صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

غفلت از جنبه‎های داخلی رشد بنیادگرایی

-

غفلت از جنبه‎های داخلی رشد بنیادگرایی

دوران جهاد در برابر قشون سرخ شوروي پاي بسياري از شهروندان کشورهاي اسلامي را به افغانستان کشاند. قصد و نيت آن ها حفاظت از يک کشور اسلامي در برابر نظام کمونيستي بود. نظامي که با اصول و ارزش هاي اسلامي از بنياد ناسازگار بود. مجاهدين کشورهاي اسلامي اما، با خروج نظاميان شوروي از افغانستان خارج نشدند بلکه در افغانستان باقي ماندند. آن ها در ادامه صداي جهاد جهاني را سر دادند و عليه غرب و ايالات متحده آمريکا اعلان جهاد دادند. اين حضور باعث شد که افغانستان ميدان مبارزه گروه هاي جهادي قرار گيرد. اين گروه هاي جهادي با در پيش گرفتن شيوه هاي دهشت افکني و تروريستي در ايجاد ترس و هراس در اذهان مردم به گروه هاي تروريست مسمي شد.
سال هاي متمادي است که افغانستان تبديل به ميدان و لانه هاي گروه هاي تروريستي شده است. يک جنبه قضيه اين است که تروريست ها و گروه هاي بنيادگرا شهروندان بيروني هستند و افغانستان را لانه خود قرار داده اند. امري که مقامات افغانستان بارها بر آن تأکيد نموده است. ديروز، رئيس جمهور غني نيز در صحبت هاي خود به اين مسئله اشاره نمود و بيان داشت که گروه داعش در صدد تصرف افغانستان است. با اين حال، کمتر مقام و سياستمدار افغانستاني جنبه ديگر قضيه را جدي گرفته اند و يا به آن توجه نموده است. جنبه ديگر تروريسم و دهشت افکني در افغانستان حضور شهروندان افغانستان در صفوف گروه هاي تروريستي و زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي رشد و پرورش گروه هاي بنيادگرا و تروريسم مي باشد. اين جنبه از همان آغاز مبارزه با تروريسم مورد غفلت سياستمداران افغانستان قرار گرفته است.
ما با غفلت از همين جنبه گروه طالبان را برادر ناراضي و مخالفان سياسي خوانده ايم. اين در حالي است که بيشترين تهديد از سوي همين گروه متوجه مردم و حکومت مرکزي بوده است. هيچ گروه بيروني ديگر همانند شبکه القاعده و گروه داعش آن چنان تهديدي که گروه طالبان براي مردم و حکومت مرکزي به وجود مي آورد، به وجود نياورده است. گروه طالبان شهر قندوز را سقوط داده اند و در پي ايجاد يک حکومت موازي بوده اند. در حالي که نه شبکه القاعده و نه گروه داعش قادر به تصرف يک شهر نبوده است و تهديدي براي سقوط حکومت به شمار نمي آيد. ولي ما همچنان بر حضور و زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي تروريسم در داخل خاک افغانستان انکار مي ورزيم. در عمل نيز، تفاوت ميان رفتار گروه طالبان و داعش و القاعده مشاهده نمي شود. اگر گروه داعش و شبکه القاعده دست به انتحار و انفجار مي زند و مأموران دولت را سر مي برند گروه طالبان نيز چنين رفتاري از خود نشان داده اند و اين ها بخش از تاکتيک جنگي شان است. بنابراين، هيچ تفاوت ميان گروه طالبان، داعش و شبکه القاعده به لحاظ رفتاري وجود ندارد. اينکه حکومت مرکزي اين گروه را تروريست نمي خواند ريشه در همان غفلت از زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي رشد بنيادگرايي در افغانستان دارد.
غفلت از زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي رشد بنيادگرايي در افغانستان موجب ريشه اي تر شدن بنيادگرايي در افغانستان شده است. اکنون در اکثر ولايات افغانستان گروه طالبان نفوذ گسترده دارد. گرايش مردم نيز به اين گروه بيشتر شده است. حتي گزارش هاي وجود دارد که نشان مي دهد که مردم در بسي موارد از گروه طالبان تشکري مي کند. مثلا در اجراي پروژه ها مردم به جاي تشکري از حکومت و يا موسسات بين المللي بيشتر اجراي پروژه را مديون گروه طالبان مي داند. اين نشان مي دهد که مردم گرايش به حضور طالبان دارد.
