صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کاتب در متون آموزشی

-

کاتب در متون آموزشی

متنهاي آموزشي، بنيانساز ساختارهاي ذهني و فکري جامعه است. باورها و ذهنيت هاي عمومي که در جامعه شکل ميگيرد، متنهاي آموزشي در آن نقش بسزايي را دارد. متنهايي که در نصاب آموزشي تدريس ميشود، در حقيقت نقش «رادار» را در سمت و سو دهي ذهنيت اجتماعي و پرورش ذهني جامعه، بازي ميکند. از اين رو، برخي از نظامهاي سياسي جهان، بر اساس خواستهاي سياسي و ايدئولوژيکي خود، نصاب آموزشي عمومي دولتشان را ترتيب مي دهند. چنين بازخورد سياسي ــ ايدئولوژيکي را سيستم آموزشي افغانستان در گذشته نيز تجربه کرده است. پيآيند چنين بازخوردها در نصاب آموزشي، ميتواند که جامعه را با پيشفرضهاي مشخص ذهني بار آورد. تنگنظري، ديگر ستيزي، فقدان مداراي اجتماعي و ناديدهانگاري تنوع زيستي، ويژگيهاي بارز چنين جامعه با پيشفرضهاي مشخص ذهني ميباشد.
در سمينار علمي پاسداشت از مقام «علامه فيض محمد کاتب هزاره»، علاوه بر دستورهاي اجرايي که براي اعمار بناي يادبود و همچنان ضرب مدال رسمي دولتي بهنام اين تاريخنگار شهير کشور از سوي رييسجمهور صادر شد، خواستهاي مشخصي نيز براي جاويدانه ماندن نام اين تاريخنگار و همچنان ارجگذاري به فعاليتهاي او از سوي دبيريت اين سمينار، مطرح گرديد. يکي از اين خواستها، درج آثار و انديشهي کاتب در نصاب آموزشي مکاتب و دانشگاهها ميباشد. با توجه به نقش متون آموزشي در ذهنيت اجتماعي و پرورش افکار عمومي، اگرچه که در متون نصاب آموزشي بهخصوص در مکاتب در دوران نظام پساطالباني، تغييرات مثبت و گستردهاي وارد شده است؛ اما نيازمند بازبينيهاي بيشتري ميباشد. اين بازبينيها در متون آموزشي بهخصوص در حوزه‌‌هاي علوم انساني و ديني قابل تأملتر است تا در چگونگي انتخاب متن، محتوا و زيباييهاي ادبي، بازبيني صورت گيرد. آنچه در حوزههاي علوم انساني و ديني مهم تلقي ميشود که در نصاب آموزشي جديتر برخورد شود، روايتها و ديدگاههايي را که اين متون خلق ميکند، ميباشد. اينکه واقعيتهاي تاريخي در متون علوم انساني، بهگونهي مثال در تاريخ، فرهنگ، و بيان ديدگاههاي عقيدتي، چگونه در متون آموزشي تبارز داده ميشود، نيازمند بازبيني است. بايد غور کرد که اين متون به چه ميزاني روايتگر پذيرش تنوع زيستي، مداراي اجتماعي و نگاه واقعبينانه به پديدههاي تاريخي و واقعيتهاي اجتماعي در جامعه است. از اين رو، درج آثار و انديشهي فيض محمد کاتب که به گواه تاريخپژوهان، شناخت افغانستان را از نگاه سياسي ــ اجتماعي و فرهنگي ممکن ساخته ميتوان از چند زاويه به آن نگريست.
يکم. برخوردهاي واقعبينانه با واقعيتهاي تاريخ معاصر. تاريخ معاصر افغانستان پيچيدگيهاي زيادي را در خود جاي داده است با وجود اين پيچيدگيهايي که در تاريخ معاصر وجود دارد، ولي در متون آموزشي يا از برخي واقعيتها و روايتها بکلي چشمپوشي صورت گرفته است و يا اينکه براي روايت آن چارچوب مشخصي تعيين شده است که با پديدههاي واقعي، سازگاري ندارد. از سويي هم، در برخي از متنها روايتهاي صلح، مداراي اجتماعي و تنوع زيستي، در آن کمتر ديده ميشود. نکتهي ديگر، پارههاي تاريخي که در چارچوب متن درسي براي کودکان و دانشآموزان عرضه ميشود، بيشتر نگاه به سطح بالايي جامعه است و قشرهاي پايين اجتماعي، در اين پارههاي تاريخي، نقش بازي نميکنند. از اين رو، دانشآموزان با واقعيتهاي تاريخي جامعهي خود احساس بيگانگي ميکنند و گذشتهي تاريخي، روايتهاي فرهنگي، عقيدتي و بازخوردهاي اجتماعي خود را در آن نمييابند و تنها با طبقهي قدرت، مواجهاند.
