صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

از ریزگردهای آسمان تهران تا غبارهوای کابل

-

از ریزگردهای آسمان تهران  تا غبارهوای کابل

کابل شهری پرجمعیتِ است که روز به روز وضعیت آب و هوا در آن بحرانی تر می شود. افزایش گرد و خاک و تیره و تار شدن محیط و ماحول ما بیش از پیش، نشان از ناگواری زیستی محیطی دارد. آلودگی هوا چنان زیاد و شدید شده است که زندگی ما را به صورت جدی تهدید می کند. همینکه از خانه بیرون می شوی و تا دوباره به خانه بر می گردی،  بر سر، صورت و لباس های شما لایه ی نازک از رسوب خاک و گرد تشکیل می شود. ما این مسأله را کمتر متوجه هستیم، چون کمتر به آن فکر می کنیم. درگیری ذهنی روزانه ی ما، امنیت و اقتصاد و... است و بنابر این به ندرت تمرکز و تفکر ما بر محیط زیست ما می چرخد. امروز خیلی بی خیال از کنار این امر بسیار مهم حیاتی در می گذریم. شاید با گذشت هر لحظه قسمت از وجود و زندگی ما با هوای آلوده زیان سنگینی را متحمل شود. ممکن است دل و درون ما را لایه های خاک و گرد پوشانده باشد. بدون شک بخشی بزرگ از مریضی های ما از همین آلودگی های زیست محیطی ناشی می شود. اما در چنین موقعیت و وضعیت ناگوار، ما همچنان بی خیالیم و بی خبر. بیشتر سرِ ما به چیزهای گرم است که هیچ ربط  و نسبتی به نیازهای اساسی زندگی ما ندارد. پیش از همه چیز و همه کار، بحث صحت و سلامتی ما ارزشمند است و در اولویت قرار دارد. اول باید صحت و سلامتی داشته باشیم تا اینکه سعادتمند زندگی کنیم. اگر صحتمندی نداشته باشیم، در کاخ سفید و یا کاخ کرملین زندگی کنیم هم به درد ما نمی خورد و روزگار ما خوش نمی گذرد. برای اینکه شاداب و با نشاط و تندرست و سالم زندگی کنیم، توجه به امور زیست محیطی و پدیده های اطراف ما نیاز اساسی است.
اگر از همین حالا بیدار نشویم و به فکر حفظ و نگهداری محیط زندگی خویش نشویم، با ادامه ی چنین وضعیتی، زندگی فردای ما نابود خواهد شد. برای اینکه میزان آلودگی هوا را خیلی به صورت ملموس بفهمید فقط دو روز هنگام که از خانه بیرون می شوید و تا هنگام که به خانه بر می گردید از ماسک استفاده کنید، پس از دو روز متوجه لایه ی سیاه از گرد و خاک در ماسک می شوید. شاید این موضوع برای برخی آشنا و تجربه شده باشد. با دقت در ماسک می بینید که چنان گرد و خاک و سیاهی در روی ماسک روسوب کرده که آدم تصور می کند که فقط دود تنفس نموده است. این تجربه ممکن است، گاهی آرامش ما را برهم زند و نگرانی ما را بر انگیزاند، اما این نگرانی و دلواپس بودن برای محیط زیست بازهم ارزشمند است. 
ما در چنین وضعیت زندگی را سپری می کنیم. روزانه به میزان بسیار بلندی، گرد و خاک و دود و غبار تنفس می کنیم. کارشناسان زیست محیطی اعلان نمودند که هر فرد که در کابل زندگی می کند، روزانه در هر مترمکعب هوا، سهصد مایکروگرام ذرات مواد غایطه تنفس میکند. با این وضعیت و تداوم آن زندگی آینده را تصور کنید که به کجا خواهد رسید؟ آیا با دوام چنین آلودگی زیست محیطی فردا و پس فردا از صحت و سلامتی برخوردار خواهیم بود؟ آیا می توان با چنین وضعیت به سالم بودن  و زندگی خوب و خوش امیدوار بود؟ پس تا کار از کار نگذشته بجنبیم و خود ما و زندگی ما را از چنگال این پدیده ی کشنده نجات بدهیم.
