صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بازارسردکتاب‌خوانی درافغانستان

-

بازارسردکتاب‌خوانی درافغانستان

با آنکه ما هميشه از کتاب به عنوان «بهترين دوست» خود ياد کرده ايم و هميشه از آن تعريف ميکنيم؛ اما در واقع هيچوقتي به عنوان يک دوست «معمولي» هم دوستي مان را بهجا آورده نتوانستهايم. هميشه در موردش شعر گفتيم و هر ازچندگاهي مطلبي نوشتيم و در ورقهاي بزرگتر چاپ شان کرديم. ورقها را از مسيري عبور داديم که آنجا راه بسته بود و از امنيت خوبي برخوردار نبود. کتابها سالها در آن جا گير کرده بود، گاهي مورد آماج توپ و تفنگ اين و آن قرار گرفته بود؛ زماني هم طعمهي حريق شده بودند. از آن طرف کتاب هميشه صبورانه منتظر ماند و منتظر ماند تا آنجاي که رهگذراني پيدا شدند و خاکها از صورت شان پاک کردند؛ اما بازهم به  سراغش نرفتيم. عدهاي را عادت برآن شدند که هر از گاهي به خاطر ثواب هم که شده دست به سر و صورت کتابها بکشند و از پوسيدن نجات شان بدهند.
جاي سوال و تاسف اين جا است؛ کشوري که يک و نيم دهه دموکراسي را تجربه کرده است، چرا مردمش تا هنوز با کتاب آشتي نکرده اند؟ چرا تا هنوز کتابخانه ها نسبت به قليونخانهها مشتري کمتري دارند؟ چرا کشور ما در بخش کتابنخواندن نيز مانند فساد اداري نمره اول ميشود؛
شايد در جواب گفته شود که کشور ما شاهد چندين دهه جنگ و خشونت و اختناق بوده است. از اين رو، مردم شان نتوانسته اند کتاب بخوانند.
ولي چيزي که آشکار است تنها نا امنيها و آتش جنگ نبوده است که ما را از کتاب دور کرده است؛ بل عاملهاي بالاتر از آن و يا حد اقل عاملهاي موازي ديگري نيز دخيل بوده اند. آري ما پيش از دههي دموکراسي چندين دهه جنگ را تجربه کرديم و طبيعي است که پيامدهاي منفي زيادي بر روان مردم و اقتصاد کشور نيز وارد کرده باشد. جنگ و ناامني هاي آن دوران بدون شک بر روي دانش و دانشاندوزي تاثيري منفي اي برجا گذاشت؛ کتابهاي سوختانده شدند؛ تعدادي از کتابها به تاراج رفتند و تعدادي هم به کشورهاي همسايه انتقال پيدا کردند. دانشمندان کشته شدند، تعدادي هم به زندان انداخته شدند و در آن جا پوسيدند؛ ليکن در حال حاضر وضعيت به صورت نسبي مساعد است. دانشمندان آزادانه به تاليف کتابها مي پردازند و ابراز نظرهاي در عرصه هاي تخصص شان دارند؛ اما چيزي آزاردهنده اين است که ما از فرصت هاي موجود در طول يک و نيم دهه استفادهي لازم نتوانستيم. تحقيقي که در سالهاي پسين صورت کرفته است، کشور ما در ردهي آخرين کشورها از لحاظ مطالعه شناخته شده است. ميانگين وقتي را که شهروندان افغانستاني به مطالعه اختصاص داده اند به کمتر از يک دقيقه در روز ميرسد؛ حال آنکه شهروندان ايران بيشتر از شصت دقيقه در روز به طور ميانگين مطالعه دارند و کشور شان از اين لحاظ به شدت نگران است. اين در حالي است که در اکثر کشورها مانند آمريکا و به خصوص جاپان روزانه چندين ساعت مطالعه دارند.
علاوه بر عامل جنگ که در بالا ذکر شد، عاملهاي ديگري نيز هستند که باعث بي علاقگي شهروندان به کتاب شده اند.
