صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سرطان بيکاري وتأثيرآن برجوانان

-

سرطان بيکاري وتأثيرآن برجوانان

همين دو روز پيش، روز جهاني جوانان بود. ما همه شاهد شور و هياهو و واکنش هاي فراوان نهادها، جريان ها و افراد بوديم. استقبال فراوان از اين روز در شبکه هاي اجتماعي، در خطبه ها،س خنراني ها و در نمايش هاي تجليلي چشم گير و قابل تحسين بود. همه کس در همه جا به نحوي اين روز را تبريک و تهنيت گفتند و از آن يادآوري نمودند. تجليل هاي رسمي و غير رسمي و واکنش هاي وافر مردم در اين روز تا جايي خوب است؛ اما اگر کمي دقت کنيم و به مسأله عميق تر نگاه نماييم، به نيکي در مي يابيم که جوانان، سرنوشت امروز و فرداي شان، نيازها و چالش هاي شان خيلي عميق تر و بيشتر از آنچه هست که در سخنراني ها و خطبه هاي تجليلي روز جوانان و واکنش هاي زودگذر بازتاب يافته است.
چالش ها و مشکلات که امروز دست به گريبان جوانان کشور ما است، بيشتر و سنگين تر از امتيازات و پاداش هاي است که به جوانان ميسر مي گردد. بيکاري بزرگترين و در عين حال تحمل ناپذير ترين چالش جوانان است. جوانان با فراغت از دانشگاه اميدوار اند که صاحب شغل شوند و دست شان به جايي برسند و با اين روند هم در خدمت جامعه باشند و هم زندگي شان را بسازند. با وضعيت و زمينه ي سخت و طاقت فرساي موجود به نظر مي رسد که اين آرزوها بيشتر شان به رويا يا توهمي مي ماند که هرگز دست يافتني نمي شود. بخش زيادي از جوانان با فراغت از دانشگاه، هر قدر تلاش مي کنند، صاحب وظيفه نمي شوند. يک سال، دوسال و چندين سال مي دوند و به هر اداره ي مي روند؛ اما دوندگي شان به نتيجه ي نمي رسد و همچنان بي نتيجه و بي دست آورد مي ماند. فساد اداري(خويش و خاله بازي، رشوت، شفاف نبودن پروسه امتحان و استخدام) مرگ استعداد و اميد جوانان است. اين موارد ياد شده، چنان زياد است که هرگز اجازه بروز وظهور استعداد و توانايي جوانان را نمي دهد. به همين دليل جوانان ورزيده و بدون واسطه يک عمر خانه نشين مي شود و بي کار و وظيفه مي ماند.
مهاجرت و رخت بربستن جوانان با استعداد و توانمند از اين سرزمين، نتيجه ي همين ناديده گرفته شدن آنها است. آنان مدت ها ناديده گرفته مي شود و برحق شان ستم مي گردد، توانايي، دانايي و تخصص شان نقش بر آب مي گردد.ارمغان فساد اداري، فرار مغزهاي جوان و نيروي با استعداد از اين مرز و بوم است. وقتي که تلاش هاي جوانان ورزيده بي نتيجه مي ماند و استعداد، توانايي و دانايي شان ناديده گرفته مي شود، داد و فرياد شان به جايي نمي رسند، ناگزير از اين جا رخت بر مي بندد به اميد اينکه در ديار ديگري بتوانند، کارکنند و به خواسته ها و آرزوهاي شان برسند. با تأسف که جمع زيادي از همين جوانان سفرکرده در کشورهاي ديگربه بحران هاي بسيار سخت و ناگواري برمي خورند. برسر تير و گلوله رفتن در جنگ هاي سوريه، طعمه ي ماهي درياهاي استراليا شدن و پوسيدن درکمپ هاي مهاجرتي کشورهاي اروپايي گوشه ي از سرنوشت غم انگيز جوانان مهاجر اند. اين جوانان ناگزير مي شوند ترک ديار کنند و سر به ديار مهاجرت بنهند. جوانان با ترک خانه و کاشانه ي شان، به سرزمين هاي ديگر، تفريح نمي روند، بلکه ناگزير و ناچار اند که براي زنده ماندن و تأمين مصارف زندگي از اين جا بروند. راهي ديگر در پيش روي شان نمي بينند. براي همين است که با سرنوشت سخت مرگ و زندگي روبرو مي شوند؛ تا از اين بحران سرگشتگي و بي سرنوشتي رهايي يابند.
