صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

واکنش متضاد به بازگشت نیروهای آمریکایی به میدان جنگ

-

واکنش متضاد به بازگشت نیروهای آمریکایی به میدان جنگ

چندي پيش، باراک اوباما به نيروهاي آمريکايي صلاحيت همراهي نيروهاي امنيتي افغانستان در ميدان جنگ را داد. مأموريت نيروهاي آمريکايي تغيير کرد. به ديگر سخن، نيروهاي آمريکايي يکبار ديگر به ميدان جنگ برگشت تا مخالفان مسلح دولت به ويژه گروه طالبان را سرکوب نمايد. باراک اوباما، رئيس جمهوري ايالات متحده آمريکا از آغاز گرفتن قدرت سياسي به دنبال پايان بخشيدن مأموريت رزمي و خارج کردن نيروهاي آمريکايي از افغانستان بود. با اين حال، پايان جنگ در افغانستان روشن نيست. گروه طالبان يکبار ديگر قدرتمند شده است و مناطق را در ولايت هاي هلمند، ارزگان، قندوز و برخي ديگر ولايات در اختيار گرفته اند. بازگشت دوباره نيروهاي آمريکايي به ميدان جنگ دو واکنش متضاد را برانگيخت. رئيس جمهور پيشين افغانستان از مخالفان مأموريت رزمي نيروهاي بين المللي در افغانستان است. او در مصاحبه با واشنگتن پست بيان داشت که ابزارهاي نظامي براي ما صلح نمي آورد. در چهارده سال گذشته ما از ابزارهاي نظامي استفاده نموديم اما به صلح دست نيافتيم. جنگ با دهشت افکني و تروريسم در قريه هاي افغانستان نتيجه نمي دهد بلکه بايد لانه ها و پنگاههاي تروريستان در آن سوي خط را هدف قرار داد. رئيس جمهور غني اما، واکنش عکس رئيس جمهور کرزي نشان داد او از حمايت نيروهاي آمريکايي از نيروهاي افغانستان استقبال کرد.
در ارتباط با واکنش رئيس جمهور کرزي چند نکته قابل يادآوري است.
اول؛ نمي توان از نقش پاکستان در جنگ و صلح افغانستان انکار کرد. پاکستان نقش برجسته در روند جنگ و صلح در افغانستان دارد. کشته شدن بن لادن، رهبر شبکه القاعده در خاک پاکستان، مرگ ملا عمر، رهبر پيشين گروه طالبان در خاک پاکستان و کشته شدن ملا اختر منصور، جانشين ملا عمر در خاک پاکستان گويايي آن است که پاکستان دستي در جنگ افغانستان دارد و آن ها آتش افروزي جنگ افغانستان به دنبال اهداف استراتژيک خود در منطقه و به ويژه در افغانستان مي باشد. اينکه حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين افغانستان مي گويد بايد تروريستان را در آن سوي مرز مورد تعقيب قرار داد قابل تأمل است. در واقع، بخش از خاک پاکستان پناهگاه و لانه تروريستان بوده است. با اين حال، نمي توان يکجانبه قضاوت کرد و نقش مردم افغانستان در تداوم جنگ را ناديده گرفت. امري که رئيس جمهور کرزي، بارها آن را قبول ندارد.
دوم؛ از زماني که مأموريت رزمي و نظامي نيروهاي بين المللي در افغانستان پايان يافته است و آن ها مأموريت مشوره دهي و آموزشي را در پيش گرفته اند وضعيت امنيتي رو به وخامت گذاشته است. ميزان تلفات نيروهاي بين المللي افزايش يافته است. تلفات غير نظاميان نيز نسبت افزايش چشمگير يافته است. در چند سال پياپي، سال خونين براي غير نظاميان و نظاميان کشور خوانده شده است. اين نشان مي دهد که مأموريت نظامي و رزمي نيروهاي بين المللي نقش برجسته در حفظ امنيت و ثبات در کشور داشته است. بنابراين، نمي توان نقش رزمي نيروهاي بين المللي در افغانستان را در حفظ ثبات و امنيت انکار کرد.
