صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مشکل سن درثبت احوال نفوس

-

مشکل سن درثبت احوال نفوس

اين ضربالمثل را همه شايد شنيده باشند: «به شتر به شتر گفتند: چرا گردنت کج است؟ گفت: کجايم راست است؟» يا « به شتر گفتند: چرا گردنت کج است؟ گفت: چه چيزم راست که گردنم کج است؟» اين ضربالمثل را در مورد اشخاص و افرادي به کار ميبرند که تمامي يا بخشهاي از کنشها و منشهايش بر خلاف درستي و راستي  است. حال، همين ضربالمثل در مورد افغانستان به نيکي و درستي کاربرد دارد؛ مثلاً هرگاه بگوييم: «چرا مردم افغانستان مشکل سن يا تثبيت سن دارند؟» قطعاً خواهند گفت: کجايم راست و درست است که «تعيين واقعي سن» شهروندان افغانستان مشکل نداشته باشد!
چه اينکه افغانستان مصاديق ضربالمثل شتر و گردن کجش باشد يا نه؟ اما مشکل «سن» و «تعيين سن» و «تثبيت سن» يکي از مشکلات مردم افغانستان است. هرگاه افغانستان شتر نميبود و هرگاه ديگر جاهاي بدن افغانستان درست ميبود، مسئله «نامشخص بودن سن» و «تثبيت سن به شکل سنتي توسط ثبتاحوال نفوس» يکي از معضلات خروار در خروار اين کشور است؛ جالب اينجاست و تماشايي اينجاست که درستشدني هم نيست و اين کشور همچنان «شتر با بدن بدقواره» ميماند و خواهد ماند. اصلاً به دنبال معجزه هم نباشيم.
شايد تمام مردم افغانستان شاهد «تثبيت سن» توسط مسئولين ثبتاحوال نفوس باشيم. به نوشته يکي از هموطنان: «تعيين سن در مديريت ثبتاحوال نفوس: مدير ثبت و احوال نفوس: مدير صاحب احصائيه همين بچه چند ساله است؟ مدير احصائيه: 15 به نظر ميرسد.، همين 15 بنويس.» بهراستي آيا اين «همينطوري بنويس» کار درست است؟
نداشتن سن مشخص مشکلات و تبعات بسيار دارد که از جمله مشکلاتش مربوط به سفر خارجي ميشود؛ يعني پاسپورت افغانستاني نه روز تولد دارد و نه ماه مشخص و معين، چيزي که خندهدار است. من بهشخصه چند سالي در ولايات مختلف افغانستان بودهام، بهاصطلاح مردم، «به چشم سر ديدهام» که متقاضي تذکره به ولسوال، والي، معاون والي، مسئول ثبتاحوال ولايتي يا به رياست کل ثبتاحوال نفوس در کابل مراجعه کرده تا تعيين سن شود. وانگهي جنجال بين مسئول ثبت حکومتي و متقاضي درميگيرد. معلوم نيست که مسئول حکومتي مرتبط به تعيين سن آيا علم غيب دارد؟ دستگاه تشخيص سن در چشمانش تعبيه است؟ آنا و فوراً دسترسي به امکانات طب عدلي دارد تا بهطور مشخص سن متقاضي را مشخص کند؟ آدم فقط تماشا کند و بخندد.
آشکار است که بار کج اين سرزمين به منزل نرسيد که نرسيد. آنچه با شما ميگويم يا براي شما مينويسم، بخشي از تجربيات و چشم ديدهايم است که بين مسئول حکومت تثبيت سن و شهروند چه جدال و جنجالي شده است! البته من در زماني که در ولايات کار ميکردم، بارها به مقامات حکومتي از بالا تا ولسوال و تا قومندان امنيه و ثبتاحوال طرح دادهام که بهطور خلاصه با شما شريک ميسازم:
- ولسواليها بهطور مشخص به نحو نيک دسترسي به اجتماعات مردمي دارد؛ بهطور مثال ولسوالي ها «مدير امور قريه جات/ قريهها دارد. حداقل کار که حکومت ميتواند اين است که مکانيسم جور کند؛ مثلاً توسط مدير امور قريهها بهتمامي مردم رسانيده شود هر کودک که خارج از سيستم شفاخانهاي متولد شود، توسط شوراهاي انکشافي قريه (CDC ) و مکانيسمهاي مردمي بهطور دقيق، روز و ماه تولد فرزند تثبيت شود و توسط سيستمهاي عرفي محلات و قريهها مهر و امضا و تأييد عرفي شود سپس همين برگههاي عرفي که به شکل کتابچه تولدها در اختيار مردم قرار داده شود، توسط حکومت رسميت يابد.
- وزارت داخله، وزارت انکشاف دهات و ساير ادارات دولتي که در رگ رگ سرزمين و تک تک مردم ارتباط دارند، آن دسته از فرزنداني که خارج از سيستم رسمي (کلينيکها و شفاخانهها) به دنيا ميآيند تثبيت سن شود تا مشکلاتي چون وقتگيري مسئولين و درماندگي مردم و شهروندان از بين برود.
اما شتري به نام افغانستان که نهتنها گردنش کج است بلکه تمام اسکلتش کج است، گويا گوش شنوا نيست و يا گوش مسئولين پخته پر کرده است که طرح و پيشنهاد بهجايي نميرسد. روي اين جهت، همان طرحي که بالا گفتم نيز شنيده نشد.
معلوم نيست که بار کج و اين شتر کج و راه کج و «کج اندر کج» تا چه قسمتي از منزل را طي منزل خواهد توانست؟ به خدا معلوم است. و چيزي که هيچگاه در اين سرزمين قوام و استحکام پيدا نميکند، «سيستم سازي» است. گويا سيستم چند قرص «چلمه» است که ميتوان در ديگدان يا تنور آتش کرد. کاش اين آتش علمه ميکشيد و... چه عرض کنم!

دیدگاه شما