عدم برنامه هاي اجتماعي و فرهنگي در مبارزه با تروريسم خود گويايي غفلت از زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي رشد بنيادگرايي است. در 15 سال گذشته هيچ سياست فرهنگي در وزارت تحصيلات عالي و وزارت معارف در ارتباط با کاهش انديشه بنيادگرايي در نسل جديد وجود نداشته است. در هيچ کتاب درسي مکاتب و دانشگاه ها آموزه هاي در راستاي کاهش انديشه هاي بنيادگرايي وجود نداشته است. جدا از اينکه سياست در اين مورد وجود نداشته است دانشگاه ها و مکاتب در ترويج بنيادگرايي نقش اساسي و برجسته داشته است. تدوين کتاب هاي درسي مکاتب در بخش علوم ديني را مولوي هاي نقش داشته است که گرايش بنيادگرايانه دارد. در کتاب هاي ديني مکاتب آموزه هاي گنجانده شده است که جوانان را به بنيادگرايي سوق مي دهد.
در دانشگاه ها نيز افرادي حضور دارد که به صورت صريح به رفتار بنيادگرايانه دعوت مي کند. نمونه عيني آن دانشگاه کابل است. اساتيد دانشکده شرعيان به صورت رسمي دانشجويان را به گروه هاي بنيادگرا دعوت مي کند. چندي پيش، يکي از اساتيد دانشگاه کابل از سوي امنيت ملي در ارتباط با گروه هاي بنيادگرا و دهشت افکن دستگير شد. دانشجويان زيادي ديگر از دانشگاه هاي کشور به خاطر همکاري با داعش، طالبان و شبکه القاعده دستگير شده است. همه اين موارد نشان مي دهد که ما از زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي رشد بنيادگرايي غفلت ورزيده ايم و اکنون نيز توجه جدي نداشته ايم.
نگاه مقامات حکومتي به قضيه بنيادگرايي و تروريسم تا حدي زيادي فرافکنانه است. ما براي سال هاي متمادي کشورهاي همسايه به خصوص پاکستان را متهم به حمايت از تروريسم نموده ايم. اين واقعيت دارد که پاکستان از گروه هاي تروريستي در افغانستان حمايت مي کند اما، اين بدين معني نيست که بنيادگرايي ريشه در فرهنگ و اجتماعي ما نداشته باشد. ما تا حد زيادي از جنبه اصلي و مهم قضيه غفلت نموده ايم. اين غفلت بيش از آن که ما را در مبارزه با تروريسم کمک نمايد به ما ضربه مي زند و بنيادگرايي را ريشه اي تر مي سازد. از اين جهت، حکومت به جاي فرافکني بهتر آن است که جنبه هاي دروني رشد بنيادگرايي را جدي بگيريم و براي آن برنامه ها و سياست هاي را روي دست گيريم تا در دراز مدت بتوانيم ريشه هاي بنيادگرايي را در داخل افغانستان بخشکانيم. در وضعيت کنوني اگر داعش و القاعده در افغانستان محو شود ما همچنان گيربان گير تروريستان داخلي خواهيم بود.
تجربه چند سال گفتگو و مذاکره با گروه طالبان نشان داده است که اين گروه حاضر به گفتگو و مذاکره نيست و ايجاد ترس و هراس در ميان مردم از ابزارهاي اساسي و مهم اين گروه مي باشد. اين گروه همانند گروه داعش و شبکه القاعده عمل مي کند. بنابراين، توجه به يک جنبه بيروني بنيادگرايي نمي تواند ما را از شر اين پديده خلاص نمايد بلکه ما بيش از همه نيازمند آنيم تا به جنبه داخلي و دروني رشد بنيادگرايي توجه نمايم. در صورتي که ما جنبه دروني رشد بنيادگرايي را ناديده بگيريم ما قرباني بيشتري خواهيم داد و کشور را به دام تروريسم خواهيم انداخت. از اين جهت، وزارت معارف و تحصيلات عالي مسئوليت دارد که اين پديده را در سياست هاي خود در نظر گيرد و نگذارد که نهاد هاي تحصيلات عالي و معارف ابزاري گروه هاي بنيادگرا قرار گيرد.

دیدگاه شما