صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مبارزه برای عدالت و صلح (به مناسبت گرامی داشت روز جهانی نلسون ماندلا)

-

مبارزه برای عدالت و صلح (به مناسبت گرامی داشت روز جهانی نلسون ماندلا)

روز سهشنبه 27 سرطان برابر با 18 جولای است، روز جهانی «نلسون ماندلا» (Nelson Rolihlahla Mandela ) نماد مقاومت، عدالت و صلح و روز گرامی داشت مرد پایداری، بزرگداشت صلح و عدالت و مقاومت. دقیقاً در ماه نوامبر ۲۰۰۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصمیم گرفت و روز 18 جولای یعنی روز تولد نلسون ماندلا رئیسجمهور سابق آفریقای جنوبی و برندۀ جایزه صلح نوبل را بهپاس خدمات وی در رواج فرهنگ صلح، روز جهانی «نلسون ماندلا» اعلام کرد؛ بنابراین روز سالگرد تولد یکی از یاغیهای سیاه تاریخ و روز جهانی نلسون ماندلا مبارز راه عدالت، صلح و محو آپارتاید است.
ماندلا یکی از استوارترین و بزرگترین انسانهای راه آزادی. مرد تاریخساز سیاهپوست سفید قلب. مردی که علیه آپارتاید یا «تبعیض نژادی» به پا خاست. با آنکه یکی از اصول کاری ماندلا «خودداری خشونت» و «عدم توسل به خشونت» بود، با این حال برای از بین رفتن آپارتاید ناگزیر به فعالیتهای مقاومت مسلحانه دست زد. علیه نظام مبتنی بر تبعیض نژادی یاغی گشت و مبارزه مسلحانه را روی دست گرفت. آنگونه که یکی از اصول کاری مهاتماگاندی یا روح بزرگ هندوستان «اهیمسا» یا «اندیشۀ عدم خشونت» بود.
شاید مطالعۀ این امر هیجانانگیز و قشنگ باشد اینکه بزرگان تاریخ بشر همانند نلسون ماندلا و گاندی (Mohandas Karamchand Gandhi ) و غیره با هم مشترکات دارند. گاندی، پایهگذار تفکر «اندیشه عدم خشونت» است و «ماندلا» نیز «پرهیز از خشونت» در دستور کار و خطمشیاش بود.
انگیزهای که در اندیشه داکتر مارتین لوترکینگ نیز موج میخورد؛ او که در سخنرانی مشهور خودش گفته است: «اما سخنی هست که باید به مردم خودم که در آستانۀ گرم ورود به کاخ عدالت ایستادهاند، بگویم. در روند به دست آوردن جایگاه مشروع خود نباید مرتکب کارهای نادرست شویم. بیایید تشنگیمان را برای آزادی، با نوشیدن جام تلخی و دشمنی رفع نکنیم. ما باید همواره مبارزات خود را در کمال عزت و انضباط بهپیش بریم. نگذاریم اعتراض خلاق ما به مرتبۀ نازل خشونتهای جسمانی سقوط کند. همواره تلاش کنیم در بلندیهای باشکوه، زور بدنی را با توان روحانی پاسخگوییم. منازعهجویی شگفتانگیز تازهای که جوامع سیاهپوست را فراگرفته نباید ما را به بیاعتمادی نسبت به تمام مردم سفیدپوست رهنمون شود، زیرا بسیاری از برادران سفیدپوست ما، همانگونه که حضورشان امروز در اینجا شاهد این مدعاست، دریافتهاند که سرنوشتشان با سرنوشت ما گرهخورده است. آنها دریافتهاند که آزادیشان به گونه پیچیدهای با آزادی ما بستگی دارد. ما نمیتوانیم این راه را بهتنهایی بپیماییم.»
ویژگی مشترک دیگر کار ماندلا و گاندی قیام در برابر خشونت حاکم بود؛ یکی در قاره افریقا و دیگری در شبهقاره هندوستان. گاندی میخواست که با مبارزه به حقیقت (ساتیاگراها) برسد و ماندلا میخواست که آپارتاید یا تبعیض نژادی را خط بطلان بکشد. ماندلا مردی که از سوی حکومت محاکمه گردید و زندانی گشت و مدت 27 سال را پشت میلههای زندان ماند. مردی که بسیاری از مردم افریقای جنوبی به نشانه احترام وی را «مخولو» یعنی پدربزرگ صدایش میکنند. پدربزرگ، روح بزرگی داشت. مردی که میگفت: «هر روز صبح در جنگل آهویی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد و شیری که میداند باید از آهویی تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو، با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش.»
