صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت همکاری منطقه‎ایی برای دست یابی به صلح در افغانستان

-

ضرورت همکاری منطقه‎ایی برای دست یابی به صلح در افغانستان

ثبات سياسي و اقتصادي، دست يابي به صلح، توسعه اجتماعي و فرهنگي و قدرتمند شدن دولت در افغانستان ضرورت جدي به همکاري منطقه اي دارد. افغانستان در چند دهه گذشته ميدان بازي و رقابت کشورها بوده است. به ديگر سخن، افغانستان ميدان جنگ نيابتي کشورهاي منطقه بوده است. از اين جهت، بدون همکاري کشورهاي بين المللي و منطقه اي در افغانستان امکان رسيدن به صلح، ثبات سياسي و اقتصادي، توسعه اجتماعي و فرهنگي و قدرتمند نمودن دولت امکان پذير نيست.
اشغال افغانستان توسط قشون سرخ شوروي منجر به تحريک محافظه کاران در افغانستان شد. محافظه کاران با نيروهاي حکومت کمونيستي و قشون سرخ شوروي وارد منازعه و خشونت مسلحانه شدند. خشونت و جنگ اذهان کشورهاي مختلف را به خود جلب کرد. آمريکا به عنوان يک قطب قدرت جهاني کمک هاي مالي و تسليحاتي خود را از طريق پاکستان به مجاهدين رساند. عربستان سعودي، ايران و پاکستان نيز سهم قابل توجه در جنگ مردم افغانستان با قشون سرخ شوروي گرفت. هر يک از اين کشورها به گروه هاي جهادي در افغانستان کمک مالي و تسليحاتي مي نمود. کمک هاي کشورهاي منطقه و آمريکا و قرباني هاي مردم باعث شکست قشون سرخ شوروي شد. در نهايت، قشون سرخ شوروي تصميم خروج از افغانستان را گرفت.
در فرداي خروج نيروهاي شوروي از افغانستان بازي هاي کشورهاي منطقه شروع شد. پاکستان در صدد آن بود تا يک پشتون زعيم و حاکم سياسي باشد تا بتواند از منافع اين کشور حمايت کند. در جانب مقابل هند و ايران به دنبال حمايت از تاجيک ها بود. رويکرد متفاوت کشورهاي منطقه در قبال افغانستان منجر به جنگ داخلي شديد شد. اين جنگ ها تا سقوط امارت اسلامي طالبان به شکل خشونت آميز آن و به صورت علني ادامه داشت.
پس از سقوط امارت اسلامي طالبان يک اجماع بين المللي و تا حدودي منطقه اي در مورد افغانستان شکل گرفت. کشورهاي بين الملل و کشورهاي منطقه متعهد به همکاري در بازسازي افغانستان و مبارزه با تروريسم شد. با اين حال، در سال هاي بعد بسياري از کشورها بازي دوگانه را در پيش گرفتند. آنچه باعث شد که کشورهاي منطقه بازي دوگانه را در پيش گيرند چند مسئله بود.
اول؛ مهمترين مسئله فقدان استراتژي دراز مدت ايالات متحده آمريکا در افغانستان بود. بعد از گذشت چند سال، کشورهاي منطقه به اين باور رسيدند که ايالات متحده آمريکا حضور طولاني مدت در افغانستان نخواهد داشت. همين مسئله باعث شد که اين کشورها روابط خود را با گروه هاي شورشي حفظ کند و به اين گروه ها پناه، تجهيزات و امکانات جنگي بدهد تا عليه نيروهاي امنيتي کشور بجنگد.
دوم؛ تنش هاي که ميان کشورهاي منطقه وجود داشت لاينحل باقي ماند. به عنوان مثال؛ تنش ميان هند و پاکستان بر سر مسئله کشمير همچنان پابرجا باقي مانده است. اين تنش باعث شده است که اين دو کشور جنگ نيابتي خود را در افغانستان دنبال نمايد. اين يک واقعيت است که تنش دو کشور بر اوضاع افغانستان تأثير مي گذارد. ممکن است مقامات حکومت کابل و جامعه جهاني به آن اهميت آن چناني ندهد اما، اين يک مسئله انکارناپذير است. رئيس جمهور جنگ افغانستان را تحميلي و از سوي کشورهاي همسايه افغانستان مي داند. اما به معضل کشمير ميان هند و پاکستان و تأثير آن بر اوضاع افغانستان اشاره ننموده است. بنابراين، بهبود وضعيت افغانستان ضرورت به آن دارد که هند و پاکستان تنش هاي خود را به خاک افغانستان نکشاند و در زمينه صلح و ثبات در افغانستان همکاري نمايد.
