صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چشم انداز مبهم آینده!

-

چشم انداز مبهم آینده!

انديشيدن به آينده و تلاش براي اثرگذاري بر رويدادهاي در حال جريان، حرف تازه اي نيست و به گروه يا نگرش خاصي، مربوط نمي شود. انديشيدن به آينده يک پديده ي جهاني است و يکي از ويژه گي هاي انسانها. انسانها موجودات آينده نگر هستند و ريشه ي آينده نگري آنها هم به قدمت زندگي بشر در روي زمين بر مي گردد.  تمامي اقوام، ملت ها، جوامع و مردم به آينده اهميت مي دهند و تلاش مي کنند براي آينده ي بهتر، برنامه هاي بهتر داشته باشند. هرچند که آينده همواره با عدم قطعيت و ناپايداري همراه است و دقيق ترين برنامه نيز گاهي با مشکلاتي روبرو مي شود و نمي تواند انتظارات انسانها را بر آورده کند. اما دولت ها بيشترين تاثير را مي توانند در آينده زندگي جمعي انسان ها داشته باشند. برنامه هاي دولت ها ميزان اميدواري انسان ها را نسبت به آينده افزايش و يا کاهش مي دهد و افق آينده را براي شهروندان خود مشخص مي سازد. 
براي مردم افغانستان نيز آينده از اهميت بالاي برخور دار است و اين روزها ذهن بسياري از شهروندان کشور مشغول انديشيدن به آينده است، اين فکر مخصوصا ذهن نسل جوان را بيشتر به خود مشغول کرده است، اما نگاه به آينده نگاه مثبت نيست و حکايتي از اميدواري و بهبود اوضاع در ميان نيست. همه ي نگراني ها هم از عملکرد مقامات دولتي ناشي مي شود.
با گذشت نزديک به دو سال از عمر حکومت وحدت ملي، چشم انداز آينده در کشور، هنوز مبهم و مه آلود است. هيچ کسي نمي داند آينده چه مي شود، آيا وضعيت به همين گونه دوام خواهد کرد؟ تا چه زماني مردم مي توانند دشواري هاي فعلي زندگي شان را تحمل کنند؟ آيا فردا روزي بهتر از امروز خواهد بود و يا اينکه دوباره برخواهيم گشت به سالهاي سياه جنگ و ويراني؟
از اين گونه سئوال ها و نگراني ها در ذهن هر شهروند کشور وجود دارد، اما يافتن پاسخ به اين سئوال ها سخت و دشوار است و زمان گير. سردرگمي عجيبي در جامعه حاکم است، با هر قشر از جامعه که صحبت کني، نگاه مثبت به وضعيت کنوني و آينده ندارد. اين سردرگمي بيشتر از هرجايي در شبکه هاي اجتماعي بازتاب مي يابد. پست هاي طيف هاي مختلف شهروندان کشور در شبکه هاي اجتماعي نشاني از ياس اجتماعي و عدم اميد به آينده دارد.
اگر بخواهيم عمر نزديک به دو سال حکومت وحدت ملي را ارزيابي بکنيم و ناکامي هايش را بشماريم، يقينا يکي از ناکامي هاي حکومت وحدت ملي اين بوده است که نتوانسته است اميد را در دل مردم زنده نگهدارد، چيزي که در آوان سقوط طالبان و تشکيل حکومت انتخابي، با قوت بالاي وجود داشت. با روي کار آمدن حکومت وحدت ملي، نه تنها اميد به آينده افزايش نيافت، بلکه ميزان اميد مردم نسبت به آينده سقوط کرد و ياس و نااميدي فراگيرتر شد.
عواملي گوناگوني باعث شده است که اميد مردم نسبت به آينده کم شود و چشم انداز آينده کم فروغ گردد. در واقع اکثر شاخص هاي مهم که باعث ايجاد اميد نسبت به آينده مي شود در جامعه ما از بين رفته است و وضعيت زندگي شهروندان هر روز بدتر مي شود.
اختلافات درون حکومتي يکي از عواملي است که آينده ي سياسي و ثبات کشور را با ابهام روبرو ساخته است. بارها از اختلافات جدي ميان رهبران حکومت وحدت ملي گزارش شده است و گفته شده است که اين اختلاف ها باعث شده است که بسياري از برنامه هاي مهم و حياتي براي کشور، به اجرا گذاشته نشود. يکي از اين برنامه ها، برنامه توزيع تذکره هاي الکترونيکي بود. رهبران حکومت وحدت ملي با آن که وعده اي جدي داده بودند که برنامه توزيع تذکره هاي الکترونيکي را  عملي خواهند ساخت، اما ديده شد که اختلاف ها باعث شد که صدها کارمند اين نهاد از کار برکنار شود و روند کاري اين پروسه به تعليق در آيد.
