صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

«دل به دست آور که حج اکبر است»

-

«دل به دست آور که حج اکبر است»

در آستانه ی روزهای عید قربان قرار داریم. عید که عمقش به شکوفایی، ایثار و کمال می انجامد. عید که دل برکندن از دلبستگی ها را یادمان می آورد. در آن روز تاریخی که ابراهیم، کارد را برگلوی دلبندش اسماعیل گذاشت، در حقیقت نمایش اوج خود گذشتگی و ایثار در راه وارستگی بود. دل برکندن و دل بریدن از دلبستگی ها و رسیدن به کمال و وارستگی را می توان پیام ارزشمند و مهم این رویداد تاریخ پنداشت. با این عمل بود که ابراهیم متعالی تر شد و به جلال، شکوه و وارستگی دست پیدا کرد.
این روز تاریخی، در مسیر سیال زمان تأثیر بسیار بزرگ و قابل توجه در جامعه ی بشری به جا گذاشت؛ طوری که در هرسال یک بار، استقبال و تجلیل از این روز، در سراسر دنیا صورت می گیرد. افغانستان نیز یکی از کشورهای است که این روز را با سبک و سیاق های مختلفی تجلیل می نماید. نوشدن، تازگی و طراوت مشخصه هایی است که با آمدن این روز در حال و هوای شهرهای افغانستان بیشتر قابل لمس است. نشاط، خوشحالی، شادابی و هیاهوی سرزندگی را بیشتر می توان در این روزها بین مردم دید. طیف های مختلف اجتماع، جوانان، پسران، دختران، مردان، زنان، خانواده ها و افراد مختلف مطابق به توش و توان شان برای این روز هزینه می کنند و برنامه های گوناگون دارند. سیر و سفر، سیاحت و گردش گری، پارک و تفریح، دید و بازدید، قربانی کردن و خیرات دادن در این روزهای عید خیلی زیاد است. همه ی این موضوعات امر خوب و پسندیده است؛ اما یک مسأله که از این موضوعات هم خوبتر و هم پسندیده تر است، کمتردر رفتار و کردارهای عیدانه ی ما دیده می شود. شاید از یادمان رفته باشد و شاید فراموشش کرده باشیم. عید پیش رو فرصتی خوبی است برای یادآوری این امر پسندیده تر و لذت بخش تر.
این مسئله پسندیده، توجه به وضع و حال افراد بی بضاعت، فقیر، تنگدست، مریض، معیوب، غریب و بی نوا و همیاری، کمک، دست گیری و مهربانی با آنان است. در جامعه ی ما و رفتارهای روزهای عید کمتر به این مسأله توجه و دقت می شود. افراد مختلف برای این روز مصارف بسیار زیادی را اختصاص می دهند و هزینه می کنند. این هزینه ها اگر کمی با حس همیاری و مهربانی همراه باشند، لذتش دو چندان می شود. کسانی که دراین روز می روند به پارک های شهر، به سیر و سیاحت، به رستورانت های گران قیمت و تفریح و میله؛ اگر بخشی کوچک از آن مصارف شان را به همکاری و کمک به آسیب دیدگان و نیازمندان اختصاص بدهند، صدها دلی دیگری را نیز همراه با دل خودشان خرسند می کنند. باوجود اینکه خودشان هم احساس خوشی و خوبی می نمایند، نیازمندان را نیز خوشحال می سازند. این جاست که لذت این روزهای عید دو چندان می شود؛ چون همکاری و همیاری با دیگران یک حس بسیار مطبوع و خوش آیندی را در وجود ما زنده می سازد که همواره با یادآوردنش احساس بسیار خوب برای ما دست می دهد. احساس که نشاط درونی، شور و شعف و بالندگی را برای ما به ارمغان می آورد. احساس که نامش را سبک بالی و رهایی می گذارند و پیامد آن فضیلت و بالندگی درونی است.
