صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ازدواج و سنت‌های فرهنگی

-

ازدواج  و سنت‌های فرهنگی

يكي از رويدادهاي مهم در زندگي هر فرد، ازدواج است. ازدواج از منظر اجتماعي پيوندي است؛ با ثبات و داراي هدفي خاص كه ميان دو فرد يعني زن و مرد بسته ميشود. گرچه ازدواج امري ارادي محسوب ميشود و افراد تابع خواست و خواهشهاي فردي خود است اما به دليل اجتماعي بودن انسان، اين امر نقش مستقيم بر تصميمگيري فرد در امر ازدواج دارد. روابط پيچيدهاي كه انسان با پيرامون خود دارد سبب ميشود كه امر ازدواج ارتباط متقابل با متغيرهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، و حتي سياسي قرار بگيرد. ازدواج پاسخگوي نيازهاي جنسي و عاطفي هر انسان است اما علاوه بر اين نيازها، نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فرد را نيز تنظيم مينمايد و به عنوان يك هنجار پذيرفته شده در همة كشورهاي دنيا محسوب ميشود. اينكه چه زماني فرد احساس ميكند كه نياز به يك همدم دارد در افراد مختلف متفاوت است. زيرا اين امر برميگردد به شخصيت و تيپ شخصيتي هر فرد. بعضي از افراد در همان سنين نوجواني، احساس نياز به ازدواج در آنها به وجود ميآيد و شدت ميگيرد، اين افراد در همان سن تصميم به ازداج ميگيرند. تعدادي از افراد در سنين جواني به اين نتيجه ميرسند و برخي ديگر در سنين ميانسالي. اما در جوامع سنتي اين تصميمگيري به اين امر بيشتر توسط خانواده صورت ميگيرد و اين اطرافيان و والدين هستند كه براي فرزندان خود تصميم ميگيرند كه ازدواج كنند. حتي آنها در امر انتخاب همسر براي فرزندانشان نيز خود را محق ميدانند.
البته در جوامعي كه سنتها رنگ باختهاند سن ازدواج بالاتر رفته است. افراد وقتي در روند بالابردن سطح اقتصادي زندگي خود قدم برميدارند، ديرتر به ازدواج ميانديشند كه البته اين تا جايي خوب است و فرد وقتي به كمال و بالندگي رسيد با ديدي بازتر شريك زندگي خود را انتخاب ميكنند. اما اگر اين اجراي اين امر بيشاز حد دير شود فرد سرخورده شده و دچار مشكلات عاطفي و رواني ميشوند. پس ميتوان گفت كه ازدواج در جامعه از اهميت بالايي برخوردار است و براي ايجاد نظم و سلامت افراد جامعه در وقت معين و خاصي انجام شود. ازدواج نه آنقدر بايد زود باشد كه فرد از روي احساسات و نيازهاي جسمي تصميم به ازدواج گرفته باشد و نه آنقدر دير كه فرد دچار مشكلات عاطفي و رواني شود.
البته وجود سنتهاي غلط در ازدواج باعث مشكلات فراواني فرا روي اين امر مهم اجتماعي و مقدس اسلامي به وجود ميآورد. ازدواج در واقع يك امر فرهنگي است و با آداب و سنن مردم عجين شده است. فرهنگ در همه چیز، از ابزارهای مادی گرفته تا دین، نمود مییابد و فرهنگهای متفاوت موجوداتی متفاوت هستند. در این جا محققان مختلف بر سویههای مختلفی از معنا و ارزش، هنجارها، عرفها، عادات، فعالیتها، مناسک، نمادها، مقولات، رمزگان، ایدهها، گفتارها، جهاننگریها، ایدئولوژیها و اصول تأکید نهادهاند و همین امر بر ابهام و پیچیدگی معنای فرهنگ در این نوع تحقیقات افزوده است. (میلر و مک هَول، 1998: 5)
در واقع ميشود گفت كه فرهنگ امر پيچيدهاي است كه در تمامي حوزههاي زندگي نمود دارد و سنت نيز بخشي از فرهنگ را شامل ميشود. سنت عبارت از باور یا رفتاری است که در یک گروه یا جامعه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، دارای معنای نمادین یا اهمیت ویژهای است و ریشه آن به گذشته برمیگردد. سنتها ميتوانند از لحاظ ارزشي مثبت و يا منفي باشند. سنتها در هر جا و در هر منطقه و كشوري متفاوت از جاها و يا كشورهاي ديگر است. اگر بخواهيم از لحاظ معيارهاي بينالمللي و حقوق بشري به آن نگاه كنيم سنتهاي منفي ميتواند حقوق انسانها را زير سؤال ببرد. از جمله سنتهايي كه وجود دارد سنتهايي در رابطه با ازدواج است كه در هر فرهنگ و مردمي شكل متفاوتي دارد. در هر كشوري سنتهاي ازدواج به صورت منفي و مثبت وجود دارد . از تأثير خوب سنتهاي مثبت كه بگذريم، اين سنتهاي منفي است كه ميتواند ضررهاي زيادي به فرد و جامعه بزند. پيامدهاي سنتهاي منفي ازدواج ميتواند تأثيرات زيادي بر اجتماع و افراد داشته باشد. گاهي جبران پيامدهاي اين نوع سنتها غيرممكن است و يا سالها و نسلها وقت را در بر ميگيرد.
