صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضعف آداب و فرهنگ شهرنشینی ما

-

ضعف آداب و فرهنگ شهرنشینی ما

شهر نشینی از دیر باز مورد توجه انسانها بوده است. به دلیل امتیازات و امکانات نسبی موجود در شهر انسانها دوست دارند در شهر زندگی نمایند. از مزایا و امکانات آن استفاده نمایند. شاید کسی پیدا نشود که آرزوی زندگی بهتر و آسودگی و رفاه بیشتر را نداشته باشد. زندگی در شهر تاحدودی میتواند او را در این امر کمک نماید. امروزه اقبال و توجه زندگی شهری بیش از پیش در میان ساکنان کشور مشاهده میشود.
تراکم جمعیت در شهرها حاکی از این امر است. در دهههای اخیر، مهاجرت از دهات به شهر شتاب زیادی پیدا نموده جمعیت انبوهی در شهرها پناه آورده اند.  آنچه مسلم است این است که زندگی دهاتی با زندگی شهری علی رغم تمام اشتراکاتی که ممکن است داشته باشد، اما تفاوتهای زیادی دارد. هر فردی که از دهات وارد شهر میشود خود را در دنیای دیگر حس کرده و شرایط متفاوتی را تجربه میکند. در این دنیای جدید باید با یکسری مهارتها، آشنایی پیدا کند. برخی از محدودیت‌‌‌های را که در دهات و یا روستا با او مواجه نبود، اکنون در دنیای جدید که با آن رو به رو است و باید به این محدودیتها پایبند باشد و التزامات زندگی شهری را به گردن بگیرد. به طور مثال ممکن است در دهات موتروانی نیاز به رعایت قانون ترافیکی نباشد، اما در شهر رعایت نکردن همین امر، باعث مشکلات زیادی میگردد. یا انداختن زباله در اطراف خانه ممکن است در دهات و روستا چندان مشکلی ایجاد نکند؛ زیرا به دلیل حجم کمی زباله در مدت اندکی در طبیعت حل گردیده و موجب آزار کسی نمیشود؛ اما این پدیده اگر در شهر رعایت نشود و هرکسی به خود اجازه بدهد که زباله خود را در هرجا رها کند مشکلات زیست محیطی زیادی را برای ساکنان شهر بوجود می آورد؛ از اینرولازم است هرکسی میخواهد در شهر زندگی نماید به این قوانین و قرارداد اجتماعی ملزم باشد.
یکی از معضلاتی که در پایتخت کشور وجود دارد «رفع قضای حاجت» است که متاسفانه بسیاری از شهروندان کابل در انظار عمومی این کار را انجام میدهند. یعنی این عده از کسانی که در پایتخت کشور زندگی میکنند ادب شهر نشینی را یا بلد نیست و یا نمیخواهد رعایت کند. رفع در انظار عمومی و در پیش چشم زنها و عابران به دور از ادب و اخلاق انسانی است. این موضوع نه با آموزههای دینی مطابقت دارد و نه با فرهنگ انسانی سازگار است. حال این پرسش مطرح میشود که چنین رفتار نادرست و خلاف ادب و عفت از کجا ناشی میشود؟
فرهنگ؛ ریشهرفتارهای انسانی
برای ریشهیابی این موضوع لازم است به ریشههای رفتارهای انسانی اشاره نموده و نقش فرهنگ در شکل دهی یک رفتار را بررسی نماییم. رفتار انسان ناشی از فرهنگی است که سازه های شناختی او را سامان داده است. برای فرهنگ تعاریف گوناگونی ارائه شده است.
تعریف فرهنگ
از مجموع تعاریف برای فرهنگ میتوان گفت فرهنگ به معنای ساده یعنی «رواج یافتگی و مرسوم بودن» میباشد. در این که عواملی سبب می شود که یگ مسأله در جامعه رواج پیدا کند چیست؟ صاحب نظران مولفههایی را در تشکیل فرهنگ دخیل دانسته اند که قرار ذیل به آن اشاره میشود:
1. عقاید و باورها: مراد از این از عقاید و باورها در اینجا، «مجموعهباورهای است که ریشه در متون مقدس داشته و به نوعی از قداست برخورد دار بوده و اشخصاص را ملزم به رفتارهای می نماید که از منشأ قدسی ناشی شده است» طبیعتاً آگاهی و جهانبینی مورد پذیرش در یک جامعه و گرایشهای فطری به امور معنوی، پایگاه اصلی سازندۀ عقائد دینی به حساب میآیند. در جامعه دینی برخی از رفتارها از این ناحیه ناشی میشود.
2. نگرشها: برخی از رفتار انسان ناشی از نوع نگرش، برداشت، تلقی و قضاوتهای است که در باره یک فرد یا یک پدیده دارد. ممکن است این برداشت و تلقی، مطابق یا برآیند آگاهیهای او و یا حتی مغایر با برخی از آگاهیهای او باشد. نگرش باورها و هیجان هایی که شخص را پیشاپیش آماده میکند تا به دیگران ، اشیا و گروه های مختلف به شیوهی مثبت یا منفی نگاه کند. گوردون آلپورت (۱۹۳۵) نگرش را چنین تعریف کرده است :» نگرش یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی است که از طریق تجربه سازمان می یابد و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوع ها و موقعیتهای وابسته به نگرش تأثیر مستقیم و پویا بر جای میگذارد».
به عبارت دیگر هر نگرش نوعی موضع گیری قبلی برای انجام عمل مثبت یا منفی نسبت به اشخاص ، اشیا  و حوادث با توجه به اهداف اجتماعی است و نقش جهت دهنده در تبدیل حالات روانی – عاطفی به حالات حرکتی ایفا می کند. نگررشها، در زمینه سازی و شکل دهی به رفتارها ، ایجاد انگیزش  ، ارضای نیازها و جهت دهی به گرایش ها تاثیر جدی دارند.
3. علائق و گرایشها: اشتیاق، بستگی، و علاقهمندیهای افراد نیز جمله اموری است که میتواند به عنوان عناصر کلیدی فرهنگ تلقّی شود. گرایش اگرچه مانند برخی دیگر از عناصر فرهنگ، یک امر درونی و شخصی محسوب میشود، ولی آنجا که مجال بروز و ظهور بیرونی پیدا میکند، قابل شناسایی خواهد بود و هنگامی که وجه مشترک افراد یک جامعه میشود یک عنصر فرهنگی به حساب میآید.
4. رفتارها و آداب شخصی: نوع رفتارهای شخصی آدمهای یک جامعه و آدابی که نحوۀ رفتار انسان را در موقعیتهای مختلف زندگی شخصی تعیین میکنند، یکی از مهمترین بخشهای فرهنگ به حساب میآیند. شاید عبارت «شیوه و سبک زندگی» بیشتر با این بخش تناسب داشته باشد.
5. عنعنات و رسمهای اجتماعی: یکی دیگر از عناصری که فرهنگ را می سازد آن دسته از آداب اجتماعی است که چگونگی تعاملات انسان را در مناسبات اجتماعی و زندگی جمعی تعیین میکند. رسوم مربوط به اظهار غم و شادی، سوگواریها و اعیاد از اهم این آیینها به حساب میآیند.
با توجه به عناصرتشکیل دهنده فرهنگ، رفتارهای انسان ناشی از فرهنگ حاکم برجامعه بوده و غنامندی یک فرهنگ نقش مستقیم در رفتارهای متعالی دارد و هرچه فرهنگ دچار فقر و کاستی باشد در رفتارهای افراد آن جامعه نقص و کمبودی مشاهده میشود.
در کشور ما، علی رغم حاکمیت شریعت و آموزههای بلند اخلاقی و رفتاری، هنوز ناهنجاریهای بسیاری وجود دارد. بیتوجهی به نظافت در حوزه شخصی و اجتماعی، بینزاکتی در گفتارهای رو در رو و یا فضاهای مجازی و اهانت نسبت یگدیگر، تقلب در امتحانات و انتخابات، عدم رعایت قانون ترافیکی و ده ها رفتارهای ناشایست دیگر، جامعه را به بیماری مزمن و خطرناک مبتلا ساخته است که متاسفانه به شدت تمام سایه شوم خویش را برجامعه ما افگنده و حیات اجتماعی را آلوده ساخته است.
در «شیوه رفتاری» پیامبر اسلام، این امر آنچنان مورد توجه بوده است که کسی در تمام دوران زندگی ایشان آن جناب را در چنین حالت مشاهده نکرده اند و گزارشهای تاریخی وجود ندارد که گفته باشد در محضر عمومی در قدم جای نشسته باشند و مردم آن جناب را در این وضعیت دیده باشند. این امر نشان از مواظبت جدی پیامبر(ص) در امر مخفی داشتن این رفتار داشته اند، حال اینکه مدعیان «سنت نبوی» کاملا برخلاف روش ایشان عمل نموده و در هرجای از شهر، و در هر موقعیتی که قرار گیرند اقدام به تخلیه نموده و در برخی محلههای کابل از شدت بوی تعفن ادار نمی شود عبور نمود. این موضوع از نظر پسند عمومی و البته ضد فرهنگی به عنوان امر بسیار معمولی و عادی پذیرفته شده است و کسی از این کار نه بدش میاید و نه ممانعت مینماید.

