان رساندن تمام مضامین درسی اش «مونوگراف/ پایان نامه» تحصیلی دوره لیسانس خود را با عنوان «تغذیه کاه و ریشقه بالای رشد گوسفندان در ولایت دایکندی» در دانشگاه تصویب کرد که مدت زیادی رویش تحقیق و کوشش کرده بود رد شد و مونوگراف بعدی زهرا تحت عنوان «تغذیه جوجه مرغهای بریانی» هم نهایت فشار و زحمت رامتحمل شده به اتمام رسانید ولی آن هم ردشد.
دراین موضوع مونوگراف ۳۰ قطعه جوجه مرغ را از یگ روزه گی تا ۵۰ روزه گی بامشکلات بسیار داخل کانتینر در ساحه دانشگاه طی چهار کتگوری تغذیه می گرد: کتگوری اول و دوم ازغذای دست ساخته خودش و کتگوری سوم و چهارم ازغذای آماده شده کمپنی های معتبر تغذیه می نمود و همه روزه جوجه هارا مقایسه و وزن نموده روی جدول درج می نمود. اما بازهم این جدول و جدول تغذیه کمپنی ها مطابق بامیل و کتاب قدیمی استادنبوده و مطابق جدول استندرد فعلی تغذیه مرغها بوده بدین لحاظ مکررن ردگردیده و سرانجامش به خودکشی انجامید.»
یکی از اقوام زهرا که معاینه خانه و دواخانه در برچی دارد می گوید: زهرا چندین بار از دانشگاه جوجه های مریض را برای معاینه می آورد و برای آن ها دارو تهیه می کرد. او علاقه عجیبی به کار و تحصیلش داشت.

استاد طنین کیست؟
دلیل خودکشی زهرا هرچه هست، اکنون همه توجهات به سوی استادی جلب شده است که گفته می شود بارها مونوگراف زهرا را رد کرده است. حتی گفته می شود بار اول که موضوع مونوگرافش را تصویب کرد، بیش از یک سمستر روی آن کار کرد ولی در آخرین روزها که باید آماده دفاع می شد از سوی استاد طنین رد شد. بدین ترتیب زهرا دنبال موضوع دیگر رفت. وقتی آن همه تلاش و سختی را به جان خرید و به زعم خود مونوگرافش را نوشت، باز با رد شدن از طرف استاد مواجه شد.
در مورد طنین چندان اطلاعات دقیقی در دست نیست. فقط در سوابق علمی اش که در ویب سایت دانشکده وترنری درج شده آمده است که او زاده لوگر است و در سال 1355 شمولیت کدری اش بوده و بیش از 40 اثر علمی از جمله سه کتاب درسی را در کارنامه علمی خود دارد. درجه علمی ش دکتورا و درجه کدری اش پوهاند گفته شده است.
همین که از یک خانواده سه نفر در یک دانشکده کدر علمی هستند، کمی مشکوک به نظر می رسد ولی هنوز چندان فقره خاصی از این استاد از سوی هم صنفی های زهرا مطرح نشده است. اما یکی از هم اتاقی های زهرا که با وی آشنایی کامل دارد می گوید: اساتید دانشگاه کابل غالبا بداخلاق و تندمزاج هستند ولی استاد طنین از دیگران چیزی کم نداشته است.
وقتی با وی تماس گرفتم، او گفت که فعلا نمی توانم در باره این قضیه اظهار نظر کنم و اکنون تحت تحقیق پلیس هستم. البته تاکید کرد که وقتی از تحقیق آزاد شدم حتما مسایلی را مطرح خواهم کرد.
یکی از هم صنفان زهرا می گوید: استاد راهنمای زهرا شخصی است به نام استاد طنین که سال ها است در این پوهنجی استادی می کند. او می افزاید که برادر استاد طنین سیزده سال است که رییس پوهنحی است و هم چنین پسر استاد طنین نیز علی رغم این که در دوره تحصیل چانس خورده و اصلا رشته اش فارمسی است و ربطی به وترنری ندارد، اما او هم در دانشکده وترنری استاد است.
از استاد طنین خاطره های تلخی هم صنفی های زهرا نقل می کنند. همه آنان به خاطر حرمت گذاشتن به روح هم صنفی فقید شان چیزی بیشتر از این نمی گویند. ولی پیداست که هرکدام دل پردردی از اساتید شان دارد.
یکی از کسانی که چهار سال تمام در دانشکده وترنری درس خوانده و او هم از دایکندی است، می گوید که در سال چهارم تحصیل به خاطر بهانه جویی های رییس پوهنحی که برادر استاد طنین است، از تحصیل محروم شده است و دیگر هرکاری کرده است عریضه اش به جایی نرسیده است. او می گوید: چهار سال تمام عمرم را گذاشتم در دانشکده وترنری ولی متاسفانه چهار سال عمر و جوانی و زحمت ها و رنج های دوران دانشجویی ام با هیچ برابر شد. چون از دانشگاه اخراج شدم و هرکاری کردم نگذاشتند که آخرین امتحانات خود را در دوره لیسانس بگذرانم و از امتیاز مدرک تحصیلی ام بهره مند شوم.