سوم؛ واقعيت امر اين است که رئيس جمهور کرزي، فاکتورها و عناصر داخلي جنگ در افغانستان را انکار مي کند. بخش قابل توجهي نيروي انساني گروه هاي تروريستي و مخالفان مسلح در افغانستان را شهروندان افغانستان تشکيل مي دهد. گروه طالبان نه شهروندان هيچ کشوري نيست. از خاک افغانستان است و تابعيت افغاني دارد. مسئله ديگر اين است که بخش از نيازمندي مالي گروه طالبان در خاک افغانستان تأمين مي شود. براساس مطالعات صورت گرفته 40 درصد نيازمندي مالي گروه طالبان از طريق کشت، قاچاق مواد مخدر تأمين مي شود. بخش ديگر از نيازمندي مالي اين گروه از طريق استخراج غير قانوني معدن از سوي اين گروه تأمين مي شود. جنگ در افغانستان با فاکتورهاي متعدد ديگر در داخل افغانستان در هم آميخته است. ممکن تعدادي از سران گروه طالبان با سازمان هاي استخباراتي منطقه در ارتباط باشد و در صدد برآوردن خواست هاي آن ها در افغانستان کار نمايد اما بخش قابل توجهي از گروه طالبان نه به خاطر پاکستان بلکه به خاطر باورها و عقايد خود مي جنگند. بخش ديگر به خاطر سود ناشي از کشت و قاچاق مواد مخدر مي جنگند و بخش ديگر به خاطر حفظ کنترل معادن کشور مي جنگد. بنابراين، اشتباه است اگر بپنداريم که جنگ افغانستان تنها يک بعد دارد. هيچ کس نمي تواند انکار کند که گروه طالبان ابزار دست سازمان استخبارات منطقه است اما، انکار پيوند گروه طالبان با کشت و قاچاق ترياک و معادن کشور و باورها و عقايد آن ها نيز سخت و دشوار است. باور نگارنده اين است که باورها و عقايد گروه طالبان محرک اوليه و اساسي در مقاومت و خشونت عليه نيروهاي امنيتي و حکومت افغانستان است.
چهارم؛ رئيس جمهور کرزي بيان داشته است که در چهارده سال گذشته ما از ابزار نظامي استفاده نموديم اما به صلح دست نيافتيم. مسئله اما اين است که آيا ما گزينه ديگري از جنگ و ابزار نظامي در اختيار داريم. در سال 1389، رئيس جمهور کرزي شوراي عالي صلح به وجود آورد تا پروسه صلح را به صورت رسمي دنبال نمايد. اما سال ها تلاش و مصرف بودجه هنگفت چه نتيجه اي در پي داشت. واقعيت امر اين است که گروه طالبان حاضر به گفتگو و مصالحه با حکومت افغانستان نيست. آن ها از مجراي پروسه صلح پول دريافت کرد و با پول حکومت صفوف جنگي خود را تقويت بخشيد. يک فرمانده محلي شان چندين بار به وارد گفتگو شد و هر بار با گرفتن امتياز و پول هنگفت دوباره به صفوف گروه طالبان پيوست و در برابر نيروهاي امنيتي کشور جنگيد. رئيس جمهور غني نيز تلاش هاي زيادي براي دست يافتن به صلح انجام داد. گفتگوي چهارجانبه را ايجاد نمود اما، به نتيجه اي نرسيد. بنابراين، ما يک گزينه بيشتر در اختيار نداريم و آن جنگ و سرکوب گروه طالبان است. ما به جاي اتهام بستن به پاکستان نيازمند آنيم تا مرزهاي خود را کنترل کنيم تا تروريستان از خاک آن ها وارد کشور ما نشود.
در سال گذشته که حکومت افغانستان با تمام نيرو پروسه صلح را دنبال مي کرد گروه طالبان پاسخ بسيار روشن و قاطع داد. آن ها به شهر کندوز حمله کرد و کنترل اين شهر را در اختيار گرفت. نيروهاي امنيتي کشور را ولايات مختلف سلاخي کرد. حملات خود را در سراسر کشور افزايش داد. بنابراين، ما گزينه ديگري غير از سرکوب و جنگ نداريم.
بنابراين، سخنان رئيس جمهور در مورد نقش پاکستان در تداوم جنگ در افغانستان تا حدي قابل تأمل است. اما، اظهارات او در مورد عدم تأثيري گزاري مأموريت رزمي و نظامي نيروهاي بين المللي در آوردن صلح و ثبات در افغانستان ناشي از فرافکني است و ارتباط با واقعيت ندارد. پاکستان اگر نقش در پرورش افراط گرايي دارد ما بايد تلاش کنيم مرزهاي خود را کنترل کنيم تا تروريستان نتواند از خاک پاکستان وارد افغانستان شود. اين تنها راه جلوگيري است. در عين حال، رئيس جمهور کرزي فاکتور ها و عوامل داخلي جنگ افغانستان را ناديده گرفته است. اکثريت نيروهاي که در برابر نيروهاي امنيتي کشور مي جنگد شهروندان افغانستان است، باورها و عقايد افراطي دارد، از کشت و قاچاق مواد مخدر سود مي برد و از استخراج معدن نيز. بنابراين، جنگ در قريه هاي افغانستان نتيجه بخش است و تأثيري مثبت در آوردن صلح و ثبات در افغانستان دارد.

دیدگاه شما