صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عواقب بیگانه‎ستیزی و یگانگی دوست و دشمن

-

عواقب بیگانه‎ستیزی و یگانگی دوست و دشمن

چندی پیش، حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان با بی‎بی‎سی فارسی مصاحبه نمود و در ارتباط با تصرف بخش های از خاک افغانستان توسط گروه طالبان اظهار نظر نمود. او با صراحت گفت که طالبان افغان است و حق دارد که بخش های از خاک کشور را کنترل نماید. اظهارات او واکنش‎های مختلف را در پی داشت. شهروندان کشور در رسانه‎های اجتماعی نسبت به اظهارات حامد کرزی واکنش نشان داد. عبدالله عبدالله، رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی در واکنش به اظهارات حامد کرزی گفت: اگر کنترل طالبان بر خاک افغانستان درست است پس در 13 سال گذشته حکومت مشروعیت نداشته است.
دیروز حامد کرزی بار دیگر نسبت به حملات هوایی نیروهای آمریکایی واکنش نشان داد و بیان داشت که حملات هوایی نیروهای آمریکایی تفاوت با حملات قشون سرخ شوروی نداشته است. ریشه‎های این مسائل در کجاست؟ چرا حامد کرزی برای سال‎های متمادی که در رأس حکومت بود با گروه طالبان جنگید و در جنگ با گروه طالبان از ایالات متحده آمریکا سود جست و اکنون با گروه طالبان احساس نزدیکی می کند و میان آمریکا و شوروی سابق تفاوت قائل نیست؟ در نوشتار کنونی این مسئله را به بررسی می گیرم. اهمیت بررسی این مسئله از آنجا ناشی می شود که اظهارات حامد کرزی می تواند احساسات جمعی را تحریک نموده و بیگانه ستیزی را یکبار دیگر محور رفتارها و کنش های شهروندان کشور قرار دهد.
ریشه مشکلات تا حدی زیادی بر می گردد به مسئله تفکیک ما از دوست و دشمن. تفکیک میان دوست و دشمن مبنای بسیاری از مسائل است. شکل گیری حکومت و ادامه حیات آن تا حد زیادی بستگی به تعریف ما از دوست و دشمن دارد. در وضعیت که ما تعریف روشن از دشمن نداشته باشیم انسجام نیروها و جهت دهی سیاست و رفتارها با مشکل مواجه خواهیم بود. زیرا، دشمن به عنوان یک فاکتور مهم در انسجام نیروهای خودی و دوست محسوب می شود.
حامد کرزی در طول دوره ریاست جمهوری خود با این مشکل مواجه بوده است. برای او گروه طالبان هم دوست بوده است و هم دشمن. در سال های نخست حکومت خود با سختی با گروه طالبان جنگید. او حتی قبل از حمله آمریکا به افغانستان در برابر گروه طالبان می جنگید. در دوران پس از کنفرانس اما، او مسئولیت اصلی جنگ در برابر گروه طالبان را داشت. برای سال‎های متمادی نیروهای امنیتی کشور با دستور او گروه طالبان را مورد پیگرد قرار می داد و سرکوب می کرد. با اجازه او، نیروهای بین المللی در افغانستان علیه گروه طالبان حملات را سازماندهی و اجرا می کرد. در واقع، حیات حکومت او وابسته به سرکوب گروه طالبان از سوی نیروهای امنیتی کشور و نیروهای بین المللی بود. بدون همکاری نیروهای بین المللی و به خصوص حکومت ایالات متحده آمریکا امکان ادامه حیات حکومت پسا طالبان ممکن نبود.
13 سال حیات و دوام حکومت حامد کرزی وابسته به سرکوب گروه طالبان و کمک های جامعه جهانی و به خصوص ایالات متحده آمریکا امکان پذیر شد. در صورت که گروه طالبان سرکوب نمی شد و بخش های از خاک کشور در اختیار این گروه قرار می گرفت و ایالات متحده آمریکا نیز به حکومت افغانستان کمک نمی کرد اکنون به جای حکومت وحدت ملی امارت اسلامی طالبان را داشتیم. بنابراین، مشروعیت دهی به حملات گروه طالبان و حمله بر ایالات متحده آمریکا مشروعیت زدایی از حکومت مرکزی و ناسپاسی از ایالات متحده آمریکا است.
حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین کشور در سال های اخیر حکومت خود تلاش زیاد نمود تا گروه طالبان را به میز مذاکره بکشاند. او گروه طالبان را از گروه های تروریستی تفکیک کرد و آن‎ها را برادران ناراضی خطاب کرد. زندانی های زیادی این گروه را از زندان ها آزاد نمود. با این حال، در کشاندن این گروه به میز مذاکره با شکست مواجه شد. واقعیت مسئله اما، این است که گروه طالبان اصلی ترین دشمن حکومت حامد کرزی بود و اکنون نیز دشمن درجه یک حکومت وحدت ملی گروه طالبان می باشد. زیرا، گروه طالبان بیش از هر گروه دیگر تهدید خلق نموده است و توانایی آن را داشته است و دارد تا چالش‎های اساسی خلق نماید. از این جهت، بهتر آن است که در تعریف دشمن و دوست تا حد زیادی محتاط باشیم. بی توجهی به مسئله دوست و دشمن احتمال فروپاشی نظام از درون را نیز بیشتر می کند. زیرا، مردم حمایت خود را از حکومت که از دشمن شان حمایت می کند، سلب خواهد کرد.
حکومت قبلی اما، تنها در مسئله دوست و دشمن در سطح داخلی با بحران مواجه نبوده است بلکه در سیاست خارجی خود نیز با این مشکل مواجه بوده است. دو نمونه عینی آن سیاست حکومت در قبال پاکستان و ایالات متحده آمریکا است. پاکستان به عنوان یک کشور همسایه ما هیچ گاه با سیاست واحد از جانب حکومت افغانستان روبرو نبوده است. این کشور برای حکومت افغانستان یا دوست بوده است و یا دشمن. حامد کرزی در دوره ریاست جمهوری خود گاهی پاکستان را کشور برادر خطاب نموده است و گاهی دشمن. ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگترین حامی حکومت افغانستان نیز با سیاست دوگانه حکومت کرزی مواجه بود.
حکومت وحدت ملی اگر چه وضعیت بهتری نسبت به حکومت حامد کرزی دارد اما، تا حد زیادی دنباله رو سیاست حکومت حامد کرزی بوده است. برای حکومت وحدت ملی نیز گروه طالبان مخالف سیاسی است. برای شخص رئیس جمهور تنها برخی از اعضای گروه طالبان دشمن مردم و حکومت افغانستان است. به عبارت دیگر، رئیس جمهور غنی با حامد کرزی در این مسئله وجه مشترک دارد. نه حامد کرزی طالبان را دشمن می دانست و نه رئیس جمهور غنی. با این حال، نیروهای امنیتی بیشترین درگیری و جنگ را با طالبان داشته است و دارد. یکی از دلایل ناراضایتی مردم از حکومت نیز همین مسئله است. مردم از گروه طالبان متحمل خسارت جانی و مالی می شود اما، حکومت این گروه را دشمن نمی پندارد.
با این حال، سیاست رئیس جمهور غنی در مواجه با پاکستان و ایالات متحده آمریکا بهتر از سیاست رئیس جمهور کرزی بوده است. آمریکا از نظر رئیس جمهور غنی حامی استراتژیک حکومت افغانستان است. با این حال ضرورت جدی وجود دارد که ما در ترسیم و تعریف دوست و دشمن خود دقیق باشیم. ابهام در تعریف دوست و دشمن و دوست پنداشتن دشمن می توان عواقب خطرناک داشته باشد. فروپاشی نظام از درون خطرناک ترین آن است. بیگانه ستیزی نیز نتیجه ای جز جنگ داخلی را در پی نخواهد داشت. ما یکبار در برابر شوروی ایستادیم و پس از خروج آن‎ها با همدیگر وارد منازعه شدیم. تحریک احساسات مردم در برابر آمریکا کار عاقلانه نیست و می تواند هزینه سنگین در پی داشته باشد. همه این ها به خاطر عدم درک اهمیت دوست و دشمن است.

دیدگاه شما