انتخابات نيز يکي از ديگر مواردي است بر آينده و ثبات کشور سايه افگنده است. فرمان تقنيني رئيس جمهور در مورد اصلاح نظام انتخاباتي بيش از يک سال است که در مجلس نمايندگان در انتظار تصويب بسر مي برد، اما در طول همين هفته ي جاري نمايندگان مجلس به دليل اختلافات عميق داخلي، نتوانستند اين فرمان را تصويب کنند و در نهايت آن را رد کردند. برگزاري انتخابات مي تواند نشاني از تداوم دموکراسي در کشور باشد و ثبات سياسي را نيز تضمين بکند. اما اکنون برنامه اصلاحات نظام انتخاباتي و برگزاري انتخابات پارلماني و شوراهاي ولايتي، در هاله ي از ابهام قرار دارد و به نظر مي رسد عده ي عمدا تلاش دارند تا انتخابات برگزار نشود، تا از سوي پارلمان به دليل نداشتن مبناي محکم قانوني نتواند بر حکومت فشار لازم را بياورد و از سوي ديگر منافع فردي برخي از نمايندگان مجلس نيز تامين گردد.
بيکاري و عدم اشتغال زايي يکي ديگر از عواملي است که چشم انداز آينده را در افق ديد شهروندان کشور مبهم جلوه مي دهد. تسهيل در امر اشتغال زايي و ايجاد زمينه هاي بيشتر کار، يکي از وعده هاي جدي رئيس جمهور غني بود، اما با گذشت نزديک به دو سال از عمر حکومت وحدت ملي، نه نتها ميزان بيکاري کاهش نيافته است بلکه بيکاري در کشور به بالاترين حد خود رسيده است. آمارها نشان مي دهد که ميزان بيکاري در کشور بيش از 40 فيصد است و بيشتر بيکاران هم نسل جوان و تحصيل کرده هستند. نسلي که به عنوان نسل آينده از آنها ياد مي شود اما امروز آينده در افق ديد آنها مبهم و مه آلود است و نقطه ي روشني در آن ديده نمي شود.
اشتغال زايي يکي از شاخص هاي اصلي اميد به آينده است، انسان هاي شاغل، از اميدي بيشتري به آينده برخوردار هستند، اما بيکاري اميد به آينده را کاهش مي دهد و باعث مي شود که افسردگي و ساير امراض رواني دامنگير فرد بيکار شود و در نتيجه او اميدش را به آينده ي بهتر از دست بدهد.
فقر اقتصادي نيز از پيامدهاي بيکاري و نبود زمينه اشتغال و از عوامل نا اميدي نسبت به آينده است. در دو سال اخير اقتصاد خانواده ها به دليل نبود زمينه کار بسيار زياد صدمه ديده است و اکثر آنها اکنون توانمندي پرداخت مصارف روزانه زندگي شان را ندارند و با مشکلات فراوان دست در گريبان هستند. از سوي ديگر بيشتر سرمايه گزاري هاي کوچک با رکود مواجه است و بيشتر مراکز فرهنگي و رسانه يي کشور نيز از فعاليت بازمانده است. رکود سرمايه گزاري و عدم فعاليت مراکز رسانه يي و فرهنگي باعث شده است زمينه هاي کاريابي بيشتر از پيش محدود گردد و افراد بيشتري بيکار بمانند و در نتيجه نگاه آنها را نسبت به آينده تغيير دهد.
تغيير چشم اندازه آينده افغانستان از مثبت به منفي معلول عملکرد ضعيف رهبران حکومت وحدت ملي در راس هرم قدرت کشور است. تحت رهبري آنها هر روز وضعيت امنيتي کشور ناگوارتر مي شود و ابعاد پيچيده تري به خود مي گيرد، اقتصاد مردم شکننده تر مي شود، فساد گسترده تر مي گردد و ثبات سياسي، امنيتي و اقتصادي کشور با چالش هاي فراواني مواجه است.
در چنين وضعيتي مسلما چشم انداز آينده مبهم مي گردد و ياس و سرخوردگي اجتماعي افزايش مي يابد. اکثر شهروندان اکنون به وعده ها سخن هاي رهبران حکومت باور ندارند و دليلش هم اين است که آنها نتوانسته اند به وعده هاي قبلي شان عمل بکنند. بهر حال زندگي سخت  است و آينده نا معلوم!

دیدگاه شما