صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جوانان تحصیل کرده و مشکلات کاریابی

-

جوانان تحصیل کرده و مشکلات کاریابی

جوانان يکي از سرمايه هاي اساسي و انساني هر کشوري به حساب مي آيند که در رده نيروهاي تازه نفس براي انجام وظايف و تحولات، آموزش هايي را در نهادهاي آکادميک فرا مي گيرند و کشور را رو به پيشرفت و ترقي سوق مي دهند. نيروي متخصصي که از نهادهاي آکادميک فارغ مي گردند بايد در جايگاه هاي مناسب جابه جا شده و مطابق تخصص شان به آنها مسووليت داده شود.
افغانستان هم از جمله کشورهايي است که براي ترقي و پيشرفت به نيروي کاري جوانان نياز اساسي دارد و از طرف ديگر با گذشت هر سال به تعداد نيروهاي متخصصي که از اين نهادهاي آکادميک فارغ مي گردند که مصمم هستند تا در راستاي تخصص خود اجراي وظيفه کنند، افزوده مي شود. اما بعد از مراجعه به نهادهاي دولتي و خصوصي که تقاضاي پذيرش نيروي کاري متخصص را دارند و با گذراندن امتحان هاي بست هاي کاري دولتي متاسفانه به دليل بعضي از مشکلاتي که فراروي آنان قرار مي گيرند وظيفه دلخواه خود را به دست نمي آوردند. اين که چه عواملي باعث بحران بيکاري در کشور شده است، بماند ولي واقعيت اين است که اکنون افغانستان با بحران بيکاري مواجه است. مخصوص قشر جوان تحصيل کرده بيش از گروه هاي ديگر اجتماعي متقاضي کار هستند که متاسفانه در جريان پيچيده کاريابي معمولا با ياس و سرخوردگي مواجه مي شوند. در اين مقاله به مهم ترين چالش هاي فراروي جوانان در عرصه کاريابي و نيز به چند مورد از راه حل هاي آن مي پردازيم.
مشکلات اساسي را که جوانان افغانستاني بعد از اتمام تحصيلات و هنگام وارد شدن به بازار کار در افغانستان  با آن مواجه هستند را مي توانيم از دو جهت به بررسي بگيريم:
1- درسهاي دانشگاهي مطابق با نياز بازار کار نيست.
2- فساد بالاي اداري در نهادهاي دولتي و خصوصي در کشور
در قدم اول مي خواهيم مغايرت درسهاي دانشگاههاي افغانستان را با نيازهاي بازار کار به بررسي بگيريم. در کشورهاي پيشرفته دنيا درسهاي دانشگاهي مطابق با نيازهاي بازار کار و علايق دانشجويان يا متقاضيان تخصص ميباشد، اما در افغانستان درسها در دانشگاهها به صورت کليشهاي و کلي آن هم تا حدودي در مغايرت با نيازهاي متقاضيان، علايق دانشجويان و بازارکار مي باشد.
در اين نهادهاي آکادميک بيشتر استاداني که تخصص کافي در رشته مربوطه را نداشته و با سنيني که در معرض بازنشستگي قرار دارند، در حال تدريس هستند و از طرفي ديگرهم اين استادان توانايي روحي و جسماني آموزشي و کار عملي با دانشجويان را ندارند. اين در حالي است که دانشگاهها ابزار مورد نياز براي آموزش عملي دانشجويان را در اختيار دارند و زماني که کار به شيوه علمي و عملي به دانشجويان آموزش داده نمي شود، نياز بازار کار هم در دانشجويان  برطرف نمي شود.
از طرفي ديگر استانداردهاي درسي و تخصص مورد نياز براي دانشجويان در اين دانشگاه ها در سطح بسيار پايين و پيش پا افتاده است که اين امر هم به شدت به دانشجوياني که تازه وارد دانشگاه ها مي شوند ضربه روحي و رواني وارد مي کند اين امر باعث سرکوب شدن علاقه و خلاقيت دانشجو شده که آنها را به يک ماشين بي روح تبديل مي کند و در ادامه اين دانشجويان فقط مي خواهند دانشگاه را به پايان برسانند. اين امر در نهايت بعد از فراغت دانشجو بزرگترين مانع براي دستيابي به حرفه مورد نظر و علاقه دانشجو مبدل مي گردد.
در قدم دوم فساد بالاي اداري و ارج نه نهادن به لياقت سالاري و جايگزيني روابط بر ضوابط در اداره هاي دولتي از مهمترين عوامل ديگري است که يک فرد تحصيل کرده بعد از اتمام تحصيل و مستعد کار براي بازار کار با آن روبه رو است.
بحث از فساد اداري و جايگزيني روابط بر ضوابط در بازار کار به اين معنا است که بيشتر بستهاي دولتي و خصوصي يا از قبل بدون در نظر داشت قوانين اصلاحات اداري توسط اشخاص زورمند پر ميشوند و يا اينکه بستها بر اساس تقسيمات بين احزاب توسط اراکين بلند پايه دولتي اشغال مي شوند و يا اينکه اين بستها در مقابل پول با زير پا گذاشتند قوانين مربوطه و شرايط فرد شايسته به اشغال اشخاص و افراد بي کفايت در مي آيد. در اينجا امتحان تنها سرپوشي براي فساد و خيانت اشخاص مفسد است که به صورت نمايشي برگزار شده ولي فرد مربوطه يا کانديدا از قبل در بست مربوطه جابه جا شده است.
زماني که جوان تحصيل کرده و مستعد کار، تحصيل خود را پوچ و بي معني مي بيند يا به گروه هاي مخالف ميپيوندد و يا هم راه مهاجرت را در پيش مي گيرد تا آينده خود را در کشورهاي ديگر جستجو کند.
راه حلي که براي بهبود وضعيت جوانان پيشنهاد مي شود:
1- معياري کردن استندردهاي درسي دانشگاه ها و نهادهاي آکادميک کشور(دروس تيوري و عملي).
2- جذب کدرهاي متخصص داخلي و خارجي در دانشگاه ها و نهادهاي آکادميک کشور.
3- اتاق هاي فکر براي جوانان تحصيل کرده به وجود بيايد تا در اين اتاق هاي فکر بر روي طرح هاي جوانان براي ايجاد راه کارها و فرصت هاي کاري کار شود که در صورت امکان اين طرح ها اجرايي شده و اشتغال زايي و فرصت هاي کاري جديدي به وجود بيايند.
4- از طرح هايي جوانان در اتاق هاي فکر ارايه مي کنند که توانايي عملي شدن را دارند پشتيباني مالي و حمايتهاي دولتي صورت بگيرد و دولت تا حدودي براي اين فرصت ها بودجه هاي انکشافي تخصيص دهد.
5-            جايگزيني شايسته سالاري بر روابط.
6-            بالا بردن شفافيت هاي پروسه هاي امتحانات بست ها.
7-            ايجاد فضاي رقابتي سالم و تخصصي براي اشغال بست هاي کاري.
8-            تخصصي تر شدن دروس دانشگاه ها و نهادهاي آکادميک مطابق با نيازهاي بازار کار.
9-            انکشاف و بالا بردن ظرفيت جذب نيروهاي متخصص نهادهاي دولتي و خصوصي.
10-          حمايت از سرمايه گذاري ها براي اشتغال زايي.
11-          بالابردن امنيت کاري و محيطي در کشور.
12-          جذب نيروهاي متعهد و خلاق و جوان در بست هاي حساس.
13-          حاکميت هر چه بيشتر قانون در جامعه.
14-          ايجاد فضاي باز ارتباطي جوانان با مسوولين بلند پايه دولتي.

دیدگاه شما