صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کابل است ویک باغ زنانه!

-

کابل است ویک باغ زنانه!

کشورهای زیادی در جهان وجود دارد و این کشورها شهرهای زیادی دارد. اما در کشورهای کمی از جهان نیاز باشد یا حتی فضای باز برای زنان وجود داشته باشد. کابل شهری است که به شدت نیاز است تا چنین فضایی را داشته باشی. ساعاتی را در آن سپری کنی بدون نگاههای خیره و هیز مردان دوروبر. آنها که حق مسلمشان میدانند تا به چهره و بدن زنانی که بیرون از خانه حضور دارند نگاه کنند و لذت ببرند و گاهی این لذت را با درآوردن صدایی یا به زبان آوردن کلام یا جملهای نشان دهند. این را یک زن میتوان بفهمد که چقدر سخت و منزجرکننده است.
جین جیکوبز، نظریهپرداز بزرگ شهری ( 1961 )، در تبیین امنیت شهری به تعامل فضای فیزیکی و فرآیندهای اجتماعی که محیط را میسازند توجه نموده و بر فعالبودن فضا به عنوان عاملی در ایجاد یک محیط امن و موفق تأکید میکند. وی ایجاد حرکت، استفادههای فعال از سطح خیابان و فعالیتهای خیابانی و مراقبتهای طبیعی از این فعالیتها را به عنوان مؤلفههایی در جهت ساختن یک محیط خوب شهری قلمداد میکند.
او که این را «چشمهای خیابان» نامگزاری کرده است معتقد است که کنترل و نظارت بر فضاهای شهری از ایجاد جرم و جنایت و سوء استفاده جلوگیری خواهد کرد. کاش چنین امکانی در افغانستان وجود داشت و میتوانست از رفتارهای غیرمعمول و خودسرانه برخی افراد جلوگیری کند. متأسفانه باید این اصطلاح چشمها خیابان را به صورت منفی برای مردانی به کار برد که هیچ مرزی را برای خود نمیشناسند و سعی دارند تا ریزترین نکات زندگی دیگران سر دربیاورند. نمونۀ بارزش را میشود با دقت بیشتر در گوشه و کنار خیابان دید. زنانی که در خیابانها حضور دارند همیشه خود را زیر ذرهبین احساس میکنند. به طور مثال اگر یک خانم مدتی کنار خیابان منتظر کسی باشد تمام چشمها به سمت او دوخته میشود. همه منتظرند ببینند چه کسی به دیدنش میآید و در این مدت به خود حق میدهند که هر رفتاری که انجام دهند تا توجه خانم را به خود جلب کنند. خدا رحم کند زمانی که فرد بیشتر چند لحظه منظر بماند!
با این اوصاف وجود فضایی مانند باغ زنانه که میتوان مدتی را بدون نگاههای سنگین مردان گذراند، غنمیتی بس بزرگ است. شاید تعدادی بر این باور باشند که زنانی که این همه از برابری صحبت میکنند چطور داشتن چنین فضایی را غنیمتی بزرگ میپندارند. باغزنانه غنیمتی بزرگ است برای زنان به این دلیل که آنها همیشه به خاطر همین رفتار نادرست مردان از فضاهای عمومی محروم بودهاند و یا به صورت دلخواه نتوانستهاند در این فضاها گشتوگزار کنند. نمونۀ عینی آن، میتوان از باغ بابر نام برد که فضا عمومی است و هم زنان و هم مردان در آن گشتوگزار میکنند اما کو آن جرأت که یک زن به تنهایی وارد این باغ شود. شاید بسیاری بر این تصور باشند که نیازی نیست یک زن تکوتنها به چنین فضایی برود و این اینقدر برایما مسلم شده است که نمیتوانیم طور دیگری حتی تصور کنیم.
