صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فرصت تبدیل افغانستان به شریک استراتژیک آمریکا در منطقه

-

فرصت تبدیل افغانستان به شریک استراتژیک آمریکا در منطقه

سال هاي متمادي است که حکومت و نيروهاي بين المللي در افغانستان با گروه هاي مخالف مسلح همانند طالبان، القاعده، شبکه حقاني، جنبش اسلامي ازبکستان و... مي جنگد. 15 سال جنگ اما، نتيجه اي در بر نداشته است. اکنون گروه طالبان و ديگر گروه هاي تروريستي بيش از 30 درصد خاک افغانستان را کنترل مي کند و هر روز از مردم و نظاميان کشور قرباني مي گيرد. در سال جديد حملات اين گروه ها به شکل وحشتناک گسترده بوده است. در دو حمله اي در کابل بيش از 200 نفر کشته شدند و صدها نفر ديگر زخمي شدند. اين حمله ها نشان مي دهد که 15 سال جنگ در افغانستان نتيجه اي در پي نداشته است و هر زمان که نيروهاي بين المللي از افغانستان خارج شود و کمک ها قطع گردد گروه طالبان دوباره وارد ميدان شده و حکومت را سقوط مي دهد و افغانستان را يکبار ديگر به لانه تروريسم بين المللي تبديل مي کند.
حداقل از سال 2007 به اين سو، حکومت افغانستان بارها پاکستان را متهم به حمايت از گروه هاي تروريستي در داخل خاک افغانستان نموده است. امري که پاکستان بارها آن را رد نموده است. اکنون اما، وضعيت به گونه اي تغيير نموده است. نوع نگاه کشورهاي بين الملل نيز نسبت به پاکستان تغيير نموده است. کشورهاي غربي اکنون به صداقت پاکستان در امر مبارزه با تروريسم شک نموده است. در اين اواخر گفتگوهاي جدي در ايالات متحده آمريکا بر سر ادامه کمک هاي مالي به پاکستان مطرح شد. آمريکا کمک 300 ميليون دالري به پاکستان را به حالت تعليق در آمده است. مقامات واشنگتن معتقد است که اين کشور اقدامات اساسي عليه شبکه حقاني انجام نداده است. پاکستان اگر چه از موضع خود در قبال مبارزه با تروريسم دفاع نموده است اما، تا هنوز لابي گري هاي اين کشور جوابگو نبوده است. زلمي خليلزاد، سفير ايالات متحده آمريکا در افغانستان، عراق نيز گفته است که پاکستان با تمام گروه هاي شورشي در افغانستان رابطه دارد و از اين گروه هاي حمايت مي کند. او از ايالات متحده آمريکا خواسته بود که کمک هايش را به اين کشور قطع نموده و اين کشور را به کره شمالي دوم تبديل نمايد.
در جانب ما اما، تلاش جدي صورت نگرفته است. ممکن است مقامات افغانستان در متقاعد کردن ايالات متحده آمريکا مبني بر قطع کمک ها به پاکستان سهم داشته باشد اما، آنچه براي ما اهميت دارد اين است که ما جايگاه پاکستان را در نزد ايالات متحده آمريکا بگيريم. به ديگر سخن، پاکستان يکي از جدي ترين همپيمان ايالات متحده آمريکا در منطقه بوده است. ما فرصت اين را داريم که اعتماد ايالات متحده آمريکا را جلب نموده و شريک استراتژيک آمريکا در منطقه گرديم. پيمان استراتژيک در واقع يک فرصت براي افغانستان به وجود آورد تا بتواند رقابت جدي با پاکستان براي به دست آوردن اعتماد ايالات متحده آمريکا نمايد. اين فرصت تا حدي زياد از دست رفت. حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين کشور از امضا پيمان استراتژيک سرباز زد و جنگ کنوني در افغانستان را جنگ تحميلي و بيروني خواند. او به نوعي ايالات متحده آمريکا را عامل جنگ کنوني مي خواند. اين مسئله تأثير منفي بر نوع نگاه ايالات متحده آمريکا نسبت به افغانستان گذاشت.