برای ماندلا، پدربزرگ افریقای جنوبی، قلهها و کوتلها بیمعنی است؛ آنگونه که خودش گفته است: «بعد از فتح یک قله (تپه) بزرگ، تازه میفهمید که قلههای بشمار دیگری برای فتح کردن وجود دارد»؛ زیرا در زندگی انسانهای آزادیخواه، عدالتخواه و بزرگ، قلههایی برای تسخیر و فتح وجود ندارد نهتنها یک قله.
برای تمامی کشورهایی که تجربه تلخ جنگ، خشونت و بدبختی دارد، بیگمان برخورد ماندلا یک درس آموزنده است؛ زیرا که ماندلا پس از آزادی از زندان در سال 1990، راه انتقامگیری را برنگزید بلکه سیاست صلحطلبی را در پیش گرفت. همین خطمشی و همین روش و منش صلح طلبانه ماندلا بود که افریقای جنوبی به سو و سمت دموکراسی حرکت کرد.
بنابراین با مطالعۀ اندک روی افکار، ایدهها و اندیشههای بزرگانی چون نلسون ماندلا، ماهاتما گاندی و مارتین لوترکینگ به نیکی درمییابیم که انسان، زمانی بزرگ میشود که از قالبهای تنگ قشری به فراسوها و افقهای باز و چشماندازهای انسانی خود را برسانند و برای «انسان» و برای «انسانیت» و شاخصهای زندگی انسانی چون «صلح»، «عدالت» و سایر امتیازهای انسانی که روح مشترک با تمامی انسانها داشته باشد کار کنند نه برای روندهای خاص و تفکر قشری.
زندانی شدن ماندلا به مدت 27 سال، برای من افغانستانی یک پرسش خیلی مهم را برجسته میسازد اینکه چه فرقی است بین زندانی شدن طولانی ماندلا که بیش از دو دهه توسط حکومت زندانی گشت و بین افغانستانیهایی که در افغانستان با همین مدت زندانی کشید؛ همانند شادروان سید اسماعیل بلخی، روانشاد ابراهیمخان گاوسوار، مشروطه خواهان و سایر افرادی که توسط حکومت سالهای متوالی را پشت میلههای زندان گذراند؛ اما نه جهانی شد و نه فراتر از جغرافیای افغانستان کسی آنان را میشناسد.
البته ممکن است پاسخهای بسیار متفاوت و مناسب موجود باشد؛ مثلاً اینکه ماندلا و افرادی چون ماندلا به دنبال امر مشترک انسانی بوده است نه خطوط فکری محدود و مشخص فکری و یا احیاناً ایدئولوژیکی. مثلاً ماندلا به دنبال رسیدن به قلهای بوده است که امر مشترک تمام انسانهای روی زمین است؛ شاید یکی از تفاوتهای اقدامات و فعالیتهای مردان نامدار و تاریخ بشر همین «کار انسانی» بوده است نه روندهای فکری خاص.
در زندگی ماندلا مسائل قشنگی به چشم میخورد؛ مثلاً او از سال ۱۹۳۹ به مدت ۵۰ سال، بهتناوب در حال تحصیل در رشته حقوق بود و در حدود نیمی از واحدهایش مردود شده بود؛ منتها در نهایت در سال ۱۹۸۹ موفق شد که در زندان مدرک حقوق خود را اخذ کند. اینکه وی در زندان به کسب مدرک دانشگاهی و تحصیلات دانشگاهی موفق میشود، رازهایی را رمزگشایی میکند که زمینۀ مطالعۀ عمیق روی افکار، اندیشهها و تخیل انسانها را تشکیل میدهد.
ماندلای عضو حزب کمونیست افریقای جنوبی، نخستین رئیسجمهور آفریقای جنوبی نیز است که به رهبری ماندلا اولین انتخابات دموکراتیک در افریقای جنوبی برگزار شد؛ بنابراین اگر روز جهانی ماندلا از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد نامگذاری میشود، حق ماندلاست؛ چون ماندلا طبق مشرب فکری گاندی به دنبال «ساتیاگراها» است نه در پی تحقق روندهای قشری. دقیقاً آن چیزی که مارتین لوترکینگ گفته است و به آن باور دارد: «بگذارید زنگ آزادی به صدا درآید؛ و زمانی که چنین شد، زمانی که گذاشتیم زنگ آزادی به صدا درآید- آنگاه که گذاشتیم زنگ آزادی از هر روستا و هر دهکده، از هر ایالت و هر شهر به صدا درآید، خواهیم توانست رسیدن آن روزی را جلو بیندازیم که در آن روز همه فرزندان خدا- سیاه و سفید، یهودی و غیر یهودی، پروتستان و کاتولیک- خواهند توانست دست در دست هم بگذارند و آن سرود قدسی قدیمی سیاهان را سر دهند:
«سرانجام ما آزادیم! سرانجام آزادیم!»

دیدگاه شما