صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

درس‌ هایی از پانزده سال حضور امریکا در افغانستان

-

درس‌ هایی از پانزده سال حضور امریکا در افغانستان

بازرس ویژه در امور بازسازی افغانستان (سیگر/ SIGAR ) که از سوی کانگرس امریکا مؤظف گردیده، اخیراً گزارش مفصلی را نشر کرده که در آن چالشهای فعلی فرا روی نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان ارزیابی شده و درسهای آموخته شده از 15 سال حضور امریکا در این کشور بیان شده است. در این گزارش آمده است که اولویتهای امنیتی که به تصامیم امریکا در ارتباط به جنگ افغانستان سمت و سو میداد، اولویتهای فعلی را که عبارت از تقویت قابلیتهای نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان برای تداوم در طولانی مدت است، بگونۀ منفی متأثر ساخته است.
این گزارش که در نوع خود اولین مورد است، چنین نتیجه میگیرد که نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان با چالشهای چون ترک خدمت سربازان، فساد، کمبود تجهیزات، آموزش ناکافی، نبود زیرساختهای امنیتی و بیسوادی گسترده در میان پرسونل سکتور امنیتی مواجه است.

کاهش در تعداد نیروهای امنیتی و دفاعی
گزارش سیگر نشان میدهد که ترک خدمت از سوی سربازان یک مسالۀ فلج کننده است که بخشهای مختلف نیرویهای امنیتی و دفاعی افغانستان با آن مواجه است. نیروهای خاص افغانستان تنها بخشی است که ترک خدمت از سوی سربازان در آن کم و پیوستن دوبارۀ سربازان به این بخش از ارتش بیشتر است. بازرس ویژه در گزارش خود گفته است که در میان سالهای 2013 تا 2016، ترک خدمت از سوی سربازان به حدی زیاد بوده که سالانه به یک سوم از مجموع این نیروهای میرسید... چنین ریزش روز افزون منجر به آن شد که تعداد نیروهای آموزش دیده در صفوف نیروهای امنیتی به صفر یا کمی بیشتر از آن برسد. میزان زیاد تلفات، نبود سیستمهای فراهم کنندۀ حمایتهای اداری برای سربازان در نهادهای امنیتی و دفاعی و میزان بالای بیسوادی در میان عموم پرسونل سکتور امنیتی و دفاعی دلایل عمدۀ چنین ریزش متزلزل کننده در صفوف این نیروها بوده است.
با توجه به میزان بالای تلفات، نهادهای امنیتی و دفاعی افغانستان حفاظت از نیروها را در اولویت قرار داد. این نهادها در تلاشی برای کاهش تلفات نیروها، به جای توجه به مناطق حامی طالبان در روستاها، مأموریتش را به مناطق شهری محدود کردند. نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان «موقعیت و حضور نیروهای ارتش را بازنگری کردند» تا توجه شان عمدتاً به مناطق حیاتی پرجمعیت متمرکز باشد. از گفتههای نیروهای امریکایی چنین برمی آمد که رها کردن مناطق کم اهمیت و غیرحیاتی عمدی است و کاهش در تعداد پوسته-های تلاشی باعث کاهش تلفات نیروهای ارتش خواهد شد. اقداماتی که برای حفاظت از نیروهای افغان صورت گرفت، باعث واگذاری مناطق روستایی به طالبان شد؛ تغییری که عامل کلیدی در قوت گرفتن آن ها است.
مناطق روستایی از دید طالبان سکوهای بسیار ارزشمند است؛ زیرا آن ها با استفاده از این مناطق می توانند حملات گسترده را علیه مناطق شهری پرجمعیت راه بیندازند. ارزیابی اخیر مجله لانگ وار جورنال نشان می-دهد که طالبان به عمد کمربندهای نفوذ خود را در سراسر کشور به هم وصل می کنند. گسترش نفوذ طالبان بر مناطق روستایی که برای حملات آن ها علیه مناطق شهری مؤثر است، نشاندهندۀ ناتوانی حکومت وحدت ملی در تأمین امنیت دایمی است و باعث تضعیف باورمندی و اطمینان مردم به حکومت می شود. با کم رنگ شدن حضور نیروهای امنیتی حکومت در مناطق روستایی، طالبان بیش از پیش احساس امنیت می کنند و جمع کثیری از آن ها بدون اینکه از حملات هوایی احتمالی از سوی نیروهای امریکایی یا ائتلاف هراسی داشته باشند، در فضای باز گردهم می آیند.