ما با وجود منابع فراوان زيرزميني قادر نيستيم به تنهايي وضعيت را مديريت نمايم براي کاهش ناامني نيازمند جدي به حمايت يک ابرقدرت مي باشيم. بدون يک ابر قدرت جهاني ما قرباني بازي هاي کشورهاي منطقه همانند پاکستان-هند، چين، ايران و روسيه مي شويم. اين اشاره را از آن جهت نمودم که ما نه ظرفيت ايجاد روابط گسترده با کشورهاي منطقه در راستاي ايجاد ثبات و صلح در افغانستان داريم و نه دستگاه ديپلماسي فعال داريم که همگرايي در سطح کشورهاي منطقه به وجود آورد. دستگاه ديپلماسي ما آن قدرت ضعيف است که تنها رفتارهاي مقطعي را در پيش مي گيرد و گزينه بديل براي بدتر شدن اوضاع را ندارد. نمونه آن روابط ما با پاکستان است. در آغاز حکومت وحدت ملي بيشترين تلاش صورت گرفت تا با پاکستان نزديک شود و اين کشور را متقاعد سازد که يک افغانستان امن و با ثبات به نفع پاکستان است اما، نتوانست پاکستان را متقاعد نمايد. پاکستان نيز دست از حمايت از گروه هاي مخالف و شورشي در افغانستان بر نداشت. در نتيجه حکومت همان راهي را در پيش گرفت که از زمان داوودخان به اين سو بارها رفته شده بود. راهي که جز ناامني و بي ثباتي در پي نداشته است.
شريک استراتژيک شدن با ايالات متحده آمريکا اما، فرصت آن را فراهم مي سازد که کشورهاي منطقه نيز به صورت محتاطانه در افغانستان رفتار نمايد. در واقع، کشورها سياست را در پيش خواهد گرفت که هزينه از جانب آمريکا بر آن ها تحميل نگردد. در آن صورت احتمال دست يابي به ثبات و امنيت مي رود. مقامات کابل اما، به شکل عجيب در دام تئوري توطئه افتاده است و حتي حضور آمريکا در افغانستان را يک توطئه مي داند و نسبت به حضور نظامي اين کشور نگاه بدبينانه دارد. اين نوع نگاه آن ها حتي در ميان توده مردم نيز گسترش يافته است. اکنون، در سطح گسترده مردم فکر مي کند که در پشت بسياري از رويداد ها دست آمريکا به صورت پنهاني دخيل است. اين هزينه سنگين بر مردم وارد مي کند.
در شرايط کنوني ما از کارت هاي که بارها بازي نموده ايم دوباره به ميدان مي آوريم. نشست چهار جانبه صلح ميان افغانستان، پاکستان، ايالات متحده آمريکا و چين هيچ نتيجه اي در بر نداشت اکنون افغانستان با چين، پاکستان و تاجيکستان وارد ايجاد يک گروه هماهنگ شده است. ما از چين قبل از اين استفاده نموديم. اين کشور قادر نشد پاکستان را وادار نمايد تا گروه طالبان را به ميز مذاکره بکشاند. حتي ايالات متحده آمريکا نيز نتوانست پاکستان را وادار نمايد که در قبال مبارزه با تروريسم صادقانه عمل نمايد. اکنون وارد گفتگو شدن دوباره با اين کشورها نتيجه اي در پي ندارد. اين بازي است که پاکستان ما را وارد آن نموده است. بنابراين، بهتر است به جاي استفاده از يک کارت چند بار ابتکاري نمايم و کاري نمايم که مسئله ناامني براي هميشه حل گردد. راه شان اين است که ما شريک استراتژيک آمريکا در منطقه شويم. اين کشور ما را به عنوان يک کشور قابل اعتماد و شريک منافع خود بداند. ما اما، فرصت هاي را از دست داديم. با اين حال، فرصت ها کاملا نسوخته است. ما همچنان فرصت آن را داريم که جايگاه خود را نزد ايالات متحده آمريکا بالا ببريم. کاري کنيم که دغدغه حمايت مالي از نيروهاي امنيتي کشور براي هميشه از بين برود. همانند کره جنوبي از روابط با ايالات متحده آمريکا سود ببريم. در صورت که اين کار نکنيم بدون شک، ما همچنان قرباني تروريسم و دهشت افکني خواهيم بود.

دیدگاه شما