چه زنان و چه مردان بر این باور شدهاند که نیاز نیست یک زن به تنهایی و تفریح جداگانۀ بدون دوستان و یا خانوادهاش نیاز داشته باشد و آن هم برود باغ بابر! درست است این برای خیلی از ماها تبدیل به یک نظریه و عقیده شده است. واقعاً هم رفتن یک زن به تنهایی به باغ بابر بسیار سخت و مشکلساز است.
بودن فضاهایی مانند باغزنانه در کابل کاملاً به جا و خوب است. در این مسأله نمیتوان به دنبال یک حق تلفشده برای مردان گشت و به این تصور بود که فضای عمومی برای همه است. همان طور که حق آزادی در فضاهای عمومی دیگر از زنان گرفته شده است و به نحوی با نابرابری موجود میان زنان و مردان در امکان استفاده از فضاهای عمومی روبهرو هستیم؛ نیاز است تا فضاهایی برای زنان و به نفع زنان در شهر وجود داشته باشد.
وجود چنین فضاهایی به زنان کمک میکند تا هویت خود را در بیرون از فضای خانه باز یابند و احساس استقلال داشته باشند. روزی به دور از فضای مردانۀ شهری و فضای مردانۀ خانه، زنان فقط برای خودشان زندگی کنند و ساعاتی را فارغ از همۀ اینها به تفریح در این مکان بگذرانند.
تجربۀ فضایی امن در بیرون از خانه برای ما زنان بسیار مهم تلقی میشود. فضایی که بتوان با وجودی که خانه نیست در آن بود و لذت برد. در کابل زنان بسیاری هستند که روزها و ماهها را در فضای خانه سپری میکنند و بودن چنین فضایی برای آنها کمک میکند تا فضای عمومی را تجربه کنند و باعث افزایش دسترسی زنان به فضای عمومی شود.
همان طور که میدانیم زنان در افغانستان با محدودیتهای زیادی روبهرو است. از جمله اینکه همین جوّ ناامنی که در فضاهای عمومی وجود دارد باعث شده است تا زنان کمتر در فضای عمومی حضور پیدا کنند و این باعث شده است که بسیاری از آنها حق استفاده از فضای عمومی را نداشته باشند یا حضورشان کمرنگ باشد. وجود جاهایی مثل باغزنانه با آنکه فضا را جنسیتی میکند اما به زنان کمک میکند تجربهای هم از فضای عمومی داشته باشند.
در کشورها و شهرهایی که به نحوی تفکیک فضا وجود دارد بیشتر این تفکیک، تفکیک فضای سبز و پارکها هستند. اما در افغانستان فضاهای دیگری نیز وجود دارد، مانند رستوانتها و کافیها که فضا یا کاملاً تفکیکشده است و یا فضای خانوادگی وجود دارد که باز هم ممکن است توسط موانعی همین خانوادهها هم از هم جدا باشند. البته این موضوع در کابل کمی تعدیلشده است اما در شهرهای دیگر افغانستان هنوز هم فضاها کاملاً جدا وجود دارد.
در کنار اینکه این موضوع معایب خود را دارد؛ اما در افغانستان میتوان آن را جز محاسن به حساب آورد. چرا که نبود این فضاها باعث خواهد شد که بسیاری از زنان خانهنشین مطلق شوند و از بهرهگیری از فضای عمومی به طور کل محروم شوند.
با توجه به آنچه گفته شد و آنچه که در خانوادهها و فرهنگ افغانستان قابل مشاهده است بودن این نوع فضاها آرامش خاطری است برای استفادۀ بانوان، چه آنان که در جایی غیر از این فضا رفتوآمد ندارند یا کمتر رفتوآمد دارند و چه آنانی که به عنوان یک خانم تحصیلکرده در جامعه کار و خدمت میکنند و گاهاً در فضاهای مختلط هم حضور دارند. خلاصه اینکه بودن باغ زنانه غنیمتی است برای تمام زنان در تمام فصول.

دیدگاه شما