همین چند روز پیش رسانه های ایرانی از برگزاری کنفرانس بین المللی مبارزه با هوای الوده در تهران خبر دادند. این کنفرانس سه روزه به این منظور برگزار شدند که با هوای آلوده تهران و ریزگردهای آن شهر، مبارزه بین المللی و بین المنطقوی صورت بگیرد. مقام های ایرانی از چندین کشور و کارشناسان بین المللی دعوت کردند که بیایند و برای این چالش طرح بدهند و همچنان همکاری در بهبود هوای شهر تهران از وجود ریزگردها، نمایند.  مسوولان ایرانی با پروژه های درازمدت و دقیق و فراکشوری برای برطرف کردن الودگی هوا تلاش می ورزند. مقامات آن کشور تا این اندازه مسأله زیست محیطی را جدی گرفتند و با برنامه ریزی بسیار دقیق و بلند مدت پیرامون آن کار می کنند. اما در افغانستان و در این جا( در کابل) ازکارکرد های زیست محیطی چه خبر؟ چقدر برای پاکی و صفایی شهر ما کار کرده ایم و کار می کنیم؟ راهکارهای کاربردی، کارشناسانه و دقیق و سنجیده شده ی ما کدام است؟ مسوولان بخش زیست محیطی چقدر برای نجات محیط زیست از آلودگی کار می کنند؟ گذشته از دولت و مسوولان زیست محیطی ما شهروندان چقدر مسوولیت شهروندی ما را در قبال پاکی شهرما، ادا کرده ایم؟
به نظر می رسد که در این جا، ما هیچ کدام ما رسالت خود را ادا نکرده ایم. نه مسوولان بخش زیست محیطی برنامه های خیلی کاربردی و محسوس برای پاکی شهر و حفظ محیط زیست انجام داده اند و نه ما چنان که رسالت یک شهروند است، مسوولیت های شهروندی خود را به جا کرده ایم. یادمان باشد که همواره انگشت انتقاد و اعتراض به طرف دیگران نشانه می گریم. کمتر به سراغ خود ما رفته از خود ما پرسش می کنیم. طور عادت کرده ایم و بار آمده ایم که چشم به راه دیگران بنشینیم. همیشه منتظریم که کسی دیگری بیاید و یک مشکل را رفع سازد.  به همین دلیل است که در پاکی شهر کمتر سهم می گریم؛ ولی در آلودگی و بدتر کردن اوضاع زیست محیطی بیشتر.
همواره در انتظار مسوولان بخش زیست محیطی می نشینیم. چشم به راه یک نهاد نشستن و تمام مسوولیت ها را برعهده دیگران انداختن نه منصفانه است و نه عقلانی. همواره از دیگران و مسوولان اعتراض کردن، راهی به چاهی نمی برد. البته این سخن به معنای این نیست که مسوولان تقصیر ندارند و باید از آنان تقدیر کنیم. آنان بیشتر از ما مسوول است و از کم کاری های شان چشم پوشی کردن، روا نیست؛ اما دست زیر الاشه گذاشتن و چشم به راه آنان نشستن یک کار بسیار ناسنجیده و حتی غیر معقول است. پیش از آنکه غبار، گرد و خاک زندگی ما را نابود کند، برخیزیم و دست به کار شویم. تا برای زندگی فردای مان، محیط زیست پاک و حتی کمتر آلوده داشته باشیم. آنچه که برای تمام کشورهای دنیا خیلی مهم و مسآله است، بحث زیست محیطی و پاک نگهداشتن محیط زندگی می باشد. افغانستان سربلند، مترقی و شگوفا بدون در نظر داشت این مسایل نهایت مهم، ممکن و میسر نیست. پس بیایید منتظر هیچ زمانی ننشینیم و از همین لحظه برای زندگی بهتر و با صفاتر خودما تلاش کنیم. من، تو و ما مسوولیم. هیچ معجزه ای از آسمان برای نجات محیط ما نازل نمی شود. پس تلاش برای پاکی محیط زندگی مان را از یاد نبریم. پیش از آنکه گرد و غبار سرسام آور نابود مان کند.

دیدگاه شما