صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

درگیری در مرز تورخم نتیجه سیاست ضعیف کابل-اسلام‎آباد

-

درگیری در مرز تورخم نتیجه سیاست ضعیف کابل-اسلام‎آباد

يکشبنه شب خبر درگيري نيروهاي امنيتي افغانستان و پاکستان در مرز تورخم به رسانه ها درز کرد. علت اين درگيري ساخت تأسيسات مرزي از جانب پاکستان در نقطه مرزي خوانده شد. طرف افغاني اعلان کرد که در اين درگيري شش پليس مرزي پاکستان و يک پليس مرزي افغانستان کشته شده اند. ارتش پاکستان نيز بيان داشته است که نيروهاي مرزي افغانستان بدون دليل به نيروهاي امنيتي پاکستان آتش گشوده و نيروهاي پاکستاني به طور موثر به آن واکنش نشان داده است. در پي اين درگيري وزارت خارجه افغانستان سفير پاکستان در کابل را احضار نمود و نارضايتي خود را ابراز داشت. در عين حال، در جانب مقابل، شارژ دافر سفارت افغانستان در اسلام آباد را فراخوانده اند. قضيه در همين سطح باقي ماند و مقامات بلند پايه دو کشور نسبت به اين رويداد واکنش نشان نداد. ديروز، رسانه هاي پاکستاني و سخنگوي ارتش پاکستان کشته شدن يک افسر پاکستاني در درگيري ميان نيروهاي امنيتي افغانستان و پاکستان در نقطه مرزي را تأييد نمود. به نظر مي رسد که درگيري در مرز تورخم تبديل به يک امر جدي امنيتي و سياسي شده است بنابراين لازم است که نسبت به قضيه برخورد جدي از جانب دو طرف صورت گيرد.
اول؛ ريشه اين درگيري تا حدي زيادي به تاريخ مناسبات دو کشور بر مي گردد. در سال 1947، زماني که پاکستان شکل گرفت افغانستان از قبول اين کشور سرباز زد و به سازمان ملل شکايت کرد. يک ماه بعد افغانستان شکايت خود را پس گرفت و سفارت پاکستان در کابل گشايش يافت. به رسميت نشاختن پاکستان به خاطر خط مرزي ميان اين دو کشور بود. در زمان حاکميت امير عبدالرحمن خان، توافقنامه مرزي ميان افغانستان و هند بريتانوي امضا شد که براساس آن ديورند به عنوان خط مرزي ميان افغانستان و هند بريتانوي شناخته مي شد. در دوره هاي بعدي حکومت افغانستان همواره اين خط مرزي را نپذيرفته و توافقنامه مذکور را عمل زورگويانه دانسته است.
در زمان حاکميت داوودخان، مسئله مرزي به يک بحت داغ تبديل شد. او به صورت صريح داعيه پشتونستان را مطرح نمود. پاکستان نيز مشکل مرزي و داعيه افغانستان را يک زنگ خطر براي امنيت ملي خود پنداشت. در آن طرف مرز، مردم ساکن در منطقه خيبر پختون خواه براي سال هاي متمادي تا زماني کشته شدن ضياء الحق، رهبر نظامي اين کشور خواهان استقلال بودند. اما مسئله استقلال پشتون هاي آن طرف مرز کم کم از ميان رفت و آن ها ملحق به حکومت پاکستان شد.
در دهه 1980 که اوج رقابت دو بلوک قدرت يعني ايالات متحده آمريکا و شوروي سابق بود افغانستان در دام قطب شوروي افتاد. حضور قشون سرخ شوروي اين فرصت را براي پاکستان فراهم کرد تا گروه هاي مخالف نظام کمونيستي و قشون سرخ شوروي حمايت نمايد. پاکستان حمايت از مجاهدين افغانستان را به خاطر حفظ خود از نفوذ شوروي انجام داد. زماني که قشون سرخ شوروي در افغانستان شکست خورد و از افغانستان خارج شد ارتش پاکستان همچنان از گروه هاي جهادي حمايت نمودند. ادامه حمايت ها منجر به پيچيده شدن بازي قدرت در ميان گروه هاي مختلف در افغانستان شد. گروه هاي جهادي براي تصاحب قدرت و انحصار آن با همديگر جنگيدند. پاکستان به دنبال شکل دهي حکومتي بود که ديگر داعيه پشتونستان را نداشته باشد و در عين حال، حکومت شکل بگيرد که تحت فرمان پاکستان باشد و در مواقع تنش و منازعه با هند بتواند از افغانستان به عنوان يک عقبه استراتژيک استفاده نمايد.