طنین خودکشی زهرا
خودکشی یک پدیده قابل بحث از گذشته های دور بوده است و تا کنون هیچ کس نتوانسته است در مورد دلایل شخصی این اقدام نظر قاطع ارایه کند. خودکشی از دوره های بسیار دور در جوامع بشری وجود داشته است. اما در برخورد با خودکشی تنها آیین های مواجهه با خودکشی مطرح شده است. به خصوص در ادیان مختلف. ولی اولین کسی که به صورت علمی با خودکشی برخورد کرد و اولین مواجهه علمی با خودکشی بود، نگارش کتابی از سوی امیل دورکیم بود. دورکیم در سال 1897 کتابی با عنوان خودکشی نوشت. او که از نخستین فیلسوفان اثبات گرا بود،خودکشی را زاده فیزیک اجتماعی می دانست. از نگاه دورکیم تعینات اجتماعی بیش از دیگر عوامل سبب خودکشی در جوامع در حال گذار می شود. برای نخستین بار دورکیم پدیده توضیح ناپذیری چون خودکشی را تیوریزه کرد و بنیادی برای مباحث جامعه شناختی و روانشناختی فراهم کرد.
تیوری دورکیم ممکن است در مورد زهرا هم قابل تطبیق باشد. ولی بدون تردید همه ماجرا را تبیین نخواهد توانست. عامل خودکشی زهرا هرچه باشد شاید بعدا روشن شود و شاید هم مثل همه رخدادهای دیگر به فراموشی سپرده شود و یک بار دیگر بدن نحیف یک دختر جوان که پدر دهقانش با هزاران امید او را به این مرحله رسانده بود، پایمال گردد. اما خودکشی او توانسته است این بار طنینی رساتر از گذشته از اندرون دانشگاه کابل به بیرون منتقل کند. اکنون طنین صدای خودکشی زهرا به همه جا رسیده است. اکنون انگاره های قالبی زیادی در شبکه های اجتماعی و حتی دوستان و نزدیکان زهرا مطرح شده است. اما هیچ یک از این گمانه ها نهایی و انعکاس دهنده واقعیت ماجرا نیست.
واقعیت ماجرا این است که دانشگاه کابل از درون پوسیده است و پاسخگوی هزاران جوان مشتاق تحصیل آن هم در عصر کنونی نیست. بارها صدایی از دانشگاه کابل برخاسته است و بارها فریادهایی گوش ها را نوازش کرده است. اما هیچگاه پاسخ منطقی و قابل اعتمادی به آن فریادها داده نشده است. زیربنای تحصیلات اکادمیک را سیستم تحصیلی و اساتید موجود هر مرکز تحصیلات عالی تعیین می کند. دو عنصری که متاسفانه در دانشگاه کابل با فرسایش مواجه است. اما پاسبانان این سیستم فرسوده اجازه تغییر در هیچ سطحی را نمی تابد و هیچ تحولی را بر نمی تابد. ممکن است شخص خاصی به تنهایی سبب خودکشی زهرا نشده باشد. اما سیستم بیمار و فرسوده دانشگاه آن قدر عرصه را بر دانشجویان تنگ کرده است که سرانجام یکی تصمیم گرفته است تا برای طنین افکندن صدای نسل آینده این کشور جان شیرین خود را فدا کند.
اکنون تنها رسیدگی به قضیه خودکشی زهرا قناعت افکار عمومی را حاصل نمی کند. آن چه مردم و نسل جوان و دانشجوی کشور می خواهند رسیدگی به وضعیت بیماری به نام «دانشگاه/ پوهنتون» است. بدون تردید طنین خودکشی زهرا به این قضیه کمک خواهد کرد. به همین خاطر خودکشی زهرا تنها ارتکاب یک فعل حرام از نگاه دینی نیست. بلکه آخرین انتخاب ممکن برای زهرا بوده است. از این جهت قابل احترام است.

سخن آخر
با توجه به شخصیتی که هم صنفی های زهرا از او ارایه می کنند و با توجه به استحکام باورهای اخلاقی در او و هم چنین انگیزه وصف ناپذیر زهرا در مورد زندگی و آینده اش، به نظر می رسد تیوری دورکیم و انگاره های قالبی در مورد خودکشی یک دختر جوان که تحت فشار یک استاد در دانشگاه کابل، بر اقدام زهرا قابل تطبیق نیست. تنها گزینه ای که خیلی جدی به نظر می رسد و در این اقدام نقش داشته است، وضعیت تحصیلی در دانشگاه کابل و شرایطی است که اکثریت قاطع محصلان را به ستوه آورده است.

دیدگاه شما