صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پروسه قلب آسیا؛ اهداف، فرصت ها و دستاوردها

-

پروسه قلب آسیا؛ اهداف، فرصت ها و دستاوردها

ششمين نشست قلب آسيا با حضور مقامات ارشد بيش از چهل کشور و سازمان هاي بين المللي در دهلي نو برگزار شد. محور اصلي اين نشست را، مبارزه با تروريسم و توسعه روابط اقتصادي، تجاري و ترانزيتي ميان کشورهاي منطقه تشکيل ميداد.
چالشهاي امنيتي و تهديدهاي تروريستي را که افغانستان و منطقه با آن روبرو هستند وهمچنين روي توسعه راههاي ارتباطي افغانستان با آسياي ميانه و جنوب آسيا بحث و گفتگو شد. همچنين کشورهاي اشتراک کننده در اين نشست اعلاميه ي در مورد مبارزه مشترک با تروريزم را که از سوي حکومت افغانستان تهيه شده بود، امضا کردند.
اعتماد سازي، مبارزه با تروريزم، تجارت و زيربناها،همکاري اقتصادي منطقوي،همکاري در حوزه آموزش و تحصيلات،از اهداف شکل گيري اين روند شمرده مي شود.
اهداف و فرصت ها
کنفرانس قلب آسيا که به روند استانبول نيز مشهور است،شش سال قبل با ابتکار افغانستان و حمايت ترکيه ايجاد گرديد و اعتمادسازي، همکاري و همسوئي فعاليت هاي مشترک در بخش مبارزه با تروريسم، مواد مخدر،مبارزه با حوادث طبيعي، توسعه تجارت منطقه اي و سرمايه گذاري کشورهاي عضو در يکديگر از اهداف اين سازمان به شمار مي رود.
به صورت کلي،کشورهاي منطقه هم اکنون اين فرصت را در اختيار دارند که بخصوص در پنج محور مهم، مشترکا با يکديگر کار و فعاليت نمايند:
1- اعتماد سازي: اختلافات مرزي،استفاده از تروريسم براي رسيدن به اهداف و مقاصد سياسي و امنيتي، در پيش گرفتن سياست عدم همکاري و... از مسايلي هستند که موحب بي اعتمادي ميان کشورهاي منطقه شده است. باوجود شکل گيري چندين سازمان بزرگ منطقوي،هنوزهم اما اين سازمان ها تحت تاثيرفضاي بي اعتمادي و اختلافات اعضا قرار دارند وعملا دستاوردي نداشته است. قلب آسيا اين فرصت را فراهم ساخته است که کشورهاي منطقه جهت اختلاف زدايي تلاش صادقانه انجام دهند.
2- توسعه اقتصادي: يکي از جدي ترين چالشهاي منطقه، فقر گسترده و رشد آهسته روند توسعه بخصوص در بعد اقتصادي به حساب مي رود. بسياري از اين کشورها با يکديگر روابط سياسي دوستانه ندارند و به همين ملحوظ، روابط اقتصادي آنان نيز به شدت متاثر گرديده است. باتوجه به اين مهم، يکي از اهداف کنفرانس قلب آسيا، توسعه زيربناهاي اقتصادي است که توسعه و همکاري مشترک را ميان کشورهاي عضو ايجاد مي کند و شامل پروژه هاي انرژي بخصوص توليد و انتقال برق، خطوط راه آهن، توسعه بزرگراه ها، استخراج معادن و توسعه صنايع مي باشد. طي نشست هاي گذشته، روي عوامل و چگونگي اين پروژه ها، چالش ها و مشکلات آن و راههاي حل فرا راه اين پروژه ها بحث و تبادل نظرصورت گرفته است.
3- تقويت روابط ترانزيتي: افغانستان طي اين نشست ها همواره کوشيده است تا اين درک را به وجود بياورد که اين کشور ظرفيت فوق العاده طبيعي براي وصل کردن کشورهاي منطقه به يکديگر دارد و کشورهاي منطقه از طريق همگرايي، بايد کمک کنند که نقش ژئوپولتيک افغانستان برجسته تر شود تا تمام کشورهاي منطقه با ثبات و آرامش به رشد و توسعه دست پيدا کنند.