بحران هویت در پولیس ملی افغانستان
بازرس ویژه از انتقاد از نقش پولیس ملی افغانستان اباء نورزیده و گفته که نیروهای پولیس ملی هنوز هم به عنوان یک نیروی ضد شورش فعالیت می کند، نه به عنوان نیروی تطبیق کنندۀ قانون و تأمین کننده عدالت جنایی که مردم افغانستان نیازمند و مستحق آن هستند. نیروهای امریکایی از همان آغاز ساختار پولیس ملی افغانستان را به عنوان یک نیروی شبه نظامی ضد شورش پایهریزی کردند. با این همه، تداوم حملات طالبان فرصت تبدیل شدن به نیروی تأمین کنندۀ عدالت جنایی مد نظر رئیس جمهور غنی در نقشۀ راه وی برای نیروهای امنیتی و دفاعی را از پولیس ملی گرفته است. بازرس ویژه یادآور شده است که پولیس ملی افغانستان «به عنوان یک نهاد برقرار کننده نظم و امنیت مدنی، فاقد توانایی حفاظت از عموم مردم و در تقلای رسیدگی به جرایم و پیشگیری از جرایم است که هیچ ربطی به مبارزه با شورشیان ندارد.»
بازرس ویژه جان ساپکو طی سخنرانی   در محفلی در مرکز مطالعات استراتیژیک و بین المللی مستقر در واشنگتن از دو ضعف عمدۀ برنامه آموزش پولیس ملی توسط امریکا و نیروهای ائتلاف که منجر به عدم مؤثریت پولیس ملی می شود، نام برد. ضعف اول مربوط به کیفیت آموزش پولیس است. آموزش پولیس ملی افغانستان در زمینۀ تطبیق قانون و برقراری نظم در حال حاضر توسط آن عده از نظامیان امریکایی که خود به ندرت چنین آموزش هایی را سپری کرده اند، پیش برده می شود. جان ساپکو در توضیح این ضعف دو حکایت را نقل می کند. یکی داستان یک خلبان هلیکوپتر است که مأمور آموزش مسایل انتظامی به پولیس شده بود و دیگری، داستان یک افسر امریکایی که برنامه های تلویزیونی چون «مأموران پولیس» و سریال پولیسی NCIS را تماشا می کرده تا بداند که چه چیزی را به پولیس افغانستان آموزش دهد. ضعف دوم دورۀ مأموریت مربیان است. دورۀ مأموریت شش ماهه الی یک سالۀ مربیان برای آموزش پولیس افغانستان منجر به ایجاد دانش سازمانی نمی شود؛ بلکه انقطاع و سکتگی در فرایند یادگیری نیروهای پولیس افغانستان را در پی دارد.

توانایی ها و ظرفیت های نظامی در مقایسه با توانایی ها و ظرفیت های ملکی
بازرس ویژه در سراسر گزارش خود و همچنین در بخش یافته های مهم و کلیدی، بر نبود روندها و پروسه-های سازمانی و اداری مورد نیاز برای حمایت از پایداری نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در درازمدت تاکید می کند. این نقیصه و کاستی در منابع حمایوی منجر به کیفیت پایین زندگی در میان نیروهای امنیتی و دفاعی شده است. در این گزارش از فساد، رهبری ضعیف، و نبود تجهیزات و ساختارهای حمایوی به عنوان عوامل تضعیف کنندۀ سلامت و کیفیت زندگی سربازان  یاد شده است.
میزان بالای بی سوادی، توانایی سکتور حمایوی ملکی را در انکشاف و تقویت نیروهای امنیتی و دفاعی محدود می سازد. در نبود خدمات ساده ای  چون خدمات مورد نیاز برای پرداخت معاشات بگونۀ دقیق یا در دسترس قرار دادن تجهیزات و دایر نمودن آموزش های تخصصی به طور مؤثر، ترک خدمت سربازان همچنان یکی از اصلی ترین مسایل تاثیرگذار بر روند تقویت و پایداری نیروهای امنیتی و دفاعی باقی است. به هر صورت، بازرس ویژه در امور بازسازی افغانستان پیشنهادی برای اولویت بندی ارائه نمی کند. آیا نیروهای امنیتی و دفاعی باید مناطق بیشتری را پاکسازی و حفظ کند و امنیت را بگونۀ اطمینانی تر تامین کند تا نهادهای ملکی حمایوی فرصت قوت یافتن و دوام را بیابد یا نهادهای ملکی حمایوی باید بر توانایی هایشان بیفزاید تا نیروهای امنیتی و دفاعی بتوانند علیه طالبان مبارزه کنند؟ این پرسش همچنان بی پاسخ مانده است.
در صورت که امریکا و همپیمانانش بخواهند روزی تمامی مسوولیت های امنیتی را به نیروهای افغانستان که قادر به مقابله با شورشیان توانمند و از خودگذر باشد، بسپارد؛ به استراتیژی های بلندمدت که محدود به زمانبدی های دلبخواهی و سیاسی نیست، ضرورت دارد. برای حمایت از چنین استراتیژی ها، تعهد و حمایت مالی نیاز است؛ اما این حمایت های مالی باید بگونۀ دقیق پیگیری شود تا به دستان اطمینانی ترین و مؤثرترین افراد برسد. و در نهایت برای حمایت از مجموع نهادهای امنیتی، تعهد به آموزش مناسب در کنار اعمار فعالانۀ زیرساخت هایی سکتور امنیتی، حایز اهمیت حیاتی است .

دیدگاه شما