يکي از آن عاملها کتابگريزي جوانان دانشجو و دانش آموز است. آن ها به اندازهي از درس خواندن و کتابخواني خسته اند که حاضر نيستند نام کتاب را بشنوند. آنان به اندازه ي بيانگيزه و سرخورده بار آمده اند که ديد شان نسبت به باسواد شدن دگرگون شده اند و دانش را در خدمت شغل و پول قرار داده اند. از دانش فقط دست يافتن به کار و به دست آوردن پول را فکر کرده اند. از اين رو، همواره تلاش کرده اند درس را به خاطر مدرک بخوانند نه به خاطر دانش. طبيعي است دانشجو ويا دانشآموزاني که خوراک فکري شان همان چهار کلمهي مقدسي باشد که در جزوه هاي درسي حک شده و کسي حق تغيير وارد کردن در آن ها را نداشته باشند به استثناي صفحهي پشتي و درج تاريخ آن که با افتخار از طرف استادان بروز ميشوند؛ در حاليکه صفحهي دوم کتاب به بعد حکايت از چند قرن قبل مي کند. چنين است که دانشجو و دانش آموز مجبور ميشوند از الف تا ياي جزوه را با نقطه و کامه اش حفظ کنند و در روز امتحان بدون جا به جايي و کم و کاستي پس بدهند. ترس و هراس امتحان روند زندگي بسياري را مختل کرده و آن ها را از خيلي فعاليت هاي شان باز داشته اند. با اين وجود فکر مي‏کنند که ديگر وقتي براي کتاب خواندن ندارند. تعدادي از کساني که براي کتاب خواندن وقت دارند، در بين دو ديوار افراط و تفريط دست و پا ميزنند؛ يا پول خريد کتاب را ندارند و يا اين که فرزند يک سرمايه دار است و به اين چيزها اهميت نميدهند و يا اين که به کتابخانهها دسترسي ندارند. از طرفي کساني که علاقه مندي به کتاب‏خواندن دارند از کيفيت پايين کتابها، اشتباههاي املايي و انشايي و بروز نبودن کتابها شکايت دارند. به خصوص دانشجوياني که ميخواهند مونوگراف بنويسند بر اين باورند که کتاب ‌‍هاي موجود در کتابخانههاي افغانستان پاسخگوي نيازهاي شان نيستند و آنها مجبورند براي نوشتن پايان نامهي خود از بيرون افغانستان کتاب تهيه کنند. با توجه به اين که اکثر شهروندان افغانستان به خصوص ولايتنشينان به کتابخانهها دسترسي ندارند؛ فقر اقتصادي از موانع ديگري است که توان خريد کتاب را از آنها گرفته اند. بسياري از شهروندان افغانستان در جاهاي زندگي مي کنند که تا به حال نام مکتب را نشنيده اند. گفته ميشود که مردم افغانستان بيشتر از هفتاد در صد شان بيسوادند و يا سواد کافي ندارند. با اين وجود طبيعي است که افغانستان از لحاظ کتابخواني در رده ي پايين قرار بگيرد. 
بر نهادهاي فرهنگي و آموزشي است که در کنار دولت صادقانه بکوشند و براي جوانان و همه اقشار جامعه زمينه ي مطالعه را فراهم کنند و از آن مهمتر اين که به دانشآموزان از دوران ابتدايي انگيزه دهند و آنها را با کتاب آشنا سازند تا در بزرکي ديگر از کتاب فرار نکنند. نهادهاي فرهنگي نيز با برگزاري مسابقه ي کتابخواني و برنامه هاي فرهنگي شان به تشويق و ترغيب جوانان بپردازند و آن‌‍ها را از عواقب بد کتابنخواندن آگاه کنند. در کنار نهادها دولت از همه مسووليت سنگين تري دارند که زمينه ي مطالعه را براي شهروندان فراهم کنند و با ايجاد کتاب خانه ها و کتابستان ها به گونهي بروز شان در خدمت دانشدوستان قرار بگيرند.

دیدگاه شما