سوم؛ بي ثباتي سياست خارجي افغانستان؛ از زمان شکل گيري پاکستان تا کنون هند و پاکستان سه بار وارد جنگ تمام عيار و مسلحانه شده اند. اين دشمني و روابط خصمانه پاکستان را وادار نموده است تا براي خود حيات خلوت تعريف نمايد. پاکستان در صدد آن است تا در کابل حکومت وجود داشته باشد که همسو با اسلام آباد باشد و در مواقع خطر پاکستان بتواند از خاک افغانستان به عنوان عقبه استراتژيک استفاده نمايد. هند نيز در صدد آن است تا با گسترش نفوذ خود در افغانستان پاکستان را محاصره نمايد. در اين ميان اما، سياست خارجي ما همواره بي ثبات بوده است. سياست خارجي قادر نشده است رويکرد دو کشور در قبال افغانستان را تغيير دهد. نه تنها قادر به تغيير سياست دو کشور نشده است بلکه حتي قادر به رفع نگراني پاکستان نيز نشده است. سياست خارجي کشور بيشتر محرک کننده پاکستان و ديگر کشورهاي منطقه بوده است.
از جانب ديگر، کشورهاي همانند ايران و چين نيز رويکرد مثبت در قبال افغانستان امن و با ثبات ندارد. چين به عنوان يک کشور قدرتمند اقتصادي همواره از افغانستان ناامن سود جسته است. اين کشور به دنبال منابع طبيعي ارزان بوده است. افغانستان ناامن با منابع سرشار تا اين جاي کار خوب توانسته است به اين نيازمندي چين پاسخگو باشد. زيرا، با گسترش ناامني منابع کشور به شکل قاچاق به اين کشور مي رود و اين کشور با نرخ ارزان و پايين آن را به دست مي آورد. ايران در طرف ديگر، روابط خصمانه با کشورهاي غرب داشت. براي سال هاي متمادي از سوي کشورهاي غربي تحريم بود. افغانستان بازار سياه براي اين کشور بود تا بتواند اجناس خود را به فروش برساند و هم تجهيزات مورد نياز خود را تأمين کند. در عين حال، اين کشور نيز با گروه هاي شورشي روابط خود را حفظ نموده است تا از طريق اين گروه ها بتواند از منافع خود دفاع کند. نمونه آن روابط اين کشور با گروه طالبان براي مبارزه عليه داعش است. وقتي اين کشور از دو گزينه حکومت و گروه طالبان گزينه دوم را بر مي گزيند نشان مي دهد که اين کشور نيز منافع خود را در ناامني و بي ثباتي در افغانستان مي بيند.
کشورهاي عربي نيز تا هنوز کمک هاي مالي خود را به گروه هاي شورشي قطع ننموده است. اين کشورها همچنان بر اين باور است که مردم افغانستان عليه نيروهاي بين المللي جهاد مي کند. در واقع، کشورهاي حوزه خليج از سال هاي نخست تا کنون تجهيزات گروه هاي شورشي را تأمين نموده است. بخش از تجهيزات با کمک اين کشورها و پاکستان تأمين شده است و بخش از تجهيزات گروه هاي شورشي با پول ترياک از اين کشورها خريداري شده است.
با توجه به آن چه گفته شد ثبات و امنيت و دست يابي به صلح پايدار بدون همکاري کشورهاي منطقه به خصوص پاکستان، هند، ايران و چين و کشورهاي حوزه خليج امکان پذير نيست. پاکستان و هند بايد به توافق برسند که دامنه تنش خود را به افغانستان نکشاند. ايران و چين نبايد به دنبال بازار سياه و منابع قاچاق ارزان باشد. کشورهاي حوزه خليج نيز در پي مسئله جهاد نباشد. تغيير رويکرد اين کشورها و همکاري شان در مسئله افغانستان در نهايت منجر به يک افغانستان با ثبات، امنيت خواهد شد. با اين حال، بخش مهم از مسئله بر مي گردد به سياست خارجي کشور در تغيير رويکرد اين کشورها نسبت به افغانستان.

دیدگاه شما