خوشی های دیگری که ما بیشتر در روزهای عید قربان سراغش را می گریم، خوب و خواستنی، اما زودگذر و ناپایدار است. به محض که از همان زمانش گذشت، دیگر احساس شعف و خوشی در وجود ما زنده نمی کند، بلکه فقط به عنوان یک خاطره در ذهن ما می ماند؛ اما همیاری و همکاری با نیازمندان چیزی دیگر است. نشاط پایا و ماندگاری که کمتر با عملکردهای دیگر میسر می شود. با این نوع رفتار، در کنار اینکه به برنامه های خودمان می رسیم؛ یک نشاط و آرامش و حس درونی را زنده می کنیم که از یاد رفتنی و نابود شدنی نیست. فرض کنید شما در روز عید با صمیمی ترین دوست تان در گران قیمت ترین رستورانت می روید و غذا می خورید، به بهترین پارک می روید، سیر و سیاحت و تفریح می کنید و آن روز را خوش می گذرانید، به محض که آن روز می گذرد، پس از همان روز، همه ی لذت و شادی اش هم زایل می شود و دیگر حس نشاط و بالندگی در وجود شما خلق نمی کند؛ فقط ممکن است گاهی با حسرت، آرزوی چنین روزی را داشته باشید. ولی اگر در همین روز در مسیر راه رستورانت، اندک پولی را به گدا دادید، در پارک به چند تا کودک که کفش ها را پاک می کند، کمک کردید، در سیر و سیاحت دست یک آدم بی نوا را گرفتید؛ نشاط و لذتی بار می آورد که هرگز از بین رفتنی نیست. هرگاه پس از این همکاری و همیاری تان، همین روز را به یادبیاورید، حس رضایت و نشاط و شادابی فوق العاده، سرتاپای تان را فرا می گیرد و احساس نهایت قشنگ و مطبوع به سراغ تان می آید. احساس که در زندگی کمتر تجربه اش می کنیم. یاری و دست گیری نیازمندان خوشی های ما را ماندگار و پایدار می سازد. همواره به یادآوردنش احساس خوبی، خوشی و شادمانی را در ما زنده می سازد. خرسند می شویم و رضایت درون در عمق وجود ما احساس می شود. پس پرسش این است که چه کسی خوشی و شادمانی ماندگار می خواهد؟ مسلما همه. راه بسیار نزدیک وقابل دسترس محبت و مهربانی و یاری با نیازمندان است. ما با این کار، زخم های درون آنان را مداوا می کنیم.
آنچه که گفتم تنها راجع به خود ما بود، طرف دیگر قضیه دل و دنیای درون نیازمندان است. ما با همکاری و همیاری خود، در این روز لبخندهای را که سال ها برلبان نیازمندان ننشسته است، بازمی گردانیم. خوشی و خوشحالی را به دیگران نیز عنایت می کنیم. یاری رساندن به نیازمندان و خوشحال کردن شان، می تواند روزهای عید را برای نیازمندان هم پربار و با نشاط سازد. در چنین موقعیت است که معنای انسانیت تا نهایتش مصداق پیدا می کند و عیدقربان که به معنای دل بریدن از دلبستگی ها و ایثار کردن است، بیشتر و بیشتر بارور و معنا می شود. این جاست که مصداق مفهوم شعر«دل به دست آور که حج اکبر است/ از هزاران کعبه یک دل بهتر است» در عملکرد شما پیاده می شود. خوش کردن و بازگرداندن لبخند بر لبان نیازمندان بدون شک حج اکبر است. حج بزرگ آن است که خوبی و نیکویی در وجود ما شکل بگیرد، نه رسم و نشان بی پایه و بی مایه که تأثیری بر کنش ها ما نداشته باشد. فرقی نمی کند که در کدام مکان قرار داریم؛ حج کردن و حاجی شدن در دل است. خوشحال کردن خلق خدا و نیکویی و خوبی با آنان، به معنای خوشحال کردن خود خدا است. کمال یافتن و بالندگی و نشاط بی پایان، در خوش کردن دلی نیازمندان و همیاری و همکاری با آنان است. حج بزرگ همین جا است؛ بر در خانه ی ما، درخرسندکردن دل همسایه ی بی نوای ما، در رضایت و خوشحال کردن نیازمندان دور و برما، در ایجاد لبخند برای بی نوایان و غریبان. حاجی شدن با خرسندکردن این دلها محقق می شود، نه با چیزی دیگری.
امیدوارم که به جای رسم و رواج های بسیار پرهزینه و کمترلذت بخش، مهربانی و همکاری با نیازمندان، به یک فرهنگ و رفتار ما تبدیل شود. خوشحالی و خرسندی ما گره بخورد با لبخند مردم بی بضاعت و نیازمند جامعه ی ما. انتظار می رود که دوستان مهربان و ایثارگر ما هرکدام شان ابراهیم زمان خودشان شوند و با همکاری و یاری کردن نیازمندان ایثار و از خودگذشتگی را بیشتر در روزهای پربار عید قربان نهادینه بسازند. بشتابید به سوی حج اکبر که در همین نزدیکی ها است.

دیدگاه شما