4- امنيت:فعاليت هاي تروريستي و تهديدات ناشي از آن چندين دهه است که افغانستان و منطقه را بشدت متاثر ساخته است؛ هم اکنون اکثر کشورهاي آسيايي جنوبي و مرکزي درگير جنگ، خشونت و نا امني هستند و تروريسم با سرعت نگران کننده ي در حال رشد و ايجاد هسته در اين کشورها و منطقه مي باشد. اکنون اين فرصت فراهم شده است تا با همگرايي و تغيير سياست حمايت از تروريسم به مقابله با آن،اين پديده خطرناک را ريشه نمايند.
5- همکاريهاي فرهنگي: مردمان کشورهاي منطقه، اغلب با يکديگر پيوندهاي مستحکم فرهنگي دارند؛مشترکات زباني، ديني، مذهبي، قومي و تاريخي از نکات بارز ملت هاي اين منطقه است و اين مشترکات پيوندي مناسب را براي استحکام روابط در ابعاد مختلف از جمله امنيت منطقوي به وجود آورده است. از آنجايکه تهديدات و چالشها در منطقه مشترک است و تمام کشورها از نا امني و فقر در اين منطقه متاثر هستند، اين پيوندها مي تواند در راستاي انسجام و همگرايي منطقوي موثر و مفيد تمام شود.
دستاوردها و چالش ها
باوجود اينکه دستاوردهاي اين پروسه تاکنون با انتظارات، نيازمنديها، بسترها و ظرفيت هاي بوجود آمده تناسب منطقي نداشته است، با اين حال هم، شکل گيري اين روند در نفس خود يک ابتکار عالي به حساب مي رود و يک ظرفيت کلان و فرصت کم پيشينه براي منطقه فراهم کرده است؛ نفس گفتگو وجمع شدن کشورهاي منطقه و آنهم حول محور کشوري که تا چند سال قبل، منشا و مصدر بسياري از نا به ساماني هاي منطقوي تلقي مي شد، خود دستاورد بس مهم براي افغانستان و منطقه است.
هرچند اقدام مشترک براي تامين امنيت پايدار در افغانستان و منطقه قرين به موفقيت نبوده است ولي با اين حال، اين پروسه سبب شده است که اقلا تاحدود قابل ملاحظه ي درک مشترک از مشکلات و چالش هاي امنيتي در منطقه به وجود بيايد و کشورهاي که از پديده تروريسم و گسترش نا امني ها در منطقه حمايت مي کنند، تحت فشار قرار بگيرند.
دستاورد ديگر افغانستان اين است که در بعد اقتصادي و ترانزيتي،تاحدودي موفق به متقاعد سازي کشورهاي منطقه نسبت به ارزش و جايگاه افغانستان به عنوان قطب ترانزيتي شده است. اغاز به کار چندين پروژه منطقوي نشانگر اين دستاورد است و حد اقل، روند اجلاس قلب آسيا در تسهيل و تسريع اين پروژه ها نقش داشته است.
سالها جنگ و منازعه، افغانستان را از معادلات سياسي منطقه حذف کرده بود ولي اين نشست ها و نشست هاي ديگر منطقوي از جمله ريکا که به ابتکار و محوريت افغانستان شکل گرفت،سبب پذيرش مجدد افغانستان در معادلات سياسي منطقوي شده است.
دورهم جمع کردن کشورهاي که منافع، ديدگاه ها و سياست هاي متضاد دارند،کنار همديگر، براي افغانستان و منطقه يک دستاورد به حساب مي رود و اين رايزني ها به عنوان يک پروسه، در ميان مدت و طولاني مدت نتايج مثبتي درپي خواهد داشت.
با وجود اين،چالشهاي جدي نيز فرا روي به ثمر رسيدن اين تلاش ها وجود دارد؛ پايين بودن ميزان اعتماد ميان کشورهاي عضو،پايين بودن بسترهاي ارتباطي،فعاليت گسترده گروه هاي تروريستي در خاک برخي از اين کشورها و تغذيه شدن اين گروه از بسترهاي دولتي در منطقه و... بخشي از اين چالشها به حساب مي رود.

دیدگاه شما