بعد ها که گروه طالبان ظهور کرد اين کشور سياست خود را تغيير داد و اين بار از گروه طالبان حمايت کرد. در واقع، پاکستان به اين نتيجه رسيد که گروه طالبان بهتر از هر گروه ديگري مي تواند منافع اين کشور را تأمين نمايد. به همين خاطر، اين کشور براي سال هاي متمادي حتي بعد از حملات يازدهم سپتامبر 2001 رابطه خود را با گروه طالبان حفظ نموده است. شايد رابطه و حمايت پاکستان از گروه طالبان ريشه در همين مشکلات مرزي ميان دو کشور داشته باشد. به هر ميزان که در افغانستان بي ثباتي حاکم باشد حاکمان سياسي افغانستان داعيه پشتونستان را نمي تواند مطرح کند. به هر صورت، ريشه تنش ها و مشکلات ميان افغانستان و پاکستان و درگيري کنوني در مرز تورخم ريشه در همين مشکلات مرزي ميان دو کشور دارد.
دوم؛ افغانستان بيشترين واردات اجناس مورد نياز خود را از مرز تورخم وارد مي کند. مبادلات اقتصادي دو کشور سالانه به چندين ميليارد دالر مي رسد که بخش عظيم آن از طريق همين مرز تورخم انجام مي شود. جديدا، افغانستان، هند و ايران توافقنامه بندر چابهار را امضا نمودند. اين توافقنامه فرصت سرمايه گذاري براي تجاران افغانستان را در ايران و در کشورهاي ديگر همانند هند فراهم مي کند. بنابراين، تأثيري زيادي بر ميزان تجارت ميان افغانستان و پاکستان مي گذارد. قبل از اين، افغانستان وابسته به بندر کراچي پاکستان بود. هيچ راهي جز واردات اجناس مورد نياز خود غيراز بندر کراچي نداشت. توافقنامه چابهار در واقع افغانستان را از وابستگي اقتصادي به پاکستان نجات داد.
درگيري در مرز تورخم ميان نيروهاي امنيتي افغانستان و پاکستان مي تواند تا حدي زيادي ريشه در مناسبات افغانستان و هند داشته باشد. بسته ماندن مرز در وضعيت کنوني مي تواند يک ضربه اقتصادي به تجاران افغانستان محسوب شود. زيرا، ما همچنان وابسته به ترانزيت کالا از مرزهاي پاکستان مي باشيم و بندر چابهار رونق آن چناني نيافته است که بخش از کالاهاي تجاري ما از آن طريق صورت گيرد. در عين حال، پاکستان با بستن مرز و درگيري مي خواهد به مقامات کابل بگويد که گسترش روابط با هند به نفع کابل نيست.
با اين حال، در دو کشور انگيزه اي براي حل بنيادي مشکلات وجود ندارد. در افغانستان پذيرفتن خط ديورند و وارد گفتگو شدن براي حل اين معضل خيانت ملي پنداشته مي شود. در طرف مقابل نيز، انگيزه براي صحبت ندارد. زيرا، صحبت و گفتگو در مورد مشکلات مرزي را حق دادن به حکومت کابل مي پندارد. با اين حال، تا زماني که خط مرزي ميان دو کشور حل نگردد و افغانستان نتواند پاکستان را متقاعد نمايد که حضور هند در افغانستان تهديدي براي اين کشور نيست مشکلات ميان دو کشور همچنان ادامه خواهد داشت. حتي امکان درگيري خونين از آنچه روي داده است اتفاق خواهد افتاد. دو طرف براي بهبود روابط و گسترش مناسبات نيازمند ابتکار و اقدامات بنيادي براي حل مشکلات تاريخي خود مي باشد. ثبات در منطقه تا حدي زيادي بستگي به حل شدن مشکل مرزي ميان افغانستان و پاکستان و پاکستان و هند دارد.
در پايان اين نوشتار بايد گفت که درگيري کنوني ريشه در مشکلات مرزي ميان دو کشور و مناسبات افغانستان و هند و پاکستان و هند دارد. هيچ يک از کشورها براي حل مشکلات تاريخي خود انگيزه کافي ندارد. در جانب افغانستان صحبت کردن از خط ديورند را تابو مي پندارد و در عين حال، هيچ کاري بنيادي نيز انجام داده نمي تواند. در جانب مقابل، صحبت کردن از خط ديورند را به معني حق دهي به افغانستان مي پندارد به همين خاطر همواره از صحبت در اين مورد ابا مي ورزد. به هر حال، درگيري کنوني ريشه در فقدان سياست فعال ميان دو کشور دارد.

دیدگاه شما