متنها و روايتهايي را که فيض محمد کاتب، در تاريخ خود گنجانيده است، عناصر آن را، دولت، قدرت، سياست، جامعه و مردم تشکيل ميدهد. در اين روايتها هم مردم نقش بازي ميکنند که در آن روايتهاي فرهنگي، عقيدتي و بافتهاي اجتماعي آن گنجانيده شده و هم روايت سياست، قدرت و حکومتداري در آن درج شده است. وقتي چنين متني در بعد تاريخي و فرهنگي در نصاب آموزشي وجود داشته باشد، فهم تاريخ معاصر را، ممکنتر ميسازد. در اينجا، دانشآموزان هم با واقعيتها و روايتهايي مواجهاند، که از چند زاويه به آن پرداخته شده و دانشآموز و دانشجو را براي فهم پديدههاي اجتماعي، کنجکاوتر ميسازد.
دوم. مداراي اجتماعي و پذيرش تنوع زيستي. تاريخ پژوهان بر اين عقيدهاند که فيض محمد کاتب هزاره، ديدگاه و روش خاص خود را در تاريخنگاري و ديگر متون و اثر خود داشته است. ويژگي ديگري که متون تاريخي کاتب دارد، تعدد عنصرهاي روايي آن است. متون تاريخ کاتب که بهعنوان تاريخ رسمي حکومت ميباشد، بر علاوه دستگاه قدرت، ويژگيهاي رفتاري جامعه با ريزبينيها در آن روايت شده است. در اين متون، مردم با تمام عادتهاي رفتاري خود وجود دارد. آشنايي با عادتهاي رفتاري جامعه، پذيرش کتلههاي متنوع اجتماعي و چگونگي نقش آنها در تحولات اجتماعي تاريخي کشور، از طريق آثاري که کاتب از خود برجاي مانده است، ممکنتر ميسازد. از اين رو، با مواجه شدن با چنين متون، مداراي بيشتر اجتماعي را که اکنون از فقدان آن رنج ميبريم، تجربه کنيم.
از سويي هم، فيض محمد کاتب، با آنکه بيشتر بهعنوان تاريخنگار شهره شده است، ديدگاههاي خاص ديني، اجتماعي و سياسي را نيز داشته است. او در بيان ديدگاههاي خود، تقويهي مداراي اجتماعي را نيز روايت ميکند. بهگونهي مثال، او در کتاب فقراتالشريعهي خود که در باب مشترکات مذهبي مذاهب اسلامي تسنن و تشيع پرداخته است، برمداراي مذهبي تاکيد دارد و بيان ميدارد که چگونه با وجود تنوع مذهبي، زندگي مسالمتآميز اجتماعي را به پيش گرفت. در جامعهي چندمذهبي ما، بيان چنين ديدگاهها و طرزديدگاه و نکات مشترکات، از اهمترين ضرورتهاي ميباشد. درج چنين ديدگاه از آنجايي مهم است که کاتب خود در چه شرايطي زيسته و چگونه يافته است که اين نکات در جامعهي چندفرهنگي ــ عقيدتي ما مهم است.
سوم.آشنايي با ظرافتهاي ادبي معاصر از طريق متون تاريخي. با وجودي که ادبيات يکي از مضامين اصلي و مهم نصاب آموزشي بهشمار ميرود، اگر نگاه منتقدانه، به اين سوژهي آموزشي داشتهباشيم، به ظرافتها و اهميت ادبيات و پيشکسوتان متون ادبي معاصر، دقت لازمي و درخور شأن وجود ندارد. اکثر متون کاتب، تلفيقي از متن تاريخي و ادبي ميباشد. اين مورخ، در حقيقت روايتهاي تاريخي را با متن ادبي بيان کرده است. چنين روش تاريخنگاري، ابتکاري در تاريخنگاري سنتي ميباشد و براي نهادينهسازي چنين روش ادبي ــ تاريخي، گنجاندن چنين متون لازم است. از سوي ديگر، در نصاب آموزشي براي شناخت ادبيات نثري، در مضامين ادبيات، بيشتر به متون نثر کهن ادبيات ارجاع صورت ميگيرد و به نثرهاي متاخر، جايگاه چنداني در ادبيات آموزشي ندارد. حال آنکه نثري را که کاتب در تاريخنگاري خود خلق کرده است، ميتواند بهعنوان نثر جديدي باشد و شناخت چنين نثر ادبي لازم مينمايد، چنين نثر از چند جهت در متون آموزشي کمک ميکند، از يک سو، قالب جديد نثر را بيان ميکند و از سوي ديگر فهم تاريخي را با خود حمل ميکند.
درج ديدگاههاي نو، روايتها و متنهايي که فهم بيشتر تاريخي ــ سياسي و اجتماعي و ظرافتهاي ادبي را با خود حمل ميکند، اهميت مضاعفي در نصاب آموزشي دارد. چنين متون، از يک سو که بار روايي و ادبي دارد، از سوي ديگر، به خلق ديدگاهها، ذهنيت و مداراي اجتماعي ميانجامد. خواست درج متون و انديشهي اعتدالگرايانهاي نظير تاريخ نگار فقيد کشور، علامه فيض محمد کاتب هزاره، لازمه، مواد آموزشي است و جامعهي ما به آن نياز اشد دارد.

دیدگاه شما