برخي جوانان که پس از تقلا و تلاش مداوم در ادارات به نتيجه ي نمي رسند، دچار يأس و سرخوردگي مي شوند. با اين نابرابري و بي عدالتي انگيزه ي کار و تلاش براي هميشه از آنها گرفته مي شود. آنان وقتي که نابرابري را مي بينند محرک دروني شان فلج مي شوند و انگيزه ي کار و تلاش را از دست مي دهند. اين جوانان سرخورده گاهي به زمينه هاي خطرناکي رومي آورند که پيامدهاي بسيار ناگوار براي جامعه و زندگي خود شان دارند. وقتي که جوانان در اين زمينه هاي خطرناک قرار گرفت، نمي توان با هيچ قيمتي اين ناگواري و انحراف را جبران کرد. در همين نزديکي ها، بي بي سي يک گزارش از وضعيت معارف ولايت ميدان وردک داشت، در آن گزارش يکي از جوانان ميدان وردک مي گفت: شصت فيصد از دانش آموزان ميدان وردک سپاه طالبان اند. طالبان براي شان موتر سيکلت مي دهند، مصارف راه شان را مي دهند و در مقابل براي جنگ و ديگر بخش هاي نبرد از آنان استفاده مي کنند. اين جوانان هيچ کدام شان به زور و جبر به گروه طالبان نپيوسته اند، بلکه براي شان زمينه ي اندک رفاه را فراهم کردند و از نيروي آنان بهره گيري مي کنند. همين طور ده ها نمونه ي عيني وجود دارد که از توانايي جوانان در زمينه هاي ناروا استفاده مي شوند.
پس معلوم مي شود که مهاجرت به کشورهاي ديگر و خوراک نهنگ شدن، برسرگلوله رفتن و دود شدن، پيوستن به صف سپاه دشمن، روي آوردن به مواد مخدر، پيوستن به گروه هاي تبه کار و مضر و ده ها مورد خطرناک ديگر، پيامد يا تأثير بيکاري بر جوانان است. براي اينکه جوانان از اين بحران ها نجات يابد، گزينه ي بديل صاحب کار شدن و به فعاليت واداشتن است.
اولين نياز اساسي جوان جامعه ي ما «وظيفه» است. با وظيفه جوانان صاحب در آمد مي شوند. جوانان وقتي که در آمد داشته باشند، نگراني، دغدغه و تشويش شان برطرف مي شوند و با آرامش درون و استعدادهاي نهفته شده ي شان در رشد و بالندگي جامعه سهم مي گيرند. با بازوي تواناي نيروي جوان و با استعداد و هوش و سهم گيري شان در بخش هاي مختلف، زندگي ما روز به روز بهتر و بهتر تر شده مي رود و سرانجام به بهبود مي رسد. در حقيقت با شغل و درآمد براي جوانان اميد خلق مي شود. اميد تنها نيروي است که مي تواند به هر موفقيت و دست آوردي منتهي شود. پس براي بهتر شدن، وضعيت جوانان و نابساماني هاي زندگي آنان، اميد از دست رفته ي جوانان را بايد برگرداند و آنان را به فعاليت وا داشت تا در ترقي و پيشرفت کشور ما سهم بگيرد. بدون شک، کليد شگوفايي و پيشرفت افغانستان تا حدي زيادي وابسته است به دستان نيرومند جوانان اين کشور. جوانان مي توانند با سهم گيري در تمام بخش هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... در پيشرفت و آباداني کشور نقش داشته باشند و کشور ما را به سمت و سوي رفاه و امنيت سوق دهند.
در فرجام آنچه قابل يادآوري است اين موضوع مي باشد که سهم دادن و شريک ساختن همه ي جوانان در بدنه ي دولت يک امر ناممکن و محال است. براي صاحب کار شدن نسل جوان، راه اندازي بخش هاي خصوصي مي تواند، بسيار مهم و مفيد باشد. با فعاليت سکتورهاي خصوصي هزاران جوان صاحب وظيفه مي شود و سرگشتگي، بي سرنوشتي و سرخوردگي جوانان بر طرف مي شود. به اميد اينکه زمينه هاي فعاليت براي جوانان فراهم شوند و تا اين طيف سرگردان و بي سرنوشت از اين وضعيت ناگوار رهايي يابند.

دیدگاه شما