برای حل معضل باید چه باید کرد؟
همانگونه که اشارت رفت هم باید از نظر فرهنگی اقداماتی صورت گیرد و اصحاب رسانه رسالت خویش را در این بخش به درستی انجام داده این نگرش نادرست را از ذهن و روان افراد جامعه برکنده و بجای آن تلقی و برداشت درست از ادب و نزاکت عمومی را برجسته ساخته نهادیه نموده و ارزشهای اصیل دینی و انسانی را در جامعه رونق ببخشند تا از نظر ذهنی و نگرشهای شهروندان این موضوع به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی و دینی تلقی شده و تصحیح بینش و اصلاح نگرش صورت گیرد و از سویی هم شاروالی و یا نهادهای ذی ربط برای مردم در سطح شهر توالت ساخته و تا در موقع ضرورت افراد به آن به آسانی و سهولت دست رسی داشته باشند. بدهی است که در صورت نبودن و یا در دسترس نبودن دستشویی مردم ناچار خواهند شد در کوچهها و خیابانها اقدام به رفع حاجت نمایند. پس برای این مشکل اجتماعی هم کار فرهنگی لازم است و هم اقدامات عملی از قبیل ایجاد دسشویی به طور گسترده در سطح شهر تا این پدیده ناپسند از جامعه شهری ناپدید گردد.

دیدگاه شما