اگر به سنتهاي غلط ازدواج در افغانستان توجه شود نشان ميدهد در جامعهاي كه نقش قدرتنمايي مردان بيش از زنان است اكثر سنتها نيز زنان را بيشتر از مردان متضرر ميكند. سنتهاي مانند چند همسري، به بد دادن دختران، ازدواجهاي اجباري، و ازدواجهاي زير سن از جملة آنها است. البته اين را نيز بايد در نظر داشت كه پيامدهاي اين سنتهاي غلط يا منفي صرف به زنان ضرر نميرساند و مردان را نيز در بر ميگيرد و در دامنة گستردهتر خود خانواده و جامعه را نيز شامل اين ضرر ميكند. افغانستان كشوري است كه سنتها در آن شديداً رعايت ميشود و با وجود مشكلات فراواني كه اين سنتها در جامعه به وجود آوردهاند و زندگي افراد زيادي را تحت تأثير قرار دادهاند اما هنوز هم افراد بسياري در جامعه به اين سنتها پايبند و متعهد هستند. البته اين را هم بايد قبول داشت كه تغييردادن رفتارها در يك جامعه كاري بسيار سخت است و نميشود به آساني مردم را متقاعد كرد تا از اين سنن دست بردارند. اما ميشود كه فرهنگ سازي كرد كه اين سنتها جاي خود را به سنتهاي مثبت و سالم بدهد.
ازدواجهاي اجباري از جمله مشكلاتي است كه در سالهاي مختلف قربانيان زيادي گرفته است و مشكلات فراواني را براي خانوادهها و جامعه به وجود آورده است. بر اساس اين باور كه خانوادهها خود را محق ميدانند كه براي جوانانشان در زمينة ازدواج تصميم بگيرند كه اين باعث مشكلاتي مانند مخالفت و سركشي در جوانان يا دلسردي و نارضايتي در امر ازدواج ميشود. از ديگر سنتها ناپسند كه بيشتر ميتواند به بُعد اقتصادي برگردد توافق خانوادهها براي ازدواج فرزندانشان باهم است كه در اين نوع كه به نام سربدل يا بدلي دادن ياد ميشود كه بيشتر خانوادههايي كه اقدام به اين كار ميكنند در واقع از دادن طويانه خود را خلاص كرده و با بدل كردن فرزندان خود، آنها را به سروسامان رسانده و هزينة عروسي را پايين ميآورند. در بسياري از موارد اين نوع ازدواجها عامل نزاعهاي كلاني در بين دو خانواده بوده و زندگي را به كام هر دو خانواده و جوانانشان تلخ ميكند. يا ازدواج به صورت به بد دادن، كه ميشود گفت اين جزء بدترين نوع سنتهاي ازدواج است كه خانواده دختر را به خاطر حل نزاع و جلوگيري از خونخواهي خانوادة مقابل به آنها ميدهد. اين نوع ازدواج كه در واقع خانواده تنش و كينه نسبت به خانواده دختر دارند ممكن است به خاطر انتقامجويي دست به بدترين آزارها نسبت به دختر بزنند. كه اين هم عامل ديگري براي ايجاد خشونت خانوادگي ميشود. چه بسا باعث دشمنيهاي بزرگتر در بين اين خانوادهها شود.
البته سنتهاي ناپسند و منفي زيادي وجود دارد كه ميشود آنها را مورد بررسي قرار داد اما در يك دسته بندي ميتوان گفت كه عوامل مهمي كه ميتواند باعث به وجود آمدن اين نوع سنتها شود:
ـ عوامل اقتصادي
ـ ديدگاه جامعه به زنان
ـ باورهاي مذهبي
ـ ديد غلط نسبت به مقولة ازدواج
اين عوامل از مهمترين عوامل به وجود آمدن اين سنتهاي نادرست ازدواج در جامعه است. وجود سنتهاي غلط در امر ازدواج، مشكلات فراواني را در جامعه به وجود آورده است و هرروزه شاهد قرباني گرفتن اين سنن در جامعه هستيم. بينيبريدنها، قتل، خشونت، فرار از منزل، خودكشي و خودسوزي، طلاق، مهاجرتهاي اجباري از پيامدهاي اين سنتها در جامعه است. ديدگاه جامعه مردسالار است و اين زنان را بيشتر قرباني اين سنتها مي كند. زنان به دليل موقعيت خاصي كه در جامعه دارند از اين سنتها بيشتر متضرر ميشوند. زنان در جامعه از حق انتخاب كمتري برخوردارند و بيشتر به مردان وابسته هستند و اين ضعف زنان است كه باعث ميشود زنان به عنوان وسيلة رفع نزاع به بد داده شود. براي حل مشكل ازدواج برادر و يا پدر به دليل اقتصادي مورد معامله قرار گيرد. بازهم به دليل فرهنگي نادرست به مجبور به تحمل فضاي چند همسري در خانواده باشند.
به دليل وجود سنت ناپسند ديگري مانند گرفتن طويانه و سودآور بودن براي خانواده به معاملة آنها بپردازند. وجود سنتهايي مانند فروش زنان كه در بعضي مناطق كشور وجود دارد نيز ميتواند زنان را بيشتر از مردان در جايگاه يك متضرر قرار دهد. سن پايين ازدواج هم از جمله مشكلاتي است كه بيشتر  زنان را آسيب ميزند. ولادت در سنين پايين زنان را با مرگ مواجه ميسازد و ميتواند آسيبهاي رواني و جسمي جدي را براي آنها به بار بياورد. وجود اين سنتها كه مدتهاست از مردم اين جامعه قرباني ميگيرد نياز به يك واكاوي دقيق دارد تا بشود راه حلي مناسب براي كمتر شدن اين موارد در جامعه پيدا كرد.

دیدگاه شما