صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

محدوده ی آزادی در آزادی بیان

-

محدوده ی آزادی در آزادی بیان

آزادي، از جمله آزادي بيان، يکي از حقوق بنيادين بشر درعصر ما مي باشد. در نظام پسا طالبان و دموکراتيک افغانستان، آزادي بيان به صورت جدي در کشور مطرح بوده و در قانون اساسي جديد نيز گنجانده شده است. آزادي بيان يک اصل است که انسان امروز نياز دارد افکار، عقايد و باورهاي ديني، سياسي و اجتماعي خود را در قالب گفتار، نوشتار، و تصوير ابراز نمايد. انفجار و ظهور آني رسانه ها، اعم از صوتي، تصويري و مطبوعاتي، پس از سقوط رژيم طالبان نقش فعال در ترويج آزادي بيان داشته است و ضرورت بيشتر به اين آزادي احساس مي شود.
نگارنده بر اين باور است که آزادي بيان در افغانستان از قلمرو وسيعي برخوردار است، به ويژه در مقايسه به کشورهاي ديگر، چنانچه در نمايش هاي کمدي، کاريکاتورها، طنزها و شبکه ي اجتماعي دولتمردان و مقامات سياسي نه تنها مورد نقد قرار مي گيرند بلکه به صورت جدي استهزا مي شوند. شهروندان آزادانه عليه حکومت ابراز نظر مي نمايند و کوتاهي هاي دولتمردان را به تيغ نقد مي کشند.
از طرف ديگر، دولت نيز مکلف به حمايت از آزادي بيان مي باشد. ماده 24 قانون اساسي دولت جديد افغانستان، آزادي را جز حق طبيعي انسان قلمداد مي کند و آن را از تعرض مصئون مي داند. همچنين بيان مي دارد: «دولت به احترام و حمايت آزادي و کرامت انسان مکلف مي باشد.» در اين ماده که از آزادي به صورت مطلق نام برده شده است مي تواند، به تفسير موسع، آزادي بيان را نيز شامل شود. اما در ماده 34 در مورد آزادي بيان مي پردازد و چنين مي گويد: «آزادي بيان از تعرض مصئون است. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسيله گفتار، نوشته، تصوير و يا وسايل ديگر، با رعايت احکام مندرج اين قانون اساسي اظهار نمايد.....»
اما اين نکته قابل توجه است که مصئونيت آزادي بيان به اين معنا نيست که هيچ حد و مرزي در اين مورد وجود ندارد و شخص مي تواند افکار و عقايد خود را به هر قيمتي ابراز نمايد. براي مثال، روشنفکرمآبان افغان در شبکه اجتماعي به ارزش هاي ديني و فرهنگي ملت ما بدون هيچ نوع عفت کلام و ملاحظه هاي ديني-فرهنگي مي تازند. آنها عقايد و باور هاي جامعه ي ما را با تلخ ترين و نيشدار ترين ادبيات نشانه مي گيرند که باعث جريحه دار شدن احساسات مردم متدين ما مي شود. البته به نقد کشيدن آداب و رسومي متعارض با گزاره هاي ديني و ارزش هاي اسلامي که در گوشه و کنار کشور ما رواج دارد امري قابل قدر است و آن هم بايد با ادبيات ملايم صورت گيرد. تاختن خشمگينانه با ادبيات تند و تيز بر اعتقادات هيچ جامعه ي قابل قبول نيست. و کساني که با نيت نيک؛ يعني براي اصلاح جامعه از چنين روش استفاده مي کنند اين راه به «ترکستان» مي رود و نتيجه ي عکس خواهد داد. 
درست است که آداب و رسوم قبيله اي که در تقابل با سنت و شريعت قرار دارد در بسياري از قريه هاي افغانستان و در ميان قبايل رايج است. عرف پشتونوالي و شوراهاي قبيله اي که در برخي موارد دست به محاکمه هاي صحرايي مي زنند با شريعت اسلامي و قانون اساسي کشور در تعارض است؛ اما اين موارد نمي تواند ادبيات تند و توهين کننده يک عده روشنفکرمآبان را در شبکه ي اجتماعي توجيه کند. قابل ذکر است که برخي ها با مطالعه ي چند کتاب از روشنفکران غرب خود را روشنفکر قلمداد مي کنند و به جاي توليد فکر همان کلمه ها و سخنان آنها را نشخوار مي نمايند و عده ي ديگر با تقليد از آن ها دست به کار مشابه مي زنند و شبکه ي اجتماعي را به فضاي توهين آميز تبديل مي نمايند. از طرف ديگر، با مواجهه به احساسات تند و سيل آساي مردم، آنها را به عدم تساهل متهم مي نمايند. اگر آن عده از کاربران شبکه ي اجتماعي که با اين روش موجب تحريک احساسات مردم مي شوند از آن ها مي خواهند که در برابر حرف و کلمه هاي تند شان از خود تساهل نشان دهند، چرا خودشان در برابر عقايد و رفتار اين مردم هيچ نوع تساهل و تسامح ندارند و با ادبيات عريان به آن ها مي تازند؟
بنابراين، بايد توجه داشت که آزادي بيان بدون قيد و شرط وجود ندارد. به عبارت ديگر، تکليف روي سکه ي ديگر حق مي باشد؛ يعني در مقابل هر حق تکليف وجود دارد. وقتي ما ادعاي حق مي کنيم و آزادي را حق خود مي دانيم، بايد محدوده ي آن را نيز در نظر بگيريم. شخص نمي تواند با استفاده از آزادي خود آزادي ديگران را نقض نمايد.
نکته ي ديگر اين است که جريان روشنفکري هنوز در افغانستان شکل نگرفته است. کساني که اين ادعا را دارند خودشان نمي توانند فکر توليد کنند بلکه تحت تاثير افکار ديگران قرار دارند و حرف هاي شان بيشتر تکرار حرف هاي روشنفکران مغرب زمين اند.
آزادي بيان نعمت بسيار بزرگي است که ما بايد در جستجوي استفاده درست از اين باشيم و شهروندان بسياري از کشورها از اين نعمت يا محرومند و يا با محدوديت شديد مواجه اند. براي مثال، در کشورهاي سلطنتي نقد نمودن دولت جرم به حساب مي آيد و در برخي کشورهاي دموکراتيک و مردمي آزادي بيان به گستره ي آزادي رايج در کشور ما نمي باشد.
متاسفانه، بسياري از کاربران شبکه اي اجتماعي در افغانستان که فاقد سواد کافي و حتي ابتدايي هستند، تلاش شان اين است که بايد در موردي سخن بگويند تا مبادا از قافله عقب بمانند بدون توجه به اينکه حرف شان هيچ ارزش و اعتباري داشته باشد. همچنين استفاده از ادبيات رکيک و زشت در فضاي مجازي نيز تقريبا عادي مي شود. ما بايد اين موضوع را درک کنيم که مکلفيت ما استفاده مناسب و معقول از آزادي بيان است و ساکت بودن به مراتبي بهتر از استفاده ي منفي از آزادي بيان خواهد بود.
از طرف ديگر، از آنجا که دولت خود را مکلف به حمايت آزادي بيان مي داند بايد از اين آزادي به صورت جدي حمايت نمايد و کساني، اعم از مردم عادي و يا مقامات دولتي، که آزادي بيان در چوکات قانون را نقض مي نمايند بايد مورد پيگرد قانوني قرار گيرند.

دیدگاه شما