صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا حکومت قادر به حفظ و کنترل خاکش نیست؟

-

چرا حکومت قادر به حفظ و کنترل خاکش نیست؟

اداره بازرسي آمريکا براي بازسازي افغانستان(سيگار) در گزارش تازه خود مي گويد که حکومت افغانستان تنها بر 65 درصد خاک کشور کنترل دارد. براساس اين گزارش، حکومت از حدود 400 ولسوالي در سراسر کشور کنترل 19 ولسوالي را از دست داده اند. چندي قبل، اين اداره در گزارش خود آورده بود که حکومت افغانستان کنترل 30 درصد خاک افغانستان را تحت کنترل ندارد و در اختيار گروه طالبان قرار دارد. در ارتباط با اين گزارش، وزارت دفاع ملي واکنش نشان داده است و گزارش سيگار را رد نموده است. وزارت دفاع ملي و وزارت داخله تنها خارج شدن کنترل 9 ولسوالي از کنترل دولت را مي پذيرد و در عين حال، مي گويد که  گروه طالبان در 40 تا 45 ولسوالي ديگر نيز نفوذ دارد. دلايل و عوامل ضعف نيروهاي امنيتي در حفظ و کنترل خاک کشور از گروه طالبان چيست؟
اولين و مهمترين مسئله به نخبگان سياسي کشور بر مي گردد. به حاکمان سياسي که تنها بلد است به مردم و نيروهاي امنيتي کشور وعده دهد اما، هيچ خبري از عملي شدن وعده ها وجود ندارد. زماني که ولايت قندوز سقوط کرد و نيروهاي امنيتي کشور با پشتيباني هوايي نيروهاي بين المللي موفق به بازپس گيري دوباره شهر قندوز شد حکومت وحدت ملي کميسيون را به منظور بررسي دلايل و عوامل سقوط شهر قندوز ايجاد نمودند. کميسيون نه تنها موفق به کشف حقيقت نشد بلکه بسياري از حقايق را پنهان نمود. اين کميسيون مسئوليت سقوط شهر قندوز را به هيچ فردي نسبت نداد و پيچيدگي ساختاري را عامل سقوط شهر قندوز خواند. در پي آن رئيس جمهور غني به ولايت قندوز سفر کرد و در سفر خود وعده اصلاحات به اين ولايت داد. با اين حال، تا کنون وعده هاي او عملي نشده است. او وعده داده بود که براي بهبود امنيت و جلوگيري از نفوذ گروه طالبان برخي ولسوالي ها را خرد نموده و به چند ولسوالي تقسيم مي کند. تا کنون اين مهم عملي نشده است. در کنار آن توجه و رسيدگي به نيروهاي امنيتي مستقر در ولايت قندوز از ديگر وعده هاي او بود. براساس گزارش هاي که از وضعيت امنيتي نيروهاي امنيتي در شهر قندوز مي رسد وضعيت آن ها تفاوت نکرده است.
چندين ماه اخير گزار ش هاي زيادي در مورد افراد بدون نام و نشان به شکل ارواح در صفوف نيروهاي امنيتي کشور منتشر شد. گزارش هاي که نشان از فساد گسترده در صفوف نيروهاي امنيتي مي داد. معاش و امکانات براي پليس در نظر گرفته مي شود که هيچ وجود ندارد. امکانات و معاش او به جيب فردي مي رود که نام يک روح را وارد صفوف پليس و اردوي ملي نموده است. مقامات حکومت وحدت ملي سخن از بررسي اين مسئله و مبارزه با فساد در نهاد هاي امنيتي کشور به زبان آورده است. تا کنون اما، گزارش از پيشرفت کار و دستاورد خود با رسانه نگفته است. حتي مشخص نيست که آيا مبارزه با فساد و بررسي مسئله ارواح در صفوف نيروهاي امنيتي کشور از سوي حکومت شروع شده است يا خير. بنابراين، سستي و بي ارادگي نخبگان سياسي يکي از عوامل و دلايلي است که باعث شده است گروه طالبان خاک بيشتر کشور را تصرف نمايد.
سال گذشته حکومت و نيروهاي امنيتي برخي مناطق را رها نمود و آن ها بدون مقاومت به دست گروه طالبان افتاد. نيروهاي امنيتي کشور و مقامات در کابل آن «عقب نشيني تاکتيکي» خواندند. اينکه کارکرد اين عقب نشيني تاکتيکي چيست و چه سودي براي حکومت داشته اند مشخص نيست. با اين حال، اين تاکتيک حکومت باعث شد که حکومت کنترل خود را بر بخش از مناطق کشور از دست بدهد و در عين حال، تأثيري روحي و رواني بسيار بد بر نيروهاي امينتي کشور در سراسر کشور بر جاي بگذارد. واگذاري يک منطقه بدون درگيري براي يک سرباز که سال ها در آن رزميده است و همسنگران خود را از دست داده است سخت و دشوار است. حکومت مناطقي را که خود به گروه طالبان واگذار نموده است تا هنوز موفق به بازپس گيري آن نشده است. در باز پس گيري آن بدون شک، هزينه بسياري خواهد کرد. ممکن حتي قرباني انساني نيز بدهد. بنابراين، مي توان گفت که يکي از دلايل از دست رفتن خاک بيشتر کشور از کنترل حکومت آن چيزي است که حکومت آن را عقب نشيني تاکتيکي مي خواند.
دليل سوم ريشه در رابطه حاکم و شهروند دارد. پس از روي کار آمدن حکومت وحدت ملي اوضاع امنيتي، اقتصادي کشور خراب شده است. توان خريد مردم پايين آمده است. مردم ديگر کمتر قادر به چيدن سفره رنگين است. بيکاري نيز به اوج خود رسيده است. تلفات نظاميان و غير نظاميان نيز افزايش يافته است. همه اين مسائل منجر به تغيير روابط مردم با حکومت شده است. حکومت قادر به تأمين امنيت شهروندانش نباشد و بهبودي در وضعيت اقتصادي شان نياورد چه سودي دارد. همين مسئله باعث شده است که بسياري از مردم در عين رابطه ضعيف با نهاد هاي حکومتي و براي تضمين جان و مال خود با گروه هاي مخالف مسلح دولت همچون گروه طالبان نيز رابطه برقرار نمايد. هر فرد عاقل که در منطقه خطر قرار داشته باشد با گروه مخالف مسلح دولت به خاطر حفظ جان و مال خود رابطه برقرار مي کند. اين رابطه باعث مي شود که در روز حمله گروه طالبان بر مقر نيروهاي امنيتي باشندگان محل هيچ نوع ممانعت ايجاد ننمايد. اين گونه تصرف يک ولسوالي و يا يک منطقه براي گروه طالبان راحت تر مي شود. گروه طالبان بدون همکاري مردم محل قادر به تصرف هيچ منطقه اي نخواهد بود. به همين خاطر، يکي از مهمترين دلايل مخدوش شدن رابطه مردم با حکومت وحدت ملي است.
اکنون اگر چه نيروهاي آمريکايي در کنار نيروهاي امنيتي کشور قرار گرفته است و نيروهاي امنيتي کشور حمايت هوايي نيروهاي بين المللي را در مبارزه با گروه طالبان با خود دارد اما، اين نکته را نبايد فراموش کرد که رابطه مردم محل با گروه طالبان جنگ را براي نيروهاي امنيتي کشور سخت و دشوار مي سازد. حکومت با نفوذ در منطقه بهتر آن است که نوع نگاه مردم را به حکومت تغيير دهد. در عين حال، حکومت در سطح کلان بايد برنامه هاي روي دست گيرد که منجر به بهبود وضعيت عمومي مردم شود. تا مردم نسبت به آينده اميدوار شود و از حکومت به خاطر ارائه خدمات شان حمايت نمايد. در صورت که رابطه مردم با حکومت تغيير نکند جنگ افغانستان طولاني و دوامدار خواهد بود و پيروزي و شکست آن همچنان نامعلوم خواهد ماند.
در پايان اين نوشتار بايد بگويم که اولويت حکومت ترميم روابطش با مردم است. نخبگان سياسي بايد به وعده هاي خود عمل نمايد. نگذارد که تعداد بيشتري از مردم از حکومت ناراض شود. در عين حال، مبارزه با فساد در صفوف نيروهاي امنيتي را جزئي از ولايت هاي خود قرار دهد. بدون مبارزه با فساد ما در آينده نيز با کارکرد ضعيف حکومت مواجه خواهد بوديم. در عين حال، شکست هاي خود را به حساب تاکتيک جنگي نگذارد و يا عقب نشيني را تاکتيک جنگي نخواند که تأثير مخرب روحي و رواني بر جاي مي